سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در سه شنبه 92/6/19 ساعت 8:28 ص توسط علی اکبرخدابخشی
حسین قدیانی

قابل پیش بینی بود که هاشمی را به «بهشت» راه ندهند و الحمدلله ندادند. من به دو جهت از ابقای محمدباقر قالیباف در سمت شهردار تهران مسرورم. نخست؛ اداره شهر با همان دست فرمان خدمت و مدیریت جهادی. دیگری؛ اگر رقیب قالیباف شهردار می‌شد، خواننده این یادداشت خرده می‌گرفت؛ «از رأی شورای شهر سوخته، به نقد این نهاد روی آورده!»

آری، قصدم از این نوشته، نقدی اساسی بر ماهیت شوراهای شهر و روستاست، صرف نظر از رأی مهم دیروز. فی الحال بعید نیست گروه دیگری از مخاطبان - مخاطبان اصولگرا- این نقد را بر متن وارد کنند؛ «وقتی قالیباف ابقا شده، دیگر چه وقت گلایه از شوراهاست؟»

من هر چند به اصل «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» واقفم اما اینقدر هست که اگر این «دو کلمه حرف حساب» را نگویم - و اتفاقا همین امروز نگویم!- نکته‌ای را ننوشته‌ام که بابتش هیچ عذری نداشته‌ام. یاد باد آن امام روشنایی‌ها، خمینی بت شکن که می‌گفت: «اهل قلم هم بابت چیزهایی که می‌نویسند، مسئول‌اند، هم بابت آنچه نمی‌نویسند.»

و اما درباره اصل شوراها، نیز آنچه دیروز در شورای شهر تهران رخ داد، اشاره به نکاتی لازم است؛

یک: دگر بار باید بررسی دقیق کرد که آیا «اثرات مثبت شوراها» بیشتر بوده یا «تبعات منفی شورا ها»؟! و اصلا یک سؤال حیاتی‌تر؛ «اگر شوراهای شهر و روستا نمی‌بودند، دقیقا چه اختلالی در روند خدمت رسانی بلاد کبیره و صغیره به وجود می‌آمد؟!»

دو: بر اساس آمار وزارت کشور - و البته شواهد و قرائن موجود- از بدو راه اندازی نهاد شوراها، همواره - به طور میانگین- نزدیک به یک سوم شهرها و روستاها اساسا فاقد شهردار بوده اند! گفت: «از قضا سرکنگبین، صفرا فزود». شوراهایی که به خیال بانیانش آمده بودند بلکه جلوی زد و بند شهردار را بگیرند و عامل کار و خدمت بیشتر شوند، خود عامل فرسایشی‌ترین زد و بندها، طولانی‌ترین دعواها، بدترین سهم خواهی‌ها و بیشترین سیاسی بازی‌ها شده‌اند. البته قابل کتمان نیست که گاهی به دلیل تعهد، تخصص و تقوای جمعی اعضای شوراها - افرادی نظیر مهندس چمران و دکتر شیبانی- کفه اثرات مثبت بر تبعات منفی سنگینی کرده باشد، اما نکته اینجاست؛ خوب بودن عملکرد فلان شورای شهر یا روستا، بیش از آنکه به اصل نهاد شوراها مربوط باشد، ناظر بر ویژگی‌های نیکوی بعضی اعضای آن بوده است.

سه: نقل است که رئیس قوه مجریه عصر اصلاحات در اوج دعوای اعضای دوم خردادی شورای اول تهران گفته بود؛ «عجب غلطی کردیم این شوراها را راه انداختیم» من البته بر خلاف خاتمی، برد این غلط را فقط محدود به اعضای فلان دوره از بهمان شورای شهر نمی‌دانم و معتقدم؛ «گیرم که شهردار تهران باب میلم باقی مانده باشد اما حکایت شوراها، حکایت همان خشت اولی است که کج بنا نهاده شده و. . . ». حال بیایید به جای «ثریا» برویم یکی از شهر‌‌های جنوبی تهران یکی از بچه‌های شهرداری آنجا چند وقت پیش می‌گفت: «ما قبل از بساط شورای شهر، در ساختمان اصلی شهرداری حدود 60 تا کارمند داشتیم. انصافا برای اداره امور شهرداری - و نه شهر- ما همین تعداد نیرو، زیاد بود که کم نبود! اما متأسفانه بعد از راه افتادن شوراها، در هر دوره، تعدادی از اعضای شورا، نفرات خود را با سفارش و تشویق و احیانا تهدید روانه شهرداری می‌کنند. الان آمار کارمندان شهرداری اینجا از دستم در رفته، از بس در هر دوره زیاد می‌شود!! این حالا وضع شورای شهر ماست که عاقبت به انتخاب شهردار می‌رسد، خیلی جاها که زد و بند و سهم خواهی، اساسا مانع انتخاب شهردار می‌شود!!» و متأسفانه این معضل «معضل مشترک» بسیاری از شور‌هاست.

چهار: شما هیچ به تبلیغات نامزدهای شوراهای شهر و روستا توجه داشته اید؟! آیا جز این است که به جای «آدم‌های این کاره» به مانور اعلام وجود عده‌ای متمول، سیاسی باز، ورزشکار، بازیگر و. . . تبدیل شده است؟! و آیا خنده دار نیست که از این جماعت بخواهیم جلوی زد و بند احتمالی شهردار بایستند؟! باور کنید یکی می‌خواهد مانع زد و بند همین حضرات شورای شهر شود!! همه که مهندس چمران و دکتر شیبانی نمی‌شوند.‌ای بسا شهر و روستا که مسئولانش واقعا می‌خواهند خدمت کنند، اما آنچه مانع کار و خدمت است، اتفاقا همین زیاده خواهی اعضای شوراهاست.

پنج: در همین تهران خودمان، مردم به مهندس چمران رأی اول را می‌دهند، اما با سیاسی بازی دولت فراجناحی اعتدال، احمد مسجدجامعی می‌شود رئیس شورای شهر!! فردی کاملاً سیاسی که یک روز با انتخاب خاتمی می‌شود وزیر فرهنگ، دگر روز با زور هاشمی می‌شود رئیس شورای شهر!! واقعا چه نسبتی میان مسجدجامعی با کار در شوراها به عنوان اهرم خدمت بیشتر شهرداری وجود دارد؟! هم ایشان چند وقت پیش در حمایت از رقیب قالیباف حرف‌ها زده بود اما در مقام تخریب شهردار تهران گفته بود؛ «آنکه در سر سودای ریاست جمهوری دارد، به فکر کارهای سیاسی است و به درد شهرداری تهران نمی‌خورد!» صرف نظر از اینکه چنین جمله ای، چه نسبتی می‌تواند با برهان و منطق داشته باشد، باید گفت: اولا؛ قالیباف در همین انتخابات 92 نشان داد که اصلا سیاسی نیست و الا به شیخ حسن پاس گل نمی‌داد! ثانیا؛ آنکه به فکر کارهای سیاسی است و قصد دارد مفهوم خدمت جهادی را قربانی مقوله سیاست بازی کند، اتفاقا و دقیقا همین حرف بی‌مبنا و خالی از شعور جناب مسجدجامعی را می‌زند! ثالثا؛ اوج سیاسی بازی و سهم خواهی و منیت و عدول از اعتدال آنجاست که با وجود مهندس چمران، فردی در مایه‌های مسجدجامعی، به واسطه پیغام و پسغام، بر رأی اول مردم تهران بشورد و رئیس شورای شهر شود! رابعا؛ سودای ریاست جمهوری داشتن به قصد خدمت، اصلا هم چیز بدی نیست، آن بد است که خاتمی برای شیخ حسن، سودای وزارت فرهنگ مسجدجامعی داشته باشد، اما خب! آش این سهم خواهی آنقدر شور شود که روحانی هم زیر بار آن نرود، مسجدجامعی را کجا بفرستیم، کجا نفرستیم؛ بفرستیمش در صندلی ریاست شورای شهر که خیلی هم حالا ناراحت نشود!! از قضا دقیقا به همین روند می‌گویند سیاسی بازی!!

شش: فقط نهادی بی‌نهاد از جنس شوراهاست که می‌تواند ظرفیت‌های پنهان ورزشکارانی در ردیف عباس جدیدی را نمایان کند! من البته بابت افتخارآفرینی‌های عباس جدیدی در عرصه ورزش از وی ممنونم، اما برادری که بعضا بی‌خود و نا به جا اسم از همت و باکری و احمدی روشن و دیگر شهدا می‌بردی و می‌بری! دیدی عرصه سیاست، نه جولانگه توست؟؟!! شما در این انتخابات در حد «یک پدیده» ظاهر شدی، که نه شیخ پندت می‌داد و نه پیر مغان می! ز بس که از این ور به آن ور و از آن ور به این ور می‌افتادی! ما البته پدیده خنده دار اما گریه دار «جدیدیسم» در عرصه سیاست را مدیون شوراهایی هستیم که بیش از خیر، شر دارد، حتی اگر هاشمی را از رفتن به «بهشت» باز دارد.

هفت: و اما فرض کنید که با رأی شورا، رقیب قالیباف شهردار تهران می‌شد. آیا نباید به حال یله بودن این قانون سست و ژله‌ای افسوس خورد که صلاحیت طرف را برای شوراها رد می‌کند، اما همان طرف می‌تواند شهردار شود؟؟!! من خیلی خیلی عذر می‌خواهم، ولی مع الاسف باید بگویم که این یکی را مقصر خود نظام می‌دانم و بس! و متاثر از همین قانون‌های بی‌قانون و قابل دور زدن است که رئیس قوه اجرا فردی در مایه‌های جعفر توفیقی را به عنوان سرپرست وزارت علوم منصوب می‌کند و یک جا، هم به ریش قانون می‌خندد، هم به ریش شهدای فتنه 88 و هم به ریش رنگ شده اعتدال!! آقای روحانی که نه. . . باید گفت؛ آقای قانون! ما را مسخره کرده‌ای با فتنه‌گران را؟! ما را یا آقازاده‌ها را؟!

هشت: شایع کرده‌اند در یک «تقسیم سهم»، از همان اول قرار بوده رئیس شورای شهر، سهم اصلاح‌طلبان باشد و شهردار، سهم اصول گرایان باقی بماند. من خیلی از صحت و سقم این تقسیم سهم، مطلع نیستم و امیدوارم این شایعه، واقعا شایعه بوده باشد، اما عجالتا یک سؤال یک کلمه‌ای هم از حضرات اصلاح‌طلب، هم از عزیزان اصولگرا؛ کیلوییه؟؟!! از این همه سیاست بازی باید به خدا پناه برد. به خود خدا! اول هفته، یکی از هفته نامه‌ها نوشته بود؛ «روحانی در نظر دارد اگر قالیباف در شهرداری تهران ابقا نشد، از او در ریاست سازمان محیط زیست استفاده کند». عجبا که همین هفته نامه در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از قول نزدیک‌ترین مشاور رئیس قوه مجریه نوشته بود؛ «یکی از مهمترین نقدهای اساسی ما به قالیباف این است که در اجرای پروژه‌های عمرانی، اصلا ملاحظه مسائل زیست محیطی را نمی‌کند»!! علی الظاهر دروغگویان معتدل، کم حافظه‌تر از سایر دروغ گویان تشریف دارند! کم حافظه‌تر و سیاسی بازتر!!

اگر هر کسی نمی‌تواند و نباید ساکن خیابان بهشت شود، به طریق اولی، هر کسی نباید و نمی‌تواند عضو شورای شهر شود. با این قانون، و با این وضع شوراها که اغلب به محل جمع شدن دور همی تعدادی بازیگر و ورزشکار و فلان و بهمان تبدیل شده، که نه الفبای خدمت را می‌فهمند و نه با رموز سیاست آشنایی دارند، آیا حق نداریم در عین مسرت از ابقای قالیباف، شوراها را خطاب قرار دهیم که؛ چو خیرت نیست، شر مرسان؟؟!! پس فردا شهرداری را می‌بینم که به اتمام پروژه صدر فکر می‌کند، نیز رئیس شورای شهری که «کلید» را به «کلنگ»، «تغییر دکور» را به «حل معضلات»، «سیاست» را به «مدیریت»، «شلوغ کاری» را به «خدمت»، «دعوی» را به «کار» و «حرافی» را به «حمالی» ترجیح می‌دهد. شهر شاید «شورای شهر» بخواهد، اما آنچه تا کنون دیده ایم بیشتر به «شورای شر» شبیه است. ما واقعا امیدواریم تاوان بهشت نرفتن هاشمی را، نه مردم پس بدهند، نه خدمت جهادی و الا مجبوریم باز هم گریبان «چاپلوسان آقازاده ها» را بگیریم که ما «میرزابنویس مردم» هستیم، نه «غلام سیاست.»

پانوشت: لیاقت بعضی از اعضای شورای شهر، شهرداری در مایه‌های مسئولان حرم امام است که 24 سال بعد از ارتحال امام، هنوز دارد گنبد و گلدسته و صحن و موزائیک می‌سازد!! امام عزیز ما سال هاست به ملکوت اعلی رسیده، هنوز حرمش ساخته نشده! یاد شهید صنیع‌خانی به خیر!میانگین بگیری، این شهید جهادی 40 روزه بیش از 24 سال این متولیان برای حرم امام کار کرد.

 





مطلب بعدی : ما به شما رأی ندادیم؛ اما...       
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User