سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
علی‌اکبر بهشتی
با توجه به بغض ممتد و لاینقطع ملت ایران به خصوص امت حزب‌الله از امریکا، قابل پیش‌بینی بود که مکالمه تلفنی آقایان روحانی و اوباما با اعتراض‌هایی همراه باشد. همین هم شد. گروهی با شعار زیبا، وحدت‌آفرین و جهانی «مرگ بر امریکا» ضمن تجمع در «مهرآباد» اگر چه بابت زحمات نمایندگان ایران در عرصه دیپلماسی ممنون بودند، لیکن به پاره‌ای از اتفاقات نیویورک اعتراض کردند. الحمدلله در جمهوری اسلامی اگر برای دیپلمات‌ها آزادی چانه‌زنی با دشمن وجود دارد، برای جوانان عزیز آرمانگرا نیز این حد از آزادی هست که پیام خود را به گوش دست‌اندرکاران برسانند. هر چند پرتاب کفش و با مشت به شیشه ماشین کوبیدن، نادرست، بی‌لزوم و هزینه‌زا بود، لیکن اصل «اعتراض عقلایی» به یک اقدام بی‌سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی به هر حال باید درک شود. رسانه‌های زنجیره‌ای اما کما فی‌السابق از غفلت یا خیانت چند نفر معدود سوء‌استفاده کردند، بلکه اصل «اعتراض عقلایی» را تحت‌الشعاع شیشه و کفش قرار دهند. ما ضمن جدا دانستن صف معترضان واقعی از معدودی که کارهای دردسر‌آفرین درست می‌کنند، به سه نکته کوتاه اشاره می‌کنیم.
1: مشخصه آدم انقلابی، فقط «اعتراض انقلابی» نیست بلکه «صبر انقلابی» و «بصیرت انقلابی» نیز هست. واقعاً چرا باید تجمعی که هم اصلش و هم محتوایش آرمانگرایانه و از سر غرور ملی بود، با پاره‌ای کارها خدشه‌دار شود؟! آیا افراد انگشت‌شماری که برای چندمین بار یک «تجمع انقلابی/ عقلایی» را به حاشیه کشاندند، خوراک برای زنجیره‌ای‌ها فراهم کردند، خواسته یا ناخواسته در زمین اهل سازش بازی کردند، به تذکرات سفت و سخت و عمومی بزرگان بی‌اعتنایی کردند و برای جریان خودی مسئله درست کردند، نباید بررسی شود که اصولاً کیستند و چه می‌خواهند؟! این یکی را ما واقعاً جلوتر از زنجیره‌ای‌ها، عاجزانه و مصرانه از دست‌اندرکاران تمنا داریم که رسیدگی کنند.
بگذریم که بعضی‌ها درباره این عده قلیل، گذاره «نفوذی بودن» را مطرح می‌کنند، با این پیش‌فرض که دسترنج رفتارشان دقیقاً همان است که زنجیره‌ای‌ها دوست دارند، یعنی فراهم کردن خوراک برای مظلوم‌نمایی ایشان، آن هم در عکس یک و تیتر یک! دیروز یکی از زنجیره‌ای‌ها با سوء‌استفاده از فضا در سرمقاله خود نوشت: «از این شیشه و کفش اگر کوتاه بیاییم و انعطاف به خرج دهیم، دوباره با پدیده کفن‌پوشان مواجه خواهیم شد و کارهای به مراتب بدتر و تندتر.» خطاب ما به ایشان این است: «کفش و شیشه که به نفع شما تمام شد، لذا آنکه بیشتر خواهان رسیدگی به این اعمال است، ما هستیم، اما به این بهانه‌ها بلکه با هیچ بهانه‌ای نمی‌توانید اصل روحیه انقلابی و اصل رفتار و گفتار آرمانگرایانه را تضعیف کنید. هزار سال دیگر هم از عمر جمهوری‌ اسلامی بگذرد، اندک خللی در روحیه انقلابی ما و صد البته اعتراض عقلایی ما وارد نخواهد شد.‌»
2: اگر در برابر پرتاب کفش و دست به شیشه کوبیدن چهار تا جوان انقلابی (شاید هم تا حدودی افراطی) غافل (شاید هم اندکی خائن) جاهل (شاید هم بعضاً نفوذی) آرمانگرا (شاید هم کم و بیش مشکوک) نمی‌شود و نباید گذشت، چگونه بعضی‌ها از ملت و ولایت این مملکت توقع دارند از آن همه جنایت امریکا چشم‌پوشی کنند؟! فقط به عنوان نمونه: عبدالمالک ریگی تروریست تحت حمایت مستقیم کاخ سفید سر از بدن چند هم‌میهن ما جدا کرد؟! چطور از جنایت تاسوکی باید گذشت، اما از پرتاب یک لنگه‌کفش نه؟! آری، اساساً قیاس ولو یک قطره از دریای جنایت امریکا با خطا یا خیانت چهار تا جوان خنده‌دار است، اما دقت شود که این قیاس، اصولاً به نفع روی گل دیپلمات‌ها صورت گرفته! پس لااقل من باب اعتدال، نه از این لنگه کفش بگذریم، نه از «ننگ به نیرنگ تو». در جمهوری اسلامی، خون رئیس‌جمهور هرگز از خون جمهور رنگین‌تر نیست.
اگر پرتاب لنگه‌کفش به طرف رئیس‌جمهور کار زشتی است، چه باید خواند 35 سال جنایت و ترور و جنگ و تهدید و تحریم علیه جمهور را؟! اگر آن اولی محکوم است، این دومی به طریق بسیار اولی محکوم است.
3: شاید متأثر از همین ناسازگاری‌ها و کج‌داوری‌هاست که دیشب، بنده خدایی در وبلاگم کامنت گذاشت: «رئیس‌جمهور باید با پرتاب‌کننده لنگه‌کفش به سمت ایشان بر اساس همان «انعطاف حکیمانه»‌‌ای برخورد کند که با اوباما کرد. اگر یک «تماس تلفنی» هم میان‌شان برقرار شود که دیگر نور علی نور است و عند اعتدال! فقط این یکی را راست و حسینی بگویند کی اول زنگ زد!» کامنتی که البته پر بیراه نبود، اما به حرمت رئیس قوه مجریه قانونی صلاح ندیدم تأیید شود.

 





مطلب بعدی : ما به شما رأی ندادیم؛ اما...       
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User