سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در پنج شنبه 92/6/7 ساعت 2:53 ع توسط علی اکبرخدابخشی

نقدی بر اظهارات اخیر رییس مجمع تشخیص مصلحت
از شکست‌خوردگان تا افراط و تفریط؛ نظر آیت‌الله هاشمی چیست؟

بازخوانی کارنامه آیت‌الله هاشمی در انتخابات سال‌های 88 و 84 به هیچ وجه گزینه‌ای به نام «حفاظت از حماسه» را در مقابل قضاوت‌کنندگان و دیدگان مردم قرار نمی‌دهد.

خبرگزاری فارس: از شکست‌خوردگان تا افراط و تفریط؛ نظر آیت‌الله هاشمی چیست؟

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، آیت‌‌الله هاشمی رفسنجانی روز چهارشنبه (مورخ 6شهریور 92) در دیدار خود با تنی چند از آزادگان و دانشجویان جمله‌ای را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه «مهمتر از خلق یک حماسه، حفاظت از آن است تا فرصت‌طلبان و شکست‌خوردگان سیاسی، آن را آلوده به اقدامات افراطی و تفریطی نکنند.»

قاعدتاً منظور خاص آقای هاشمی از حماسه، انتخابات 24 خرداد و رأی‌آوری دکتر روحانی است و مراد ایشان از شکست‌خوردگان سیاسی نیز اظهرمن‌الشمس است و نیازی به اشاره ندارد.

جمله سؤال‌برانگیز آقای هاشمی دو بخش خاص دارد که باید پیرامون آنها توضیحاتی داد و البته توضیحاتی هم خواست.

قسمت درست جمله آقای هاشمی آنست که حماسه نیاز به حفاظت دارد و البته شاید بتوان در نقطه نظر ایشان این اشکال را هم وارد دانست که اصالت مهم بودن با خلق حماسه است و حفاظت در پله دوم قرار می‌گیرد.

سؤال ولی در جای دیگری رخ می‌نماید و آن اینکه حتماً آیت‌الله هاشمی هم می‌پذیرند که حماسه فقط در 24 خرداد امسال و در رأی‌آوری دکتر حسن روحانی تبلور نداشته و اساساً حماسه سیاسی از بدو انقلاب اسلامی تاکنون هرساله و در تمام انتخابات‌ها تکرار شده است.

به سخن دیگر اینکه، آنچه که در 24 خرداد 92 بعنوان حماسه رخ داد، همانی بود که در 22 خرداد 88 رخ نمود و البته قبلاً نیز در 3 تیر 84 بروز کرده بود و همینطور بوده و ان‌شاء‌الله خواهد بود.

و تأمل از اینجا آغاز می‌شود که بازخوانی کارنامه آیت‌الله هاشمی در انتخابات سال‌های 88 و 84 به هیچ وجه گزینه‌ای به نام «حفاظت از حماسه» را در مقابل قضاوت‌کنندگان و دیدگان مردم قرار نمی‌دهد.

ایشان در سال 88 و قبل از انتخابات در حالی که یکسال بود پیرامون حرکت سؤال برانگیز «ایجاد ستادهای صیانت از آرا توسط اصلاح‌طلبان» سکوت کرده بودند، به ناگاه نامه مشهور به «نامه بدون سلام و والسلام» را به مقام معظم رهبری مرقوم داشتند و در آن به جای آنکه بر حفاظت از ولایت فقیه و حماسه‌های پیش رو سخن بگو‌یند، در اقدامی دور از انتظار از دود و آتش و شعله‌وری سخن به میان آوردند.

یعنی در واقع قبل از بروز حماسه، زیر پایش را خالی کردند و پس از انتخابات نیز در اوج آشوب‌ها و درگیری‌های خیابانی که مسببانش بعدها اعلام کردند که تقلب یعنی رمز آشوب! و اساساً تقلبی هم در کار نبود بلکه منظور ما «تدلّس»! بود؛ نه تنها هیچ موضع صریح و شفافی در رد فتنه و تقلب و فروکاستن از تظاهرات‌ها نداشتند بلکه یا با زندانیان سیاسی و خانواده‌های دستگیرشدگان اغتشاشات دیدار کردند و یا از این گفتند که اغتشاشگران نه اوباش که دانشجویان! هستند و ای بسا حرف‌های شنیدنی! هم داشته باشند!

و در سال 84 و گاه شکست انتخاباتی آقای هاشمی هم، خودشان شاید باید توضیح بدهند که چه تلاشی غیر از سکوت و البته انتقاد گاه و بیگاه از دولت منتخب مردم انجام دادند؟!

آیا این اقدامات معنای حفاظت از حماسه می‌دهد؟!

پاسخ حتماً منفی است مگر اینکه منظور آیت‌الله از حماسه، صرفاً رأی‌آوری کاندیدای نسبتاً مطلوبشان در انتخابات اخیر باشد و لا غیر.

آیت‌الله هاشمی همچنین در قسمت دوم جمله اشاره شده، پای عبارتی به‌نام «شکست خوردگان سیاسی» را به میان می‌کشند و در ادامه اینطور از جمله ایشان مستفاد می‌شود که این شکست خوردگان، قصد آلودن حماسه به افراط و تفریط را دارند و حافظان حماسه نباید اجازه این‌کار را بدهند!

چه بد راهی را انتخاب کرده‌اید آقای هاشمی که بعنوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی ما و کسی که به قول خودتان از او انتظار حفاظت از انقلاب و حماسه‌های انقلابی می‌رود، به خود اجازه می‌دهید که برای نامزدهای انتخابات اخیر و بیش از نیمی از شرکت کنندگان در انتخابات ایران که به نامزدهایی غیر از نامزد پیروز رأی داده‌اند، لقب «شکست‌خوردگان سیاسی» را به کار ببرید.

حضرت‌آیت‌الله! «شکست‌خورده» آنهایی هستند که در دوره‌های مختلف انتخابات، خواستند جلوی حماسه را بگیرند اما نتوانستند.

به سخن دیگر، شما حتماً بهتر می‌دانید که شکست خورده یعنی کسانی که قصد ابطال انتخابات سال 88 را داشتند و یا در سال 84 به هیچ وجه من الوجوهی حاضر به همکاری با دولت منتخب نشدند و رسالتی غیر از چوب لای چرخ دولت گذاشتن، برای خود ندیدند.

شما که غریبه نیستید آقای هاشمی!

در ساحت انقلاب اسلامی و همینطور در ساحت سیاست‌ورزی شیعی و تحلیل صحیح سیاسی، اساساً به بازنده انتخابات و به مردمی که به کاندیداهایی غیر از کاندیدای پیروز رأی داده‌اند، «شکست‌خورده» نمی‌گویند. بلکه به آنها «عنصر لازم و مقوّم برای بروز حماسه» لقب می‌دهند و در ادامه برای هر گفتار و معنایی غیر از این هم که بوی کوبش رقبا و دیگران از آن استشمام شود، متفقاً لقب «افراط» را برمی‌گزینند.

البته از حق نباید گذشت. شاید منظور شما از شکست‌خوردگان سیاسی، کسانی بوده‌اند که در این انتخابات اخیر اهداف خاصی را پی گرفته‌اند و ای‌بسا که «همگان» خطاب شما نبوده‌اند. ولی این پاسخ را هم بشنوید حضرت آیت‌الله که متأسفانه جمله شما هرگز چنین روحی ندارد و استفاده از آن، همه غیر از هواداران شناسنامه‌دار آقای دکتر روحانی را هدف می‌گیرد و متهم به افراط می‌کند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین از بابت «افراط» و «تفریط» در قبال حماسه هم انذار داده‌اند که حرفی است به‌حق و بجا.

در واقع، خطر افراط و تفریط همیشه وجود دارد و همه ما در این زمینه و در طول 35 سال گذشته،‌ تجربیات مشترکی داریم.

فقط آنچه از حقیقت، ناگفته باقی می‌ماند این است که از باب خیرخواهی و آگاهی آقای هاشمی باید اذعان کرد که نمادهای افراط و تفریط، بیش و پیش از آنکه در سمت مخالفان و منتقدان آقای هاشمی دیده و رصد شوند در سمتی حضور دارند که نزدیکی آنها به شخص آقای هاشمی غیر قابل انکار است.

این روزها از هر کودک دبستانی هم که بپرسیم، خیلی واضح پاسخ این سؤال‌ها را می‌داند که آیت‌الله هاشمی در سال 88 به هواداری از کدام طرف برخاست؟!

در سال 84 برای دولت منتخب مردم پیام همکاری و تعامل فرستاد یا پیغام قهر و آشتی‌ناپذیری؟!

و همینطور منش و ممشای ایشان در مقابله با افراط و تفریط‌های محرز چهره‌هایی مثل محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، مهدی هاشمی، فائزه هاشمی، جریان اصلاحات و غیره چه بوده است؟!

این صحبت‌ها بیانگر آن نیست که مثلاً در سمت دیگر هیچ خبری از افراط و تفریط نبوده است. خیر!

مسئله اصلی اما مواضع آقای هاشمی و شخص ایشان است که به دسته اول هیچ تذکری نداده (و علی‌الرویه نخواهند داد!) و هیچیک از اقدامات آنها نظیر دعوت به اغتشاش علیه نظام اسلامی، مدعای تقلب، درخواست ابطال انتخابات، همکاری با ضد انقلاب و ... را گویا مصداق افراط و تفریط نمی‌دانند اما برای دسته دوم تا دلتان بخواهد پر است از مواضع انتقادی درست و غلطِ ریز و درشت و البته هر روزه آقای هاشمی که تمامی هم ندارند!

خلاصه اینکه سؤالی که با خوانش این قبیل جملات آقای هاشمی به ذهن متبادر می‌شود مبنی بر اینکه چرا حضرت‌‌آیت‌الله در مواقعی که باید دست یاری به سمت حماسه و مردم دراز کنند؛ اینچنین راه‌هایی را برای گفتمان خود انتخاب می‌کنند و با این واژگان به چه سودایی می‌اندیشند؛ پاسخی دارد سهل و ممتنع.

سهل از آنرو که فضای حاکم بر پاسخ‌های احتمالی فضایی واقعی است و صریحاً از برخی اغلاط و اشتباهات آقای هاشمی رونمایی می‌کند.

و ممتنع از آنرو که هیچکس هنوز نمی‌تواند باور کند، آن آقای هاشمی که امام راحل روزی فرمود زنده است چون نهضت زنده است؛ چرا وارد این راه شده است؟!





مطلب بعدی : ما به شما رأی ندادیم؛ اما...       
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User