قابل توجه دولتمردان:لطفاً کمی به آراء و عقاید ابوریحان بیرونی عمل نمایید!
پایگاه خبری تحلیلی قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: ابوریحان بیرونی، بی شک یکی از نظریه پردازان قرن 3 و 4 هجری سرزمین ایران می باشد، به نحوی که آراء و نظریات سیاسی- اجتماعی وی با رنگی اسلامی- ایرانی در هر زمانی قابلیت استفاده را داراست.
وی که روشش در رسیدن به عقاید خارق العاده اش اکثراً تجربی و علمی بوده است، نظراتی بسیار پسندیده در باب ویژگی ها و کارکرد دولت را از خود برجای نهاده است به نحوی که غلامحسن مقیمی می نویسد: ماهیت مباحث انسان شناسی و در پی آن جامعه شناسی بیرونی که ترکیبی از نیروهای متضاد است، مفهوم عدالت را تا سر حد عالی ترین فضیلت فردی و اجتماعی ارتقا می دهد؛ از این رو، عدالت اقتصادی و سیاسی را بالاترین فضایل و کمالات جامعه تلقی می کند که حکومت متکفل تأمین آن است؛ و مهم ترین کار ویژه ی حکومت حضرت مهدی (عج) را اجرای عدل و داد می داند؛ بدین ترتیب غایت حکومت نیز عدالت گستری است.
فلسفه پول عدالت است، نه ذخیره
بیرونی در مقدمه کتاب الجماهر فی الجواهر، عدالت اقتصادی را یکی از مهم ترین وظایف حکومت بر می شمارد و در ضمن مباحث خود درباره پول و ضرورت کنترل دولت بر ضرب سکه و جلوگیری از کنز و جعل آن، فلسفه پیدایش پول را برقراری عدالت و مساوات میان دارا و فقیر و توزیع عادلانه ثروت در جامعه می شمارد. در جای دیگر، وقتی از لزوم «خزانه داری» برای حکومت بحث می کند، خزانه را به عنوان انباشت کنز و سرمایه نمی داند، بلکه از آن به عنوان ثروت عمومی برای استقرار مساوات و عدالت اجتماعی و از بین بردن فقر و شکاف اقتصادی نام می برد.
شهروندان امنیت اجتماعی می خواهند!
از نظر بیرونی، مبنای زندگی مدنی «امنیت اجتماعی» است؛ از این رو، «وظایف انسانی حکومت، برقراری رفاه و آسایش عمومی و دفاع از حقوق اجتماعی شهروندان» است؛ اما به لحاظ جامعه شناسی شاید یکی از دلایل مهم توجه بیرونی به مسأله امنیت، اوضاع نابسامان دولت ها و حاکمیت های سیاسی عصر بیرونی است. چرا که وی در طول زندگی اش شاهد ظهور و سقوط دست کم شش دولت مسلمان بوده است.
وظیفه دولت مردان عمران و آبادی است
بیرونی هر وقت از حکومت های عادل بحث کرده به نوعی مهم ترین خصیصه آن ها را گسترش علم، اصول صناعات و شهرنشینی ذکر نموده است به نحوی که بیان می دارد:
پیشدادی [پادشاهان عادله ایران باستان] است و آنان کسانی بودند که همه زمین را مالک شدند و شهرهایی به پا نمودند و معادن را استخراج کردند و اصول صناعات را نیز به دست آوردند و در دوره فرمانروایی خود روی زمین عدل و داد نمودند، و نیز در مواردی که از وظایف خواص و حاکمان جامعه بحث می کند، «آبادگردانی» و «عمران زمین و برپایی سیاست و مدنیت و رام سازی عوامل و پدیده های طبیعی و جانوران برای تأمین نیازهای مختلف انسان» و در یک کلمه «ایجاد تمدن» را از مهم ترین کارهای ویژه ی آنان تلقی می کند.
برپایی رسوم و مقررات دینی و ملی
جامعه سیاسی دارای دو منبع تغذیه است: یکی، دین که مجموعه ای از قوانین ثابت و غیرمتغیر است و دیگری، عقل که مجموعه ای از مقررات متغیر است که عرف عقلا براساس نیازمندی های زمان و مکان وضع می کنند؛ ولکن در اثر تحولات زندگی بشری کارآیی خود را از دست می دهند؛ از این رو، بر قشر عقلا و حاکمان جامعه است تا براساس مصالح جدید، قوانین جدید را وضع و آن ها را اجرا کنند.
بیرونی ضمن اشاره به کار ویژه جامعه پذیری اعیاد ملی و مذهبی می نویسد: اعیاد «دنیوی، اعیادی مقدس است که پادشاهان و بزرگان دین آن ها را وضع کرده تا موجب شادمانی، دوستی و دعای خیر مردم شود... و اطاعت و خدمت گزاری خود را نسبت به پادشاهان اظهار کنند». بدین سان، رسوم و مقررات دینی و ملی نه تنها لازم است، بلکه برای جلب مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم می بایست همه ساله اجرا گردد.
از منظر ابوریحان، حاکمان می بایست در ضمن اجرای قوانین عمومی و حکومتی، مقررات دینی را نیز اجرا کنند؛ از این رو درباره معاویه که به صادرات کالاهای غیرمشروع مبادرت ورزیده با لحن اعتراض می نویسد: «و این بیع از آن برگزید که دینار به دینار فروخته باشد و از آفت اخیر در حکم ایالت [حکومت] و نه دیانت اعراض کرد»، کما این که به سلطنت بنی عباس که در اواخر عمر خود فقط به اجرای امور دینی و اعتقادی مردم می پرداختند و قدرت لازم را برای سلطنت دنیوی مردم نداشتند، اعتراض می کند. بنابراین وی اجرای هر نوع قوانین (عقلی و شرعی) را لازم و مکمل همدیگر می دانست. بیرونی در ضمن بحث از خاستگاه حکومت های یونان باستان که «سنت ها و قوانین خویش را از حکمای خود اخذ می کرده اند» و هندوان که قوانین آن ها را «رُس های حکیم» صادر می کردند، با لحن نقادانه می گوید شهروندان جامعه هرگز از مقررات و آداب شرع و رسولان بی نیاز نخواهند بود؛ لذا ایشان هم اجرای قوانین عقل که دارای ماهیت «رشد» و تغییر است را ضروری می داند و هم مقررات شرع را که همراه «تعب و مشقت... و [دارای ماهیت] ثابت و بقا» است را لازم می داند.
اگر عدالت باشد مردم همکاری می نمایند!
از دیدگاه بیرونی، اگر زمام داران عادل باشند قلب ها به سوی آنان جذب و در پیش آمدهای روزگار به او پناه می آورند، و این تضمین کننده ثبات ارکان حکومت بوده و موجب پیوند محکم بین شهریاران و دولتمردان و شهروندان می گردد، چون اگر غیر از این باشد جامعه متشتّت و معارض با حاکمیت می شود و برای آرمان ها و خواست های خود، متوسل به خشونت می شود؛ از این رو، وی علت قیام علیه پادشاهی یزدگرد بن شهریار (پادشاه ایرانی) را «غلبه اشخاصی که مستحق این مقام نبودند» ذکر می نماید و همچنین در مورد ذی القرنین، علت دولت مقتدر وی را داشتن صفات پسندیده که شایسته زمام داران بزرگ است می داند.
همچنین وی از حکومت شمس المعالی که دارای صفات شایسته رهبری از جمله عدم ظلم، دیانت، عدل و انصاف، فروتنی و تدبیر است، با تمجید و احترام نام می برد و در کتاب الجماهر فی الجواهر نیز به انسانیت، مروت و فتوت اشاره می کند و آن ها را لازمه زمام داری دانسته که باید بر رفتار حکمرانان و رهبران جامعه حاکم باشد، چرا که حکومت شرافت ذاتی دارد و حاکمان به تعبیر ابوریحان باید «عصامی» باشند نه «عظامی». تنها در این صورت است هر مشقتی را برای آسایش خلق، فروتنانه تحمل می کنند و زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی را فراهم می سازند که خود موجب اعتماد مردم به حاکمان و ایجاد دوستی و محبت بین زمام داران و مردم می شود که نتیجه آن استحکام و دوام دولت است.
منابع:
1- ابوریحان بیرونی، المجاهر فی معرفة الجواهر؛ صص75، 79، 82- 84، 99- 101.
2- ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه؛ صص203، 324.
3- غلامرضا جمشیدنژاد. فلسفه، اقتصاد و اجتماع، نشریه آیینه میراث، 1376.
4- غلامحسین مقیمی. زندگی و اندیشه سیاسی ابوریحان، نشریه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع)، 1381.
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی