توصیه اسلام به تولید نسل !
تندبادى سیاه از اعماق سینههاى لبریز از شقاوت، در حال وزیدن است. تندبادى که بارها راهیان حق را هدف خود گرفته و بر پیکر آنان ضربه هایی سهمگین نواخته است. همان حق پویانی که گِل وجودشان از بقایاى طینت حق سرشتان است. آنانکه دعوت مظاهر حق را لبّیک گفته و تا بذل جان به پیش تاختند. این تندباد در هر برهه ای، با حربه ای بروز کرد. زمانى با قتل و غارت، و گاهی با نیرنگ و سیاست، و برهه ای در قالب: «فرزند کمتر، زندگى بهتر»، و اکنون در قالبهایى بسیار وسیعتر و جذّابتر، افزون بر آنچه که پیش از این بود. مانند: «خطر انفجار جمعیّت»، «عدم تکافوى اقتصاد نسبت به جمعیّت»، «آلوده شدن محیط زیست»، «بهداشت مادر و کودک»، «دفاع از حقوق کودک»، «دفاع از حقوق زن»، «توسعه اقتصادى»، «بهداشت بلوغ»، «سالم سازى شهرها»، «مصلحت در این است که...» و... .
غوغاى انفجار جمعیّت
بر اساس روایات معتبر، و در تمام مذاهب اسلامى، رشد جمعیّت و تکاثر اولاد از سوى رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم و ائمّه اطهار علیهم السلام، مورد تأکید قرار گرفته و در این روایات، با عبارتهاى گوناگون، به رشد جمعیّت، توصیه و سفارش شده است:
1 - ازدواج کنید.
2 - به خاطر ترس از عائله، ازدواج را ترک نکنید.
3 - زاد و ولد کنید.
4 - با زاد و ولد، زمین را به تسبیح و تهلیل، سنگین سازید.
5 - رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به زیادى شما بر دیگر امّتها مباهات مىکند. حتّى به جنین سقط شده شما.
6 - روزىِ فرزندان شما را خداوند مىدهد.
7 - با زنان زاینده ازدواج کنید.
8 - از ازدواج با زنان عقیم بپرهیزید. و...
این روایات بىآنکه قیدى براى زمان و مکان داشته باشند و یا صفت اولاد را بیان کنند، بطور مطلق بر زاد و ولد ترغیب و تأکید کردهاند. و بدون شک رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم که مهبط وحى است، به آیات الهى توجّه داشته است که: «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتًا * أَحْیَاء وَأَمْوَاتًا * وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاکُم مَّاء فُرَاتًا * وَیْلٌ یوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ [مرسلات:25-28]»، (مگر زمین را محلّ اجتماع نگردانیدیم؟ چه براى مردگان چه زندگان. و کوههاى بلند در آن نهادیم و به شما آبى گوارا نوشانیدیم. آن روز واى بر تکذیبکنندگان.)
حتماً این نکته را هم از نظر دور نداشتهاند که روزىِ اولاد به دست خداست و نیاز به تدبیرى مانند کشتن فرزند ندارد: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم [اسراء / 31]»، (و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مىبخشیم).
اکنون مىپرسیم:
در کجاى اسلام آمده است که اگر مشکلِ اقتصاد و مسکن و مدرسه و... داشتید، به جاى اندیشه درست و تدبیر در امور، باید صورت مسأله را خراب کرده و به قلع و قمع جمعیّت بپردازید و جلوى رشد جمعیّت را بگیرید؟
اگر اینگونه است، پس روایاتى مانند: «مَنْ تَرَکَ التّزویجَ مَخافَةَ الْعیلةِ فَقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّه[الکافى، ج5، ص330.]»، و «مَنْ تَرَکَ التّزویجَ مَخافَةَ الْفَقْرِ فقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّهِ، فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ: إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [نور،32]»، و دهها روایت معتبر و قوى با همین مضامین را توجیهگران، چگونه توجیه مىکنند؟ و آیا هر نفْسى داراى رزقى مقرّر است یا خیر؟ و آن خدایى که برایش آنهمه صفات برمىشمردند، کجاست؟! آیا او را ناتوان و دستبسته پنداشتهاند؟! «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاء [مائده،64]»، (و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد. و به [سزاى] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلکه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مىبخشد).
آیا این آیات و ادلّه را هم در راستاى سیاست خود توجیه کنیم؟ یا آنها را سنّتهایی متروک به حساب آوریم؟
نکند دست از دینمان برداشتهایم و بهدین دیگرى در آمدهایم و دست خدا را بسته میدانیم و خود خبر نداریم، و به همین جهت، اینگونه تحلیلهاى نابخردانه مىکنیم!
راستى اگر مشیّت خداوند اینگونه باشد که براى آزمایش، و یا مجازات ما در فاصله گرفتن از خدا و اولیای برحق الهی و عترت پیامبر، مارا به انحاء مشکلات همچون مشکل اقتصادى مبتلا کند، راه حلّ آن چیست؟ آیا باید صورت مسأله را پاک یا خراب کرد، و یا به فکر راه حلّ مسأله بود؟ و اگر کنترل موالید جوابگوى مشکلات نبود و براى رسیدن به توسعة موهوم، کافى نبود و مشکل همچنان باقى ماند، ـ همانگونه که باقی است بلکه شدیدتر است ـ چه باید کرد؟ آیا مىتوانیم در این صورت به کشتار جمعیّت بپردازیم؟
آیا پیامبر گرامى اسلام، هنگام محاصره اقتصادى که در شعب ابىطالب در سختترین شرایط بودند، تدبیرشان این بود که چون در محاصره اقتصادى هستیم، کسى زاد و ولد نکند؟ البتّه تدبیر اقتصادى را تا آنجایى که به تصرّف در حکومت و خلقت حضرت حق نیانجامد، آن هم تصرّفى که شدیداً از آن نهى شده و حتّى به خلافش امر شده است، انکار نمىکنیم.
فرزند نه تنها جا را بر کسى تنگ نمىکند بلکه به عنوان یک بازو مطرح است. خداوند در قرآن مىفرماید:
جریان حضرت یوسف على نبیّنا و آله و علیه السّلام را در قرآن خواندهایم. آنگاه که خواب پادشاه را تعبیر مىکند و مىفرماید:
«هفت سال پیاپى زراعت کنید. آنچه را که درو مىکنید، در خوشهاش باقى گذارید، مگر اندکى از آن را، که بخورید. پس از این هفت سال، هفت سال سخت و (قحط) پیش مىآید که باعث مىشود مردم هرآنچه گندم را که ذخیره کردهاید، بخورند، مگر اندکى از آن که نگه مىدارید. پس از این هفت سال، سالى خواهد آمد که به استغاثه مردم جواب داده خواهد شد و از قحطى نجات پیدا خواهند کرد».
تدبیر اقتصادى حضرت یوسف علیه السلام در خشکسالى را بنگرید! با آنکه شرایط آن زمان بسیار سختتر بود، امّا او هرگز به خاطر قحطى و کمبود گندم، مردم را به قطع نسل و کنترل آن سفارش نکرد، و با استفاده از نفوذش، تحلیلهاى کذایى را بهخورد مردم نداد. راه نجات ما در این است که آنچه را خداى متعال و پیامبر گرامیش و ائمّه هدى علیهم السلام به ما امر کردهاند، نصب العین قرار داده و به آن عمل کنیم، و جز این، هیچ راه دیگرى نداریم. اگرچه روشنفکر مآبانه، برای سرباززدن از این امر، بهانه بتراشیم! باید پس از قهر با خدا و اولیای خدا، و خود را واجد قدرت دیدن، دوباره با خدا و اولیایش آشتی کنیم. و گریزی از این امر نیست.
فرهنگ قناعت را نیز نادیده نمىگیرم و روایات آنرا بر دیده مىنهم و معتقدم که در فرهنگ ما به علّتهاى مختلف، تضییع مواد غذایى، آب، پوشاک، سوخت، و... بسیار زیاد است. و این حاصلِ همان آموزشهاى رفاه طلبانهاى است که به شیوه غلط از سوى کارشناسان پیشنهاد مىشود و در فیلمها و سریالهای صدا و سیما، شاهد تبلیغات عملی پرحجم آن هستیم.
فرزند نه تنها جا را بر کسى تنگ نمىکند بلکه به عنوان یک بازو مطرح است. خداوند در قرآن مىفرماید:
« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا. وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا [نوح،10/12]»، (و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. و شما را به اموال و پسران، یارى کند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد. )
این سخن، خطاب خداوند به امت اسلام است که اگر از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، بوسیله اموال و فرزندان، شما را یارى مىکند. و این حقیقت، که انکارش تکذیب خدا و قرآن است، با توهّمات مجریان سیاست کنترل موالید که فرزند زیادى - آنهم از دو یا سهتا بیشتر - جا را بر سایرین تنگ مىکند، مغایر است. زیرا خداوند در آیهاى دیگر فرموده است که: «ما زمین را براى مرده و زنده، فراگیر آفریدیم».
در صحیفه سجّادیّه دعاى 25 مىخوانیم:
«... وَ اَعِنّى عَلى تَربیَتِهِم و تَأْدیبِهِم و بِرِّهِم، و هَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ اَوْلاداً ذُکُوراً، وَاجْعَلْ ذلکَ خَیْراً لى، وَاجْعَلْهُمْ لى عَوناً عَلى ما سَأَلْتُکَ»، (و مرا بر تربیت و تأدیب و نیکى به فرزندانم یارى فرما، و علاوه بر فرزندانى که دارم از جانب خودت فرزندان پسر به من عطا کن. و این را براى من باعث خیر قرار بده، و فرزندانم را براى آنچه که از تو درخواست کردم، یار و یاورم گردان...)
این دعا، کلام معصوم مطلق، حضرت سیّدالسّاجدین علیه السلام است، آن بزرگوار، براى تربیت فرزندانش، از خدا کمک مىجوید، ولى ما از بیگانه. او از خدا مىخواهد که علاوه بر اولادىکه دارد، فرزندان پسر به او عطا کند تا یار و یاورش باشند. ولى ما مىگوییم فرزند زیادى جارا بر دیگران تنگ کرده و زندگىرا غیر قابل تحمّل مىکند! تفاوت از کجاست تا به کجا؟! آنچه را فراموش کرده و در پى آن نیستیم، و به آن بهایى نمىدهیم، تصحیح اعتقادات خویش است. چرا به سوى کسانى که خداوند آنان را حلاّل مشکلات و ولىّ نعمت و پناهگاه ما قرار داده است، توجّه نمىکنیم؟
با وجود روایات فراوانى که از طریق شیعه و غیر شیعه نقل شده و حاکى از رجحان اولادخواهى و کثرت نسل است، چگونه مىتوان گفت که «رشد جمعیّت و کمبود جمعیّت، نه اسلامى است و نه غیر اسلامى، و منتسب کردن آن به اسلام، امرى دروغ و کذب است»؟ قطعا این انکار، اگر از روى علم باشد، تکذیب حقایق اسلامى بوده و دروغ و کذب است!
سفارش اسلام به کثرت نسل، زبانزد خاصّ و عام است. این مسأله آنقدر درباره اش روایت رسیده که حتی پیرزنهای کور هم از آن آگاهند.
اکنون جهت یادآورى، به چند روایت در خصوص کثرت نسل مسلمانان، و ازدواج بهخاطر تناسل اشاره مىکنم. روایات به این مضامین بیش از آن است که در این مختصر بگنجد ولى از باب نمونه تعدادى از آنها را ذکر مىکنم:
«امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است، فرزند زیاد داشته باشید که من فردا - ى قیامت - به زیادى شما مباهات مىکنم.»«کافى، ج6، ص2، ح3»
«امیر الم?منین على علیه السلام فرمودند: ازدواج کنید که ازدواج، سنّت پیامبر خداست. رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم همواره مىفرمودند: هرکس دوست دارد از سنّت من پیروى کند، یکى از سنّتهاى من، ازدواج است. و فرزند طلب کنید که فردا - ى قیامت - من به زیادى شما امّت بر دیگر امّتها مباهات مىکنم.»«وسایل الشّیعه، ج20، ص15، ح24903، باب1»
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی