سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در سه شنبه 92/6/12 ساعت 10:36 ص توسط علی اکبرخدابخشی

توصیه اسلام به تولید نسل ! 

 


تندبادى سیاه از اعماق سینه‏هاى لبریز از شقاوت، در حال وزیدن است. تندبادى که بارها راهیان حق را هدف خود گرفته و بر پیکر آنان ضربه هایی سهمگین نواخته است. همان حق پویانی که گِل وجودشان از بقایاى طینت حق سرشتان است. آنان‏که دعوت مظاهر حق را لبّیک گفته و تا بذل جان به پیش تاختند. این تندباد در هر برهه ای، با حربه ای بروز کرد. زمانى با قتل و غارت، و گاهی با نیرنگ و سیاست، و برهه ای در قالب: «فرزند کمتر، زندگى بهتر»، و اکنون در قالبهایى بسیار وسیعتر و جذّاب‏تر، افزون بر آنچه که پیش از این بود. مانند: «خطر انفجار جمعیّت»، «عدم تکافوى اقتصاد نسبت به جمعیّت»، «آلوده شدن محیط زیست»، «بهداشت مادر و کودک»، «دفاع از حقوق کودک»، «دفاع از حقوق زن»، «توسعه اقتصادى»، «بهداشت بلوغ»، «سالم سازى شهرها»، «مصلحت در این است که...» و... .

 


رشد جمعیت
غوغاى انفجار جمعیّت

 بر اساس روایات معتبر، و در تمام مذاهب اسلامى، رشد جمعیّت و تکاثر اولاد از سوى رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم و ائمّه اطهار علیهم السلام، مورد تأکید قرار گرفته و در این روایات، با عبارتهاى گوناگون، به رشد جمعیّت، توصیه و سفارش شده است:

1 - ازدواج کنید.

2 - به خاطر ترس از عائله، ازدواج را ترک نکنید.

3 - زاد و ولد کنید.

4 - با زاد و ولد، زمین را به تسبیح و تهلیل، سنگین سازید.

5 - رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به زیادى شما بر دیگر امّتها مباهات مى‏کند. حتّى به جنین سقط شده شما.

6 - روزىِ فرزندان شما را خداوند مى‏دهد.

7 - با زنان زاینده ازدواج کنید.

8 - از ازدواج با زنان عقیم بپرهیزید. و...

این روایات بى‏آنکه قیدى براى زمان و مکان داشته باشند و یا صفت اولاد را بیان کنند، بطور مطلق بر زاد و ولد ترغیب و تأکید کرده‏اند. و بدون شک رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم که مهبط وحى است، به آیات الهى توجّه داشته است که: «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتًا * أَحْیَاء وَأَمْوَاتًا * وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاکُم مَّاء فُرَاتًا * وَیْلٌ یوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ [مرسلات:25-28]»، (مگر زمین را محلّ اجتماع نگردانیدیم؟ چه براى مردگان چه زندگان. و کوه‏هاى بلند در آن نهادیم و به شما آبى گوارا نوشانیدیم. آن روز واى بر تکذیب‏کنندگان.)

حتماً این نکته را هم از نظر دور نداشته‏اند که روزىِ اولاد به ‏دست خداست و نیاز به تدبیرى مانند کشتن فرزند ندارد: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم [اسراء / 31]»، (و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مى‏بخشیم).

 اکنون مى‏پرسیم:

در کجاى اسلام آمده است که اگر مشکلِ اقتصاد و مسکن و مدرسه و... داشتید، به جاى اندیشه درست و تدبیر در امور، باید صورت مسأله را خراب کرده و به قلع و قمع جمعیّت بپردازید و جلوى رشد جمعیّت را بگیرید؟

«امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است، فرزند زیاد داشته باشید که من فردا - ى قیامت - به زیادى شما مباهات مى‏کنم»

اگر اینگونه است، پس روایاتى مانند: «مَنْ تَرَکَ التّزویجَ مَخافَةَ الْعیلةِ فَقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّه[الکافى، ج‏5، ص‏330.]»، و «مَنْ تَرَکَ التّزویجَ مَخافَةَ الْفَقْرِ فقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّهِ، فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ: إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [نور،32]»، و ده‏ها روایت معتبر و قوى با همین مضامین را توجیه‏گران، چگونه توجیه مى‏کنند؟ و آیا هر نفْسى داراى رزقى مقرّر است یا خیر؟ و آن خدایى که برایش آن‏همه صفات برمى‏شمردند، کجاست؟! آیا او را ناتوان و دست‏بسته پنداشته‏اند؟! «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاء [مائده،64]»، (و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد. و به [سزاى‏] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلکه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى‏بخشد).

آیا این آیات و ادلّه را هم در راستاى سیاست خود توجیه کنیم؟ یا آنها را سنّتهایی متروک به حساب آوریم؟

نکند دست از دینمان برداشته‏ایم و به‏دین دیگرى در آمده‏ایم و دست خدا را بسته میدانیم و خود خبر نداریم، و به همین جهت، این‏گونه تحلیل‌هاى نابخردانه مى‏کنیم!

راستى اگر مشیّت خداوند این‏گونه باشد که براى آزمایش، و یا مجازات ما در فاصله گرفتن از خدا و اولیای برحق الهی و عترت پیامبر، مارا به انحاء مشکلات همچون مشکل اقتصادى مبتلا کند، راه حلّ آن چیست؟ آیا باید صورت مسأله را پاک یا خراب کرد، و یا به فکر راه حلّ مسأله بود؟ و اگر کنترل موالید جوابگوى مشکلات نبود و براى رسیدن به توسعة موهوم، کافى نبود و مشکل همچنان باقى ماند، ـ همانگونه که باقی است بلکه شدیدتر است ـ چه باید کرد؟ آیا مى‏توانیم در این صورت به کشتار جمعیّت بپردازیم؟

آیا پیامبر گرامى اسلام، هنگام محاصره اقتصادى که در شعب ابى‏طالب در سخت‏ترین شرایط بودند، تدبیرشان این بود که چون در محاصره اقتصادى هستیم، کسى زاد و ولد نکند؟ البتّه تدبیر اقتصادى را تا آنجایى که به تصرّف در حکومت و خلقت حضرت حق نیانجامد، آن هم تصرّفى که شدیداً از آن نهى شده و حتّى به خلافش امر شده است، انکار نمى‏کنیم.

فرزند نه تنها جا را بر کسى تنگ نمى‏کند بلکه به عنوان یک بازو مطرح است. خداوند در قرآن مى‏فرماید:

« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا. وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا »، (و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. و شما را به اموال و پسران، یارى کند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد )

 

جریان حضرت یوسف على نبیّنا و آله و علیه السّلام را در قرآن خوانده‏ایم. آنگاه که خواب پادشاه را تعبیر مى‏کند و مى‏فرماید:

«هفت سال پیاپى زراعت کنید. آنچه را که درو مى‏کنید، در خوشه‏اش باقى گذارید، مگر اندکى از آن را، که بخورید. پس از این هفت سال، هفت سال سخت و (قحط) پیش مى‏آید که باعث مى‏شود مردم هرآنچه گندم را که ذخیره کرده‏اید، بخورند، مگر اندکى از آن که نگه مى‏دارید. پس از این هفت سال، سالى خواهد آمد که به استغاثه مردم جواب داده خواهد شد و از قحطى نجات پیدا خواهند کرد».

تدبیر اقتصادى حضرت یوسف علیه السلام در خشک‏سالى را بنگرید! با آنکه شرایط آن زمان بسیار سخت‏تر بود، امّا او هرگز به خاطر قحطى و کمبود گندم، مردم را به قطع نسل و کنترل آن سفارش نکرد، و با استفاده از نفوذش، تحلیلهاى کذایى را به‏خورد مردم نداد. راه نجات ما در این است که آنچه را خداى متعال و پیامبر گرامیش و ائمّه هدى علیهم السلام به ما امر کرده‏اند، نصب العین قرار داده و به آن عمل کنیم، و جز این، هیچ راه دیگرى نداریم. اگرچه روشنفکر مآبانه، برای سرباززدن از این امر، بهانه بتراشیم! باید پس از قهر با خدا و اولیای خدا، و خود را واجد قدرت دیدن، دوباره با خدا و اولیایش آشتی کنیم. و گریزی از این امر نیست.

فرهنگ قناعت را نیز نادیده نمى‏گیرم و روایات آن‏را بر دیده مى‏نهم و معتقدم که در فرهنگ ما به علّتهاى مختلف، تضییع مواد غذایى، آب، پوشاک، سوخت، و... بسیار زیاد است. و این حاصلِ همان آموزشهاى رفاه طلبانه‏اى است که به شیوه غلط از سوى کارشناسان پیشنهاد مى‏شود و در فیلمها و سریالهای صدا و سیما، شاهد تبلیغات عملی پرحجم آن هستیم.

صحیفه سجادیه

فرزند نه تنها جا را بر کسى تنگ نمى‏کند بلکه به عنوان یک بازو مطرح است. خداوند در قرآن مى‏فرماید:

« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا. وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا [نوح،10/12]»، (و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. و شما را به اموال و پسران، یارى کند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد. )

این سخن، خطاب خداوند به امت اسلام است که اگر از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، بوسیله اموال و فرزندان، شما را یارى مى‏کند. و این حقیقت، که انکارش تکذیب خدا و قرآن است، با توهّمات مجریان سیاست کنترل موالید که فرزند زیادى - آنهم از دو یا سه‏تا بیشتر - جا را بر سایرین تنگ مى‏کند، مغایر است. زیرا خداوند در آیه‏اى دیگر فرموده است که: «ما زمین را براى مرده و زنده، فراگیر آفریدیم».

در صحیفه سجّادیّه دعاى 25 مى‏خوانیم:

«... وَ اَعِنّى عَلى تَربیَتِهِم و تَأْدیبِهِم و بِرِّهِم، و هَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ اَوْلاداً ذُکُوراً، وَاجْعَلْ ذلکَ خَیْراً لى، وَاجْعَلْهُمْ لى عَوناً عَلى ما سَأَلْتُکَ»، (و مرا بر تربیت و تأدیب و نیکى به فرزندانم یارى فرما، و علاوه بر فرزندانى که دارم از جانب خودت فرزندان پسر به من عطا کن. و این را براى من باعث خیر قرار بده، و فرزندانم را براى آنچه که از تو درخواست کردم، یار و یاورم گردان...)

این دعا، کلام معصوم مطلق، حضرت سیّدالسّاجدین علیه السلام است، آن بزرگوار، براى تربیت فرزندانش، از خدا کمک مى‏جوید، ولى ما از بیگانه. او از خدا مى‏خواهد که علاوه بر اولادى‏که دارد، فرزندان پسر به او عطا کند تا یار و یاورش باشند. ولى ما مى‏گوییم فرزند زیادى جارا بر دیگران تنگ کرده و زندگى‏را غیر قابل تحمّل مى‏کند! تفاوت از کجاست تا به کجا؟! آنچه را فراموش کرده و در پى آن نیستیم، و به آن بهایى نمى‏دهیم، تصحیح اعتقادات خویش است. چرا به سوى کسانى که خداوند آنان را حلاّل مشکلات و ولىّ نعمت و پناهگاه ما قرار داده است، توجّه نمى‏کنیم؟

روزىِ اولاد به ‏دست خداست و نیاز به تدبیرى مانند کشتن فرزند ندارد: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم »، (و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مى‏بخشیم).

 

با وجود روایات فراوانى که از طریق شیعه و غیر شیعه نقل شده و حاکى از رجحان اولادخواهى و کثرت نسل است، چگونه مى‏توان گفت که «رشد جمعیّت و کمبود جمعیّت، نه اسلامى است و نه غیر اسلامى، و منتسب کردن آن به اسلام، امرى دروغ و کذب است»؟ قطعا این انکار، اگر از روى علم باشد، تکذیب حقایق اسلامى بوده و دروغ و کذب است!

سفارش اسلام به کثرت نسل، زبانزد خاصّ و عام است. این مسأله آنقدر درباره اش روایت رسیده که حتی پیرزنهای کور هم از آن آگاهند.

اکنون جهت یادآورى، به چند روایت در خصوص کثرت نسل مسلمانان، و ازدواج به‏خاطر تناسل اشاره مى‏کنم. روایات به این مضامین بیش از آن است که در این مختصر بگنجد ولى از باب نمونه تعدادى از آنها را ذکر مى‏کنم:

«امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است، فرزند زیاد داشته باشید که من فردا - ى قیامت - به زیادى شما مباهات مى‏کنم.»«کافى، ج6، ص2، ح3»

«امیر الم?منین على علیه السلام فرمودند: ازدواج کنید که ازدواج، سنّت پیامبر خداست. رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم همواره مى‏فرمودند: هرکس دوست دارد از سنّت من پیروى کند، یکى از سنّتهاى من، ازدواج است. و فرزند طلب کنید که فردا - ى قیامت - من به زیادى شما امّت بر دیگر امّتها مباهات مى‏کنم.»«وسایل الشّیعه، ج20، ص15، ح24903، باب1»





مطلب بعدی : ما به شما رأی ندادیم؛ اما...       
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User