آرمگدون یا وقوع نبردی هسته ای؟
بر پایه این عقیده در بسیاری از موارد برای اثبات حقانیت خویش، به عبارات و جملاتی منسوب به کتاب مقدس، تمسک می کنند و سعی دارند این موارد را در اذهان جهانیان جای دهند و انرا به یک باور عمومی تبدیل کنند.
بنیادگرایان مسیحی اعتقاد دارند که برای بازگشت موعود، لازم است مراحلی طی شود که آن مراحل عبارتست از:
1.بازگشت یهود از سرزمین فلسطین؛
2.برپایی دولت یهود در سرزمین مقدس؛
3.بشارت دادن لاهوت انجیلی به تمام ملل از جمله ملت های ساکن در اسرائیل(منظور اعراب یا طوایف ساکن در فلسیطن اشغالی است)
بر پایه این عقیده در بسیاری از موارد برای اثبات حقانیت خویش، به عبارات و جملاتی منسوب به کتاب مقدس، تمسک می کنند و سعی دارند این موارد را در اذهان جهانیان جای دهند و انرا به یک باور عمومی تبدیل کنند.
مثلا اینکه بگویند که یهودیان امت برگزیده خدا هستند.
- خداوند سرزمین قدس را به امت برگزیده خود یهودیان داده است.
- از آنجا که یهودیان امت برگزیده خدا هستند، به همه کسانی که به یهودیان دعای خیر کنند برکت می دهد، و کسانی را که به یهودیان لعن و نفرین کنند، لعنت خواهد کرد.
مواجهه با چنین گزارههایی به سادگی نشان میدهد که در مواجهه اسرائیل و فلسطین، در ذهن افرادی که چنین باورها و تفکراتی دارند، نماد و نشانه ضد مسیح کسی نیست جز اعراب و مسلمانان.
به نظر می رسد که این تفکرات دارای ابعاد مختلفی می باشد. یک بعد این تفکر وافرادی که معتقد به ان هستند، همان نکتههایی است که در بالا ذکر شد اما بعد دیگر آن، ساختار تعلیمی است که به این افراد داده شده است.
این ساختار تعلیمی در جهان کنونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و ابعاد متنوع و وسیعی را به خود اختصاص داده است.
وقتی با نگاهی عمیق به برخی از زوایای این ساختار تعلیمی نگاه کنید، متوجه خواهید شد که گویا یک ایدئولوژی خاص، با یک تفکر مذهبی در هم آمیخته شده است و در نهایت منجر به ایجاد نوعی تفکر در میان عده ای از افراد شده که سعی بر تسری دادن این تفکر به سرتاسر دنیا را دارند.
چندان عجیب نیست که اینطور تصور کنیم که عدهای از تئوریسینها واستراتژیستهای خواهان سلطه بر جهان، بخواهند با در هم آمیزی عقیدهای مذهبی و شالوده تئوریهای سیاسی، اذهان افراد جهان را برای اهداف خود آماده کنند؟ آیا این ممکن نیست که عدهای بخواهند برای تسلط بر جهان، جهانی که دو جنگ جهانی را گذرانده و مردمانی که در پی منجی اند، با پوشیدن لباس منجی و حرف زدن از عدالت بی پایان، خود را به عنوان رسولان جدید خداوند معرفی کنند، که در قرن بیست و یک ماموریت نجات بشریت را عهده دارند؟(1)
از آنجا که یهودیان امت برگزیده خدا هستند، به همه کسانی که به یهودیان دعای خیر کنند برکت می دهد، و کسانی را که به یهودیان لعن و نفرین کنند، لعنت خواهد کرد
برای درک بهتر این بحث برای خوانندگان، به کتاب تدارک جنگ بزرگ، اشاره می کنیم. خانم گریس هال سل، نویسنده کتاب مذکور، ـ در سال 1989 پس از سالها تحقیق، کتابی را منتشر ساخت که در ان به فاش ساختن اندیشههای شیطانی برخی از کشیشان و سیاست مداران مخوف، پرداخت. متاسفانه وی در سال 2000 از دنیا رفت و از نحوه مرگ وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
آنچه مهم است اینکه نویسنده، در این کتاب به دنبال پرده برداشتن از طرح تسلط ایالات متحده بر جهان، است که این تسلط با نام مسیح و اسرائیل مقدس و به منظور دستیابی به منابع نفتی و ثروت کشورهای اسلامی ، به سمت آنها صورت می گیرد.
گریس هال سل، به روشنی کتاب را تدارک جنگ بزرگ نام نهاده است. او به عملکرد کشیشان مسیحی صهیونیست در زمینه بهره بری از پیشگوییهایی انبیای اسرائیل اشاره کرده و با اشاره به موضوع آرماگدون به عنوان محل جنگ آخرالزمان که از سوی این کشیشان عنوان میشود، اشاره می نماید که:
آگاه شدن از این مسیحیان جنگجوی زورمند، که یک جنگ هستهای محتوم و ناگریز را تبلیغ می کنند، باید خود به منزله آماجی برای مردان و زنان صلحجو درآید: چون روشن می سازد، وظیفهای که در برابر ما قرار دارد، وظیفه آسانی نیست؛ برای این که در این باره ساکت بنشینند، لازم است با بلند کردن صدای خود، بر ضد اتحاد میان دولت اسرائیل و مسیحیان جنگجوی دست راستی ایالات متحده به بهترین و مؤثرترین صورت، از یک هارمجدون هستهای جلوگیری کنند.[2]
او در بخش پایانی کتاب خود، با اشاره به ساختار اندیشههای قدرتطلبانه و تشریح عصبیت و خشونت موجود در اندیشههای مسیحیان صهیونیست و کلام غیرمنطقی و غیر منطبق بر اندیشههای ایشان می گوید:
من به دنبال این بودم که برای ما در باره موعظه کوه مسیح همه سخن بگویند. نیز منتظر آن بودهام که شیوه و کردار مسیح را هم به ما یادآوری کنند؛ که هرگز بر پایه قدرت نظامی استوار نبود. روش مسیح این نبود که جان و مال مردم را نابود کند و به دنبال یک قلمرو پادشاهی دنیوی و زمینی باشد. بلکه او، آمد تا زندگی را و حیات را به پیش برد و افزونتر سازد. او با پیام صلح آمد. او به ما آموخت، با صلح است که میتوانیم حیات داشته باشیم.(3)
نکته مهم و قابل توجه این است که معتقدان به این عقیده، چگونه به نشر و ابلاغ این تفکر می پردازند. بسیارند کشیشانی که دارای کلیساهای زیادی هستند و علاوه بر آن، صاحب کلوپها و برنامههای تلویزیونی در آمریکا هستند که با سرمایه و نفوذ بسیاری که در عرصه سیاسی آمریکا دارند، به نوعی سعی در هدایت سیاستمداران در عملی کردن جنگ بزرگ دارند
کشیشان مسیحی صهیونیست، طرفداران اسرائیل و حامیان عقیده ای هستند که مبنی بر وقوع جنگ بزرگی در آخرالزمان است. در واقع مساله اساسی، تفسیری است که آنان از پیشگوییهای انبیای بنیاسرائیل ارائه میدهند که به نظر می رسد در این پیشگوئیها، تفسیر به رای وجود داشته است. هارمجدون و یا آرماگدون نقطه اوج مقولاتی است که مورد بحث و نظر بسیاری از افراد است. به راستی کلمه آرمگدون یاد آور جنگ آخرالزمان و زمینه ظهور مسیح و منجی است؟
هارمجدون کلمهای عبری است. یوحنا در باب 16 مکاشفات خود گفته است: و ایشان را به موضعی که آن را به عبرانی، هارمجدون می خوانند، فراهم آوردند. مسیحیان صهیونیست در تفسیر این کلام یوحنا، هارمجدون را منطقهای در فی ما بین اردن و فلسطین اشغالی میدانند و معتقدند که نبرد آخر الزمان در آنجا انجام میشود و به تعبیر برخی از تفاسیر ایشان: تا دهانه اسبان، منطقه پر از خون خواهد شد و شواهد نشان دهنده آن است که این نبرد هستهای خواهد بود.
نکته مهم و قابل توجه این است که معتقدان به این عقیده، چگونه به نشر و ابلاغ این تفکر می پردازند. بسیارند
کشیشانی که دارای کلیساهای زیادی هستند و علاوه بر آن، صاحب کلوپها و برنامههای تلویزیونی در آمریکا هستند که با سرمایه و نفوذ بسیاری که در عرصه سیاسی آمریکا دارند، به نوعی سعی در هدایت سیاستمداران در عملی کردن جنگ بزرگ دارند. نویسنده کتاب تدارک جنگ بزرگ می نویسد: نظام اعتقادی کسانی که خداشناسی هارمجدون راتبلیغ می کنند، بر روی سرزمین انجیلی صهیون و دولت صهیونیستی اسرائیل متمرکز است، که این دو را برابر هم و یکی میگیرند. اینان، چون اعتقاد دارند اسرائیل باید مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند. به این ترتیب شاهد ساخت فیلم های متعدد و متنوعی هستیم که با موضوع آخرالزمان، جنگ بزرگ، منجی و بالاخره پروژه آخرالزمان ساخته و روانه بازارهای جهانی می شوند تا در معرض نگاه تمامی افراد در سرتاسر کره زمین، قرار گیرند که از این طریق، اهداف و تفکرات مورد نظر خود را در اذهان همگان، تثبیت کنند. هر چند که نشر این عقیده به طرق گوناگون صورت گرفته و می گیرد اما انچه مشخص است اینکه امروزه در عرصه فیلم سازی جهانی، این موضوع به سوژه ای داغ و حساس تبدیل شده است که به طور مفصل باید به تشریح و تفسیر آن پرداخته شود.
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی