نمیدانم چه تعداد از شما که این سطور را میخوانید، مخاطب حرفهای شعر و شاعری هستید، هرچند برای آشنایی با این اعجوبه شعر فارسی نیاز به مخاطب خاص بودن نیست و اغلب مردم ایران و حتی فراتر از مرزها، علی معلم و سرودههای نابش را خوب میشناسند. در گذشتههای دور شاعران این ملک تنها اربابان ردیف و قافیه نبودهاند. آنها همزمان در بسیاری از علوم و فنون دست داشته و از این اندوخته در جهت غنای شعر خویش بهرهها میبردهاند. هم از آن روست که اغلب این بزرگان را نه با عنوان شاعر که با لقب برازنده «حکیم» میشناسیم، چنانکه میگوییم؛ «حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی» یا «حکیم عمر خیام نیشابوری» یا «حکیم ناصر خسرو قبادیانی» و... . تردید ندارم که در یکی دو سده اخیر اگر بخواهیم این لقب را برازنده تنها یک شاعر زبان فارسی بدانیم، بیگمان او علی معلم دامغانی است. علی معلم از یکسو درک و شناخت جامعی از هنرهای هفتگانه اعم از موسیقی تا سینما دارد و از سوی دیگر بر ادبیات نو و کلاسیک فارسی و عربی تسلطی غیرقابل انکار. او متخصص شعر عرب است و درباره تاریخچه ادبیات عرب و حتی شعرهای عرب جاهلی و معلقات سبع، نظرات منحصر بهفردی دارد. شعر معلم علاوه بر غنای شعری و ذات شاعرانه، یک دایرهالمعارف تمامعیار است. برای درک سرودههای او باید هم اسطورهشناسی دانست هم بر علوم قرآنی مسلط بود و هم بر تاریخ. چنانکه میگوید:
دیک در منظر بدخواه غراب البین است
گاو مقدونیه در عکا، ذوالقرنین است
و بسیاری شاید همین عمق و سخت سرایی را نقص شعرا بدانند که وی پاسخ آنان را چنین میدهد:
بمگو صعبتراشی است ... تو سهل اندیشی
قصه عشب و کلا نیست ... تو جهل اندیشی
و البته به زبان توده مردم نیز علی معلم شعرها و ترانههایی ماندگار دارد. آنجا که در وصف رزمندگان و سالهای نبرد میگوید:
جماعت یه دنیا فرقه، بین دیدن و شنیدن
برید از اونا بپرسین، که شنیدهها رو دیدن
و باز این شاعر بزرگ از نفوذ و شیرینی شعر عاشقانه هم غافل نمانده، آنجا که نجیبانه میسراید:
مرا به شور، به شیوه، به شرم بوسیدی
ادای حق نمک را چه گرم بوسیدی...
امید آنکه قدر این شاعر و حکیم بزرگ را که این روزها نیز در بستر بیماری است بدانیم؛ شاعری که اگر از سر انصاف قضاوت کنیم باید یکی از بزرگترین شاعران سدههای اخیر جهان بنامیمش، کوتا دگر مادر گیتی چو او فرزند بزاید.