سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
خطری که می‌تواند سرانجام چهارمین شورای شهر تهران را به عاقبت تلخ اولین شورا ختم کند
خاطرات و عاقبت تلخ اولین شورای شهر تهران تجربه گرانبهایی است برای اصلاح‌طلبانی که امروز تصور می‌کنند پس از سنگر ریاست جمهوری، سنگر شورای شهر را فتح کرده‌اند
خاطرات و عاقبت تلخ اولین شورای شهر تهران تجربه گرانبهایی است برای اصلاح‌طلبانی که امروز تصور می‌کنند پس از سنگر ریاست جمهوری، سنگر شورای شهر را فتح کرده‌اند. این عده همانطور که از سوابق‌شان هم انتظار می‌رفت، البته زودتر از آنچه توقع بود، خود را در جریان زد و بندهای سیاسی انداختند، از این رو بد نیست اگر نیم‌نگاهی به سرانجام کار شورای شهر دوره اول بیندازند، قبل از آنکه خود به آن سرانجام گرفتار آیند!
 
 انحلال؛ عاقبت تلخ اولین شورای شهر تهران
یکی از مسائلی که به عنوان بزرگ‌ترین ایراد شورای شهر اول به حساب می‌آمد، سرگرمی اصلاح‌طلبان در سردرگمی‌های سیاسی به جای رسیدگی به مسائل شهری و اجتماعی بود.
این عده شورای شهر را تبدیل به یک باشگاه سیاسی برای تمرین‌های حزبی و جناحی خود کردند و با توجه به آنکه ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی نیز در اختیار افراد منسوب به جبهه اصلاح‌طلبان بود، سعی می‌کردند از شورای شهر به عنوان یک حیاط خلوت سیاسی برای نیل به اهداف آینده حزبی خود استفاده کنند، آنچنان که طیف دولت و شخص رئیس‌جمهور و اطرافیانش بر مباحثی چون توسعه سیاسی تأکید فراوان داشتند و احساس می‌کردند که با جریان‌سازی سیاسی در شورای شهر می‌توانند نقش خود را در توسعه سیاسی پایتخت و سپس کل کشور ایفا کنند.
تجربه شورای شهر اول تهران اما آن چیزی نشد که اصلاح‌طلبان دنبال آن بودند و مشارکت مردمی را به هیچ وجه نتوانستند در امورات شورای شهر دخیل کنند تا آن توسعه سیاسی مدنظرشان محقق شود.
اتفاقاً اولین تجربه شورای شهر پایتخت نمونه و مصداقی شد از سیاست‌زدگی و اختلافات و چنددستگی‌هایی که به هیچ وجه مؤید توسعه سیاسی نبود، بنابراین بعد از اختلافات گسترده در شورا، اولین شورای شهر تهران در نقطه انحلال متوقف شد و عاقبت تلخی را برای اصلاح‌طلبان رقم زد، به طوری که نه توانستند به اهداف و برنامه‌های حزبی و سیاسی خود دست یابند و نه توانستند کرسی‌های دومین شورای شهر تهران را نصیب خود کنند و به عبارت دیگر سنگر آنان در شورای شهر توسط رقبایشان فتح شد.
 
جلوگیری از رشد عارضه سیاسی در شورای شهر
این تجربه امروز می‌تواند درسی باشد برای اصلاح‌طلبانی که در چهارمین شورای شهر تهران راه یافته‌اند، خصوصاً آنکه ریاست شورا نیز در دست آنان است و باید بیشتر مراقب رفتارهای خود باشند تا از مسیر فعالیت‌های اجتماعی و شهری به سمت زد و بندهای سیاسی منحرف نشوند اما متأسفانه شواهدی به چشم می‌آید که نشان می‌دهد تلاش اصلاح‌طلبان در شورای شهر تهران در همین ابتدای کار خلاف مسیر شهری و در راستای اهداف سیاسی است، حال بگذریم از آنکه برخی راه‌یافتگان به این شورا دارای کمترین تخصص لازم در زمینه‌های مورد نیاز هم نیستند و صرفاً به دلیل شهرتی که داشته‌اند، توانسته‌اند خود را در این جایگاه جای دهند. نگاهی به نحوه انتخاب رئیس چهارمین شورای شهر تهران حاکی از مسائلی است که بیش از پیش این مشکل را برجسته می‌کند.
در این ارتباط بد نیست به برخی از اظهارات پرویز سروری از اعضای شورای شهر تهران در گفت‌و‌گوی تفصیلی با خبرگزاری مهر توجه کنیم. وی در این گفت و گو به این نکات تأکید می‌کند: «اگر نگاه سیاسی بر شورا حاکم نبود، رئیس بلافصل شورای تهران مهدی چمران بود»، «شورای چهارم به طرف تهدید در حال حرکت است»، «اصلاح‌طلبان در انتخاب اول خود (برای شهرداری تهران) به سراغ کسی رفتند که از طرف مجلس ردصلاحیت شده است»، «انتخاب محسن هاشمی تقابل شورا با هیئت نظارت مجلس است»، «اظهارات مسجد جامعی اولین گام برای دوقطبی کردن شورای شهر بود»، «مسجد جامعی خلاف قانون عمل کرد و انتخاب شهردار را به تعویق انداخت»، «هیچ سندی وجود ندارد که شهردار فعلی تا انتخاب شهردار جدید نباید اسناد را امضا کند.»
سروری در این گفت‌و‌گو همچنین به واقعه خرید رأی یک ورزشکار (برای انتخاب رئیس شورا) توسط اصلاح‌طلبان و وعده وعید دادن به وی اشاره می‌کند و معتقد است: «احساس من بر این است که ملاحظات سیاسی و متأسفانه برخی ملاحظات کاسبکارانه و تعاملات خارج از عرف، ارزش، اصولگرایانه و نیز انقلابی بر تصمیم اول شورای چهارم سایه انداخت.»
این گفته‌ها که به صراحت نشان از بروز عارضه سیاسی در شورای شهری دارد که ریاست آن بر عهده اصلاح‌طلبان قرار دارد، این ترس را به وجود می‌آورد که نکند این شورا نیز به عاقبت زد و بندهای سیاسی و اختلافات اولین شورای شهر تهران گرفتار شود. این مسئله‌ای است که اگر جلوی آن گرفته نشود احتمال رشد عارضه سیاسی همچون علف هرز بر شورایی که باید اجتماعی و شهری باشد را چند برابر می‌کند.




      
ارسال شده در سه شنبه 92/6/19 ساعت 8:34 ص توسط علی اکبرخدابخشی
محمدرضا عارف نامزد اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار است از سوی آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون رییس مجمع و ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شود.

به گزارش خبرنگار سیاسی "ندای انقلاب"، محمدرضا عارف شنبه شب دیداری با آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته و در این دیدار معاون اول رییس جمهور اصلاحات پیشنهاد رییس مجمع تشخیص مصلحت برای جانشینی حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک را پذیرفته است.

بعد از انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد و انتخاب حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی به عنوان رییس جمهور، جانشین وی تعیین نشده بود.

قرار است حکم ریاست محمدرضا عارف طی دو سه روز آینده توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی صادر شود. حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی از آغاز به کار مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بود.

محمدرضا عارف از سیاستمداران اصلاح طلب کشور که سابقه ریاست دانشگاه تهران، وزارت پست، تلگراف و تلفن، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری و معاون اولی رییس جمهور را در دولت های گذشته در کارنامه خود دارد و یکی از هشت نامزد انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد بود که در هفته پایانی از ادامه رقابت ها انصراف داد.

عارف در چند دوره اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان یکی از اعضای حقیقی این مجمع منصوب شده است.

به نظر می رسد انتصاب عارف به عنوان رییس مرکز تحقیقات استراتژیک به دو منظور دلجویی از وی برای انصراف از رقابت های انتخاباتی و دیگری استفاده از نیروهای اصلاح طلب در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد.





      
ارسال شده در سه شنبه 92/6/19 ساعت 8:32 ص توسط علی اکبرخدابخشی
محمد حسین جعفریان

 نمی‌دانم چه تعداد از شما که این سطور را می‌خوانید، مخاطب حرفه‌ای شعر و شاعری هستید، هر‌چند برای آشنایی با این اعجوبه شعر فارسی نیاز به مخاطب خاص بودن نیست و اغلب مردم ایران و حتی فر‌ا‌تر از مرز‌ها، علی معلم و سروده‌های نابش را خوب می‌شناسند. در گذشته‌های دور شاعران این ملک تنها اربابان ردیف و قافیه نبوده‌اند. آنها همزمان در بسیاری از علوم و فنون دست داشته و از این اندوخته در جهت غنای شعر خویش بهره‌ها می‌برده‌اند. هم از آن روست که اغلب این بزرگان را نه با عنوان شاعر که با لقب برازنده «حکیم» می‌شناسیم، چنانکه می‌گوییم؛ «حکیم ابو‌القاسم فردوسی طوسی» یا «حکیم عمر خیام نیشابوری» یا «حکیم ناصر خسرو قبادیانی» و... . تردید ندارم که در یکی دو سده اخیر اگر بخواهیم این لقب را برازنده تنها یک شاعر زبان فارسی بدانیم، بی‌گمان او علی معلم دامغانی است. علی معلم از یکسو درک و شناخت جامعی از هنر‌های هفتگانه اعم از موسیقی تا سینما دارد و از سوی دیگر بر ادبیات نو و کلاسیک فارسی و عربی تسلطی غیر‌قابل انکار. او متخصص شعر عرب است و درباره تاریخچه ادبیات عرب و حتی شعر‌های عرب جاهلی و معلقات سبع، نظرات منحصر به‌فردی دارد. شعر معلم علاوه بر غنای شعری و ذات شاعرانه، یک دایره‌المعارف تمام‌عیار است. برای درک سروده‌های او باید هم اسطوره‌شناسی دانست هم بر علوم قر‌آنی مسلط بود و هم بر تاریخ. چنانکه می‌گوید:

دیک در منظر بد‌خواه غراب البین است

گاو مقدونیه در عکا، ذوالقرنین است

و بسیاری شاید همین عمق و سخت سرایی را نقص شعرا بدانند که وی پاسخ آنان را چنین می‌دهد:

بمگو صعب‌تراشی است ... تو سهل اندیشی

قصه عشب و کلا نیست ... تو جهل اندیشی

و البته به زبان توده مردم نیز علی معلم شعر‌ها و ترانه‌هایی ماندگار دارد. آنجا که در وصف رزمندگان و سال‌های نبرد می‌گوید:

جماعت یه دنیا فرقه، بین دیدن و شنیدن

برید از اونا بپرسین، که شنیده‌ها رو دیدن

و باز این شاعر بزرگ از نفوذ و شیرینی شعر عاشقانه هم غافل نمانده، آنجا که نجیبانه می‌سراید:

مرا به شور، به شیوه، به شرم بوسیدی

ادای حق نمک را چه گرم بوسیدی...

امید آنکه قدر این شاعر و حکیم بزرگ را که این روز‌ها نیز در بستر بیماری است بدانیم؛ شاعری که اگر از سر انصاف قضاوت کنیم باید یکی از بزرگ‌ترین شاعران سده‌های اخیر جهان بنامیمش، کوتا دگر مادر گیتی چو او فرزند بزاید.





      
تبلور دیکتاتوری اصلاح‌طلبی در پی‌تلاش برای اخراج راستگو
رسانه‌های اصلاح‌طلب اغلب رادیکال عمل می‌کنند و توقعی از آنان نیست که یک نظر مخالف را در میان خود بپذیرند
از همان ظهر یک‌شنبه که خبرها حکایت از رأی دادن الهه راستگو به محمدباقر قالیباف می‌کرد، قابل پیش‌بینی بود که هجمه‌های اصلاح‌طلبان علیه این عضو هم جناحی‌شان در شورای شهر پایتخت آغاز شود و حتی او را یک خائن به اصلاح‌طلبی بدانند؛ کسی که از نگاه اصلاح‌طلبان، پیمان‌شکنی کرده و موجب شد محسن هاشمی، کاندیدای اصلاح‌طلبان رأی نیاورده و اصلاح‌طلبان شهرداری تهران را به رقیب واگذار کنند. آن هم در حالی که همه هفته‌های گذشته را اصلاح‌طلبان به تلاشی بی‌وقفه برای فتح آنچه سنگر شهرداری پایتخت می‌دانستند، گذراندند و حالا به خاطر این پیمان‌شکنی (!) راستگو همه رشته‌هایشان را پنبه کرد!
برخوردها با راستگو اما از حد هجمه‌های رسانه‌ای بالاتر رفته و خبرها حکایت از هماهنگی‌های تلفنی برای اخراج وی از حزب اسلامی کار دارد. امری که به وضوح تمام، مخالف مشی ادعایی اصلاح‌طلبان است که همواره مدعی آزادی بیان و ژست‌های زنده باد مخالف من و تحمل مخالف و... هستند.
 علی حسینی، سخنگوی حزب اسلامی کار در گفت‌وگو با مهر گفت: من از این موضوع بی‌اطلاع هستم، طبیعتاً در جلسه امروز (دوشنبه) شورا درباره مسائل سیاسی روز بحث می‌شود اما نمی‌دانم چه موضعی در خصوص خانم راستگو در جلسه اتخاذ می‌شود.
یک عضو دفتر حزب اسلامی کار هم در خصوص این خبر گفت: اعضای حزب اسلامی کار در جلسه شورای مرکزی عصر امروز (دوشنبه) در خصوص وضعیت حضور الهه راستگو به بحث می‌نشینند و کمیته انضباطی حزب در این باره تصمیم می‌گیرد. یک عضو دیگر شورای مرکزی حزب اسلامی کار نیز که خواست نامش فاش نشود در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه کار الهه راستگو خلاف اصول و پیمان حزب است، گفت: حتماً باید نسبت به ادامه حضور الهه راستگو در حزب تصمیم‌گیری شود.
مهدی جعفری عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار با بیان اینکه خانم راستگو نیز خود علاقه‌ای به حضور در حزب ندارد، خاطرنشان کرد: ما معتقدیم حرکت خانم راستگو در جریان انتخاب شهردار تهران حرکتی خودسرانه بوده و تلاش‌های فراوان حزب اسلامی کار در حمایت از محسن هاشمی را به هدر داده است.
 
  مسجد جامعی: راستگو «خائن» است!
رسانه‌های اصلاح‌طلب اغلب رادیکال عمل می‌کنند و توقعی از آنان نیست که یک نظر مخالف را در میان خود بپذیرند؛ اما گویا از دست دادن شهرداری پایتخت برای اصلاح‌طلبان سنگین‌تر از آن بوده که حتی لیدرهایشان بتوانند همچنان پشت نقاب آرامش کذایی خویش پنهان شوند. از همین رو احمد مسجدجامعی نیز که همواره سعی می‌کند چهره‌ای فرهنگی و معتدل از خویش به نمایش بگذارد، عنان از کف داده و رسماً الهه راستگو را خائن می‌نامد! این مطلب را خود الهه راستگو به فارس می‌گوید. او در این گفت و گوی کوتاه اظهار می‌دارد که در مورد اخراجم از حزب اسلامی کار به بنده اطلاعی نداده‌اند. وی تأکید می‌کند: بنده وامدار مردم هستم بنابراین وامدار هیچ حزب و گروهی نخواهم بود؛ من از روز اول در برابر خداوند متعال قسم خورده‌ام و به آن عمل خواهم کرد.
عضو شورای شهر تهران در مورد رأی خود به محمدباقر قالیباف برای شهرداری تهران تصریح کرد: دو گزینه بیشتر نداشتیم. اگر گزینه‌های دیگری بود شاید می‌توانستیم وقت بیشتری بگذاریم اما به هر حال به نظر بنده تنها شخصی که می‌توانست به شهر تهران کمک کند آقای قالیباف بود.
وی در پاسخ به این پرسش که آقای مسجد‌جامعی چه واکنشی نسبت به رأی شما داشته، اظهار کرد: آقای مسجدجامعی گفته‌اند که من خائن هستم بنابراین باید مشخص شود که بنده به چه چیزی خیانت کرده‌ا‌م به رأی مردم یا چیز دیگری.
 
  تهدید تلفنی راستگو!
راستگو گفت: پس اعلام نتیجه انتخاب شهردار تهران افرادی که اصلاً سیاسی نیستند و با هدف کاسبکارانه در لیست ما قرار گرفته بودند، طی تماس‌هایی نه تنها به بنده توهین کردند بلکه من را نیز تهدید کردند.
یکی از روزنامه نگاران مؤسسه همشهری نیز در صفحه گوگل پلاس خود خبر از تهدید الهه راستگو و دخترش داد. خبری که در مصاحبه راستگو با فارس نیز مورد تأیید قرار گرفت. این روزنامه‌نگار می‌نویسد: « روز یک‌شنبه بعد از آشکار شدن آرا، الهه راستگو چندین بار تلفنی تهدید به ضرب و شتم شد. چنانکه تا ساعت 16 مجبور شد در ساختمان شورای شهر بماند و شورای شهر هم برای او محافظ گذاشت. بنا بر اطلاعات به دست آمده کماکان نیز این تهدید‌ها ادامه دارد و به ویژه دختر او را نیز تهدید به حمله فیزیکی کردند. »
  
تفتیش عقاید توسط اصلاح‌طلبان!
بسیاری از فعالان سیاسی در مخالفت با مشی‌ای که اصلاح‌طلبان در برابر رأی مخالف راستگو در پیش گرفته‌اند، مواضعی اتخاذ کرده‌اند. از جمله حجت الاسلام جعفر شجونی عضو جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به فشار روزنامه‌های اصلاح‌طلب برای اخراج الهه راستگو از حزب متبوعش به دلیل رأی به قالیباف اظهار داشت: اصلاح‌طلبان افرادی بی‌انصاف هستند که حتی اعضای خود را نیز توبیخ می‌کنند. اقداماتی همچون فشار برای اخراج راستگو دیکتاتوری اصلاح‌طلبی است.
عضو جامعه روحانیت مبارز اقدامات اخیر اصلاح‌طلبان را تفتیش عقاید و فشار روزنامه‌های اصلاح‌طلب برای اخراج راستگو را افراطی‌گری عنوان و تصریح کرد: آنها در شورای شهر به آقای جدیدی پست می‌دهند و انتظار دارند که به قالیباف رأی ندهد که این خلاف شعار اعتدال است.
* خیز اصلاح‌طلبان برای انحصارطلبی
فاطمه آلیا، نماینده مردم تهران نیز در مجلس در مورد هجمه اصلاح‌طلبان به راستگو به خاطر رأی دادن به قالیباف گفت: انتخابات شهرداری تهران نشان داد عناصری از اصلاح‌طلبان که مسئولیتی پیدا کرده‌اند برای انحصارگرایی خیز برداشته‌اند و بی‌رحمانه در مقابل رقبایشان موضع‌گیری و جبهه‌گیری می‌کنند. این خیز برداشتن برای انحصارگرایی در واقع از مصادیق افراط‌گری به شمار می‌رود.  آلیا با تأکید بر اینکه نظام ما سابقه این افراطی‌گری‌ها را در گذشته مشاهده کرده و در جریان انتخاب شهردار تهران هم مصداق آن را دیدیم، گفت: دیدم که اصلاح‌طلبان در تلاش هستند تا رأی خود را به عضوی که آزادانه می‌خواست تصمیم بگیرد، تحمیل کنند که این بیانگر مخالفت اصلاح‌طلبان با آزادی و رأی آزاد است و آنها همیشه به دنبال تحمیل نظر و خواسته‌های خود به دیگران هستند.
  
 مسیر اصلاح‌طلبان غالباً با افراط و تفریط همراه بوده است
حجت الاسلام مجتبی ذوالنور، کارشناس مسائل سیاسی نیز در گفت‌وگو با فارس درباره فشار اصلاح‌طلبان به حزب کار جهت اخراج الهه راستگو صرفاً به دلیل رأی به قالیباف اظهار داشت: مسیر اصلاح‌طلبان غالباً با افراط و تفریط همراه بوده است. نماینده مردم در شورای شهر این حق را دارد که به هرکس که خواست رأی بدهد و رأیش نیز محترم است، اما متأسفانه برخی از اعضای شورای شهر وی را تحت فشار قرار داده‌اند که این نوعی دیکتاتوری، افراطی‌گری و تمامیت‌خواهی است.
ذوالنور تلاش برخی اصلاح‌طلبان برای تشکیل فراکسیون اصلاح‌طلبی در شورای شهر تهران را سیاسی‌کاری توصیف کرد و اظهار داشت: اصلاح‌طلبان به برخی اعضای شورای شهر وعده‌هایی را داده‌اند در حالی که مردم توقع دارند شورا به اهداف ذاتی خود بپردازد؛ امروز بخش عمده‌ای از فعالیت شورای شهر منحصر به انتخاب شهردار شده است.
این کارشناس مسائل سیاسی شورای شهر را محل خدمت‌رسانی در زمینه‌های عمرانی و شهری عنوان کرد و با اشاره به خائن‌ توصیف کردن راستگو توسط مسجد‌جامعی تصریح کرد: این اظهارات به دور از عقلانیت و انصاف بوده و حق نماینده مردم را تضییع کرده و دیکتاتوری این حضرات به ذائقه مردم خوش نمی‌آید.
     
در پایان این گزارش شاید خالی از لطف نباشد که بدانیم در مرامنامه حزب اسلامی کار هدف «برقراری عدالت اجتماعی» و «توسعه مشارکت سیاسی و اجتماعی» عنوان و بر نفی هرگونه استثماری تأکید شده است. همچنین در این مرامنامه از توسعه و تحکیم آزادی‌های سیاسی و دفاع از آزادی قلم و بیان و... یاد شده است.
شاید دیگر فرقی هم نکند که راستگو از حزب متبوعش اخراج بشود یا نه؛ نهایتاً هرچه پیش آید، این ماجرا با همه تلخی‌هایش فرصت مناسبی فراهم آورد تا مشی دیکتاتورمأبانه اصلاح‌طلبان که در میان نقابی از ژست‌های «زنده باد مخالف من» و «تحمل مخالف» و «آزادی بیان» و... پنهان شده است، یک بار دیگر عیان شود...
نویسنده : زینب شریعتی 




      
ارسال شده در سه شنبه 92/6/19 ساعت 8:28 ص توسط علی اکبرخدابخشی
حسین قدیانی

قابل پیش بینی بود که هاشمی را به «بهشت» راه ندهند و الحمدلله ندادند. من به دو جهت از ابقای محمدباقر قالیباف در سمت شهردار تهران مسرورم. نخست؛ اداره شهر با همان دست فرمان خدمت و مدیریت جهادی. دیگری؛ اگر رقیب قالیباف شهردار می‌شد، خواننده این یادداشت خرده می‌گرفت؛ «از رأی شورای شهر سوخته، به نقد این نهاد روی آورده!»

آری، قصدم از این نوشته، نقدی اساسی بر ماهیت شوراهای شهر و روستاست، صرف نظر از رأی مهم دیروز. فی الحال بعید نیست گروه دیگری از مخاطبان - مخاطبان اصولگرا- این نقد را بر متن وارد کنند؛ «وقتی قالیباف ابقا شده، دیگر چه وقت گلایه از شوراهاست؟»

من هر چند به اصل «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» واقفم اما اینقدر هست که اگر این «دو کلمه حرف حساب» را نگویم - و اتفاقا همین امروز نگویم!- نکته‌ای را ننوشته‌ام که بابتش هیچ عذری نداشته‌ام. یاد باد آن امام روشنایی‌ها، خمینی بت شکن که می‌گفت: «اهل قلم هم بابت چیزهایی که می‌نویسند، مسئول‌اند، هم بابت آنچه نمی‌نویسند.»

و اما درباره اصل شوراها، نیز آنچه دیروز در شورای شهر تهران رخ داد، اشاره به نکاتی لازم است؛

یک: دگر بار باید بررسی دقیق کرد که آیا «اثرات مثبت شوراها» بیشتر بوده یا «تبعات منفی شورا ها»؟! و اصلا یک سؤال حیاتی‌تر؛ «اگر شوراهای شهر و روستا نمی‌بودند، دقیقا چه اختلالی در روند خدمت رسانی بلاد کبیره و صغیره به وجود می‌آمد؟!»

دو: بر اساس آمار وزارت کشور - و البته شواهد و قرائن موجود- از بدو راه اندازی نهاد شوراها، همواره - به طور میانگین- نزدیک به یک سوم شهرها و روستاها اساسا فاقد شهردار بوده اند! گفت: «از قضا سرکنگبین، صفرا فزود». شوراهایی که به خیال بانیانش آمده بودند بلکه جلوی زد و بند شهردار را بگیرند و عامل کار و خدمت بیشتر شوند، خود عامل فرسایشی‌ترین زد و بندها، طولانی‌ترین دعواها، بدترین سهم خواهی‌ها و بیشترین سیاسی بازی‌ها شده‌اند. البته قابل کتمان نیست که گاهی به دلیل تعهد، تخصص و تقوای جمعی اعضای شوراها - افرادی نظیر مهندس چمران و دکتر شیبانی- کفه اثرات مثبت بر تبعات منفی سنگینی کرده باشد، اما نکته اینجاست؛ خوب بودن عملکرد فلان شورای شهر یا روستا، بیش از آنکه به اصل نهاد شوراها مربوط باشد، ناظر بر ویژگی‌های نیکوی بعضی اعضای آن بوده است.

سه: نقل است که رئیس قوه مجریه عصر اصلاحات در اوج دعوای اعضای دوم خردادی شورای اول تهران گفته بود؛ «عجب غلطی کردیم این شوراها را راه انداختیم» من البته بر خلاف خاتمی، برد این غلط را فقط محدود به اعضای فلان دوره از بهمان شورای شهر نمی‌دانم و معتقدم؛ «گیرم که شهردار تهران باب میلم باقی مانده باشد اما حکایت شوراها، حکایت همان خشت اولی است که کج بنا نهاده شده و. . . ». حال بیایید به جای «ثریا» برویم یکی از شهر‌‌های جنوبی تهران یکی از بچه‌های شهرداری آنجا چند وقت پیش می‌گفت: «ما قبل از بساط شورای شهر، در ساختمان اصلی شهرداری حدود 60 تا کارمند داشتیم. انصافا برای اداره امور شهرداری - و نه شهر- ما همین تعداد نیرو، زیاد بود که کم نبود! اما متأسفانه بعد از راه افتادن شوراها، در هر دوره، تعدادی از اعضای شورا، نفرات خود را با سفارش و تشویق و احیانا تهدید روانه شهرداری می‌کنند. الان آمار کارمندان شهرداری اینجا از دستم در رفته، از بس در هر دوره زیاد می‌شود!! این حالا وضع شورای شهر ماست که عاقبت به انتخاب شهردار می‌رسد، خیلی جاها که زد و بند و سهم خواهی، اساسا مانع انتخاب شهردار می‌شود!!» و متأسفانه این معضل «معضل مشترک» بسیاری از شور‌هاست.

چهار: شما هیچ به تبلیغات نامزدهای شوراهای شهر و روستا توجه داشته اید؟! آیا جز این است که به جای «آدم‌های این کاره» به مانور اعلام وجود عده‌ای متمول، سیاسی باز، ورزشکار، بازیگر و. . . تبدیل شده است؟! و آیا خنده دار نیست که از این جماعت بخواهیم جلوی زد و بند احتمالی شهردار بایستند؟! باور کنید یکی می‌خواهد مانع زد و بند همین حضرات شورای شهر شود!! همه که مهندس چمران و دکتر شیبانی نمی‌شوند.‌ای بسا شهر و روستا که مسئولانش واقعا می‌خواهند خدمت کنند، اما آنچه مانع کار و خدمت است، اتفاقا همین زیاده خواهی اعضای شوراهاست.

پنج: در همین تهران خودمان، مردم به مهندس چمران رأی اول را می‌دهند، اما با سیاسی بازی دولت فراجناحی اعتدال، احمد مسجدجامعی می‌شود رئیس شورای شهر!! فردی کاملاً سیاسی که یک روز با انتخاب خاتمی می‌شود وزیر فرهنگ، دگر روز با زور هاشمی می‌شود رئیس شورای شهر!! واقعا چه نسبتی میان مسجدجامعی با کار در شوراها به عنوان اهرم خدمت بیشتر شهرداری وجود دارد؟! هم ایشان چند وقت پیش در حمایت از رقیب قالیباف حرف‌ها زده بود اما در مقام تخریب شهردار تهران گفته بود؛ «آنکه در سر سودای ریاست جمهوری دارد، به فکر کارهای سیاسی است و به درد شهرداری تهران نمی‌خورد!» صرف نظر از اینکه چنین جمله ای، چه نسبتی می‌تواند با برهان و منطق داشته باشد، باید گفت: اولا؛ قالیباف در همین انتخابات 92 نشان داد که اصلا سیاسی نیست و الا به شیخ حسن پاس گل نمی‌داد! ثانیا؛ آنکه به فکر کارهای سیاسی است و قصد دارد مفهوم خدمت جهادی را قربانی مقوله سیاست بازی کند، اتفاقا و دقیقا همین حرف بی‌مبنا و خالی از شعور جناب مسجدجامعی را می‌زند! ثالثا؛ اوج سیاسی بازی و سهم خواهی و منیت و عدول از اعتدال آنجاست که با وجود مهندس چمران، فردی در مایه‌های مسجدجامعی، به واسطه پیغام و پسغام، بر رأی اول مردم تهران بشورد و رئیس شورای شهر شود! رابعا؛ سودای ریاست جمهوری داشتن به قصد خدمت، اصلا هم چیز بدی نیست، آن بد است که خاتمی برای شیخ حسن، سودای وزارت فرهنگ مسجدجامعی داشته باشد، اما خب! آش این سهم خواهی آنقدر شور شود که روحانی هم زیر بار آن نرود، مسجدجامعی را کجا بفرستیم، کجا نفرستیم؛ بفرستیمش در صندلی ریاست شورای شهر که خیلی هم حالا ناراحت نشود!! از قضا دقیقا به همین روند می‌گویند سیاسی بازی!!

شش: فقط نهادی بی‌نهاد از جنس شوراهاست که می‌تواند ظرفیت‌های پنهان ورزشکارانی در ردیف عباس جدیدی را نمایان کند! من البته بابت افتخارآفرینی‌های عباس جدیدی در عرصه ورزش از وی ممنونم، اما برادری که بعضا بی‌خود و نا به جا اسم از همت و باکری و احمدی روشن و دیگر شهدا می‌بردی و می‌بری! دیدی عرصه سیاست، نه جولانگه توست؟؟!! شما در این انتخابات در حد «یک پدیده» ظاهر شدی، که نه شیخ پندت می‌داد و نه پیر مغان می! ز بس که از این ور به آن ور و از آن ور به این ور می‌افتادی! ما البته پدیده خنده دار اما گریه دار «جدیدیسم» در عرصه سیاست را مدیون شوراهایی هستیم که بیش از خیر، شر دارد، حتی اگر هاشمی را از رفتن به «بهشت» باز دارد.

هفت: و اما فرض کنید که با رأی شورا، رقیب قالیباف شهردار تهران می‌شد. آیا نباید به حال یله بودن این قانون سست و ژله‌ای افسوس خورد که صلاحیت طرف را برای شوراها رد می‌کند، اما همان طرف می‌تواند شهردار شود؟؟!! من خیلی خیلی عذر می‌خواهم، ولی مع الاسف باید بگویم که این یکی را مقصر خود نظام می‌دانم و بس! و متاثر از همین قانون‌های بی‌قانون و قابل دور زدن است که رئیس قوه اجرا فردی در مایه‌های جعفر توفیقی را به عنوان سرپرست وزارت علوم منصوب می‌کند و یک جا، هم به ریش قانون می‌خندد، هم به ریش شهدای فتنه 88 و هم به ریش رنگ شده اعتدال!! آقای روحانی که نه. . . باید گفت؛ آقای قانون! ما را مسخره کرده‌ای با فتنه‌گران را؟! ما را یا آقازاده‌ها را؟!

هشت: شایع کرده‌اند در یک «تقسیم سهم»، از همان اول قرار بوده رئیس شورای شهر، سهم اصلاح‌طلبان باشد و شهردار، سهم اصول گرایان باقی بماند. من خیلی از صحت و سقم این تقسیم سهم، مطلع نیستم و امیدوارم این شایعه، واقعا شایعه بوده باشد، اما عجالتا یک سؤال یک کلمه‌ای هم از حضرات اصلاح‌طلب، هم از عزیزان اصولگرا؛ کیلوییه؟؟!! از این همه سیاست بازی باید به خدا پناه برد. به خود خدا! اول هفته، یکی از هفته نامه‌ها نوشته بود؛ «روحانی در نظر دارد اگر قالیباف در شهرداری تهران ابقا نشد، از او در ریاست سازمان محیط زیست استفاده کند». عجبا که همین هفته نامه در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از قول نزدیک‌ترین مشاور رئیس قوه مجریه نوشته بود؛ «یکی از مهمترین نقدهای اساسی ما به قالیباف این است که در اجرای پروژه‌های عمرانی، اصلا ملاحظه مسائل زیست محیطی را نمی‌کند»!! علی الظاهر دروغگویان معتدل، کم حافظه‌تر از سایر دروغ گویان تشریف دارند! کم حافظه‌تر و سیاسی بازتر!!

اگر هر کسی نمی‌تواند و نباید ساکن خیابان بهشت شود، به طریق اولی، هر کسی نباید و نمی‌تواند عضو شورای شهر شود. با این قانون، و با این وضع شوراها که اغلب به محل جمع شدن دور همی تعدادی بازیگر و ورزشکار و فلان و بهمان تبدیل شده، که نه الفبای خدمت را می‌فهمند و نه با رموز سیاست آشنایی دارند، آیا حق نداریم در عین مسرت از ابقای قالیباف، شوراها را خطاب قرار دهیم که؛ چو خیرت نیست، شر مرسان؟؟!! پس فردا شهرداری را می‌بینم که به اتمام پروژه صدر فکر می‌کند، نیز رئیس شورای شهری که «کلید» را به «کلنگ»، «تغییر دکور» را به «حل معضلات»، «سیاست» را به «مدیریت»، «شلوغ کاری» را به «خدمت»، «دعوی» را به «کار» و «حرافی» را به «حمالی» ترجیح می‌دهد. شهر شاید «شورای شهر» بخواهد، اما آنچه تا کنون دیده ایم بیشتر به «شورای شر» شبیه است. ما واقعا امیدواریم تاوان بهشت نرفتن هاشمی را، نه مردم پس بدهند، نه خدمت جهادی و الا مجبوریم باز هم گریبان «چاپلوسان آقازاده ها» را بگیریم که ما «میرزابنویس مردم» هستیم، نه «غلام سیاست.»

پانوشت: لیاقت بعضی از اعضای شورای شهر، شهرداری در مایه‌های مسئولان حرم امام است که 24 سال بعد از ارتحال امام، هنوز دارد گنبد و گلدسته و صحن و موزائیک می‌سازد!! امام عزیز ما سال هاست به ملکوت اعلی رسیده، هنوز حرمش ساخته نشده! یاد شهید صنیع‌خانی به خیر!میانگین بگیری، این شهید جهادی 40 روزه بیش از 24 سال این متولیان برای حرم امام کار کرد.

 





      
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User