پررنگترین عذرخواهیهای امام خمینی(ه) خطاب به چه کسانی بود؟
الفاظ نامناسبی که در صفحه یکی از منسوبین حضرت امام درباره خانواده شهدا منتشر شد، فرصتی مناسب برای بازخوانی جایگاه یگانهای است که مفهوم شهادت و شهید و خانواده شهدا و ایثارگران در نزد امام راحل داشته است.
«من از شماها عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم.از این پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست دادهاند و برادران خودشان را، معذرت میخواهم که عُرض? این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت میخواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ معذرت میخواهم.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت تابناک نوشت: الفاظ نامناسبی که در صفحه یکی از منسوبین حضرت امام درباره خانواده شهدا منتشر شده و اعتراض همه جانبه مردم به آن، فرصتی مناسب برای بازخوانی جایگاه یگانهای است که مفهوم شهادت و شهید و خانواده شهدا و ایثارگران در نزد امام راحل داشته است.
مرور صحیفه امام (ره) نشان میدهد که یکی از پررنگترین موارد احساس دین امام راحل نسبت به مردم انقلابی ایران، آنجایی است که ایشان در ششم تیر ماه 1359 در جمع سرپرست بنیاد شهید و خانوادههای شهدای انقلاب به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینههای گوناگون کشور به شدت اعتراض میکنند.
امام (ره) پس از مرور زحمات و مصیبتهای خانواده شهدای انقلاب میگوید: «من از شماها عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از این مادرهایی که بچههای خودشان را از دست دادند، معذرت میخواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت میخواهم. من از این ارتشیهایی که جوانان خودشان را از دست دادهاند، از این پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست دادهاند و برادران خودشان را، معذرت میخواهم که عُرض? این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت میخواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ معذرت میخواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت میخواهم. من از شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت میخواهم. ما نتوانستیم برای شما کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار آرمهایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانههای ما، وزارتخانههای ما باز وزارتخانههای طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم. باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح میکنیم».
چند ماه پیش از این، امام خمینی در حکم تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی لازم میدانند که «باید رسیدگى کامل به خاندان شهدا و آسیبدیدگان و معلولین در این راه، چه در انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود».
جالب این که امام (ره) یازده روز پیش از عذرخواهیهایی که در بالا به آن اشاره شد، در روز ولادت امام حسین (ع) تذاکراتی بر زبان میآورد که به نظر ایشان ادای گوشهای از تکلیف اسلامی ایشان است و اگر آنها را نگوید، به مردم خیانت کرده است.
بخشی از این تذکرات به قرار زیر است: «و اخیراً لازم است تذکری که همگان بدان آگاهی دارند، بدهم و آن لزوم تقدیر از شهدای انقلاب و خانواد? آنان و معلولین و مصدومین میباشد. و لازم است عموم دستگاههای اجرایی اموری را که مربوط به شهدا و خانواد? آنان و معلولین و مصدومین است با کمال سرعت عمل نموده و تسهیلات لازم را در مورد آنان معمول دارند که اینان بر ما و ملت شریف حق بسیار بزرگی دارند و اگر معلوم شود که کسانی در بعضی از ادارات و وزارتخانهها برای اجرای امور شهدای انقلاب و خانواد? آنها اشکالتراشی میکنند، به عنوان ضد انقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند».
امام (ره) در جایی دیگر و پس از تبیین چرایی مقام رفیع شهدا و اهمیت خدمت به خانواده آنها، کیفیت این خدمت را هم با عباراتی متفاوت بیان میکند و میگوید: «و عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید، خدمت بکنید، گمان نکنید که شما یک کاری که برای آنها انجام میدهید یک منّتی بر آنها دارید. منّت آنها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید از آنها. اینها خانواده شهدا هستند. و معلولین و خانوادههای معلولین که ارزششان آن قدر است، و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم. هر عملی که انجام میدهیم، هر خدمتی که به آنها انجام میدهیم، عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است و ما باید با کمال خرسندی منّت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم.
مبادا یک وقتی یک کلمه درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا، یا به این معلولین. و باز کسانی که عائله معلولیناند، توجه داشته باشید که عملی را که میکنید خالص و برای خدا باشد. و برای آن کسی که فداکار برای خدا بوده است، و جانش را در راه خدا اهدا کرده است. شما خدمت به او میکنید و این خدمت به خداست. همان طوری که ما منّت خدای تبارک و تعالی را میکشیم و عبادت او را میکنیم، منّت اوست بر ما، و خدای تبارک و تعالی منّت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است، و هر عملی که بکنیم منّت بر او نداریم و او منّت بر ما دارد. این خدمت هم خدمت به خدای تبارک و تعالی و مجاهدین در راه او و شهدای در راه اوست. و ما باید با سر و جان خدمت بکنیم. و ابداً در نظرمان نیاید که ما یک کاری انجام دادیم. آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتی که دارید، دارید خرج میکنید برای آنها. و من امیدوارم که در راه خدا که شد؛ ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خدای تبارک و تعالی».
توصیههای امام (ره) در مورد خانواده شهدا تا آخرین سالها و روزهای عمر ایشان ادامه مییابد. ایشان در پاسخ به نامه فرزندان شهدا در اردیبهشت سال 65، علاوه بر این که فرزندان محترم شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودین را نور چشمان عزیزم خطاب میکند، بالاترین افتخار را این میداند که «ما در تداوم انقلابمان ذخیرههای عظیمی همچون شما عزیزان را داریم که حضورتان در جامعه در تمامی صحنههای اسلامی و انقلابی و مردمی یادآور رشادتها و فداکاریها و اخلاص رادمردانی است که به برکت خونهای پاک آنان انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بارور گردید» و در پایان پاسخ خود باز یادآور میشوند که «به مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران، برای چندمین بار، سفارش میکنم ـ و این نصیحت و سفارش همیشگی است ـ که قدر این نعمتهای بزرگ الهی را بدانند و در شرایط کنونی و آیندههای دور، اولویت را به این عزیزان و کسانی بدهند که در راه اسلام خون دادهاند و مبارزه کردهاند؛ و به شدت از بهانهجویی و سنگاندازی و مانع تراشی و کاغذبازی، که مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است، خودداری ورزند».
یک سال و نیم بعد و پس از پایان جنگ و آغاز دوران بازسازی نخستین نکته مهمی که در موضوع سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور از دیدگاه امام (ره) توجه به آن ضروری است، این است: «با این که اطمینان داریم که خانوادههای معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین هیچ گاه راضی نشده و نمیشوند که در برابر ایثار عزیزانشان که فقط به خاطر خدا و رسیدن به کمال بوده است، سخن از رفاه و مادیات به میان آید و همت آنان بلندتر از این مقولههاست، ولی بر دستاندرکاران نظام است که ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسیدن به امور معنوی و مادی و ارزشی و فرهنگی این یادگاران هدایت و نور به کار گیرند و از خدمت بیشائبه و بیمنت به آنان دریغ نکنند؛ هر چه انقلاب اسلامی ایران دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است. من میدانم که بسیاری از خانوادههای عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین به خاطر مناعت طبع و بزرگواری و اخلاق کریمه خود در مصایب و مشکلات زندگی به مسئولین مراجعه نکردهاند و یا مراجعهشان به حداقل بوده است. و همه نیز میدانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند، ولی وظیفه ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود».
دو عاشقانه ی کمتر شنیده از حضرت آیت الله خامنه ای در مدح امام زمان (عج)!
قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: بی تردید یکی از ویژگی های بارز حضرت خامنه ای از دوران جوانی تاکنون طبع و ذوق شعری منحصر به فرد ایشان می باشد، به نحوی که از دوران جوانی، دواوین شعر در زمره ی کتاب های مطالعاتی ایشان محسوب می شد و در اندک مدتی به سردون اشعاری پُر محتوا روی آوردند و آن هم با تخلص های شعری نسیم، ضیاءالدین و امین.
به گزارش سرویس فرهنگی قدس انلاین حضرت آیت الله خامنه ای گه گاه نیز در مدح ائمه اطهار (ع) به سرودن اشعاری می پرداختند که شاید از زمره ی بهترین اشعارشان عاشقانه هایی باشد که در مدح حضرت صاحب الزمان (عج) با تخلص شعری امین سروده اند، که دو نمونه از آن ها بدین شرح می باشد.
خورشید من برآی
دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است جان را هوای زقفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه ترست ز گیسوی سرکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی مُرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم تقدیر غصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا روزی «امین» سزا لب حسرت گزیدن است
محراب جمکران
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ ز جام عشق لبی تر نکرد، جان بی تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی پُر است سینه ام از اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق سَرِ بهار ندارند بلبلان بی تو
لب از حکایت شب های تار می بندم اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو
چو شمع کُشته ندارم شراره ای به زبان نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
ز بی دلی و خموشی چو نقش تصویرم نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شکّرین دهان بی تو
گزارش غم دل را مگر کنم چو «امین» جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو
منابع:
1- شرح اسم؛ زندگی نامه آیت الله سید علی خامنه ای، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1391.
2- جرعه نوش کوثر؛ زندگی نامه مقام معظم رهبری، تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت.
* نائینی، مرتضی. جان و جانان، نشریه انتظار موعود، 1380.
سایت عربستانی العربیه با ذوق زدگی نوشت: مادونا، ستاره مشهور موسیقی پاپ با بیان این که مطالعه قرآن را آغاز کرده و میخواهد مدارسی برای دختران در کشورهای اسلامی بسازد جهان هنر در غرب را در حیرت و جدل فرو برده است.
به گزارش العربیه ، علت این شوک بزرگ و حیرت این است که این ستاره 55 ساله از سال 2010 با یک شهروند فرانسوی مسلمان با اصالت الجزایری در ارتباط است. او زبان عربی را به خوبی صحبت می کند و 28 سال از مادونا کوچکتر است. نام این جوان ابراهیم زیبات است. از این رو این سوال مطرح می شود که آیا مادونا مسلمان و محجبه می شود؟
این ستاره نام آشنای موسیقی غرب تاکنون نگفته است که در کدام کشورهای اسلامی، ساخت مدارس دخترانه را آغاز کرده است، ولی حرفهایی که در مورد آغاز مطالعه قرآن شده است شاید تحت تاثیر رابطه اش با ابراهیم باشد. ابراهیم در میان جوانان رقصنده ای بود که برای مشارکت در یکی از جشن های مادونا، داوطلب شد. مادونا از رقص ابراهیم خوشش آمد و با او رابطه عاطفی! برقرار کرد. رسانه ها ابراهیم را به دلیل اختلاف سنش با مادونا ""جوان بازیچه"" نامیدند.
مادونا که با مجله ""هبرز بازار"" مصاحبه کرده، از بخش های مختلفی از زندگی شخصی خود پرده برداشته و با بیان این نکته که مطالعه قرآن را آغاز کرده است، آن را ""کتاب مقدس"" توصیف کرد.گرچه مدونا هالیوودی سرمایه ای بالغ بر یک میلیارد دلار دارد، اما به نوشته العربی، پول به مادونا برای یافتن وضعیت مناسب روحی کمکی نکرد. با وجود اینکه او مسیحی کاتولیک است و والدینش متدین بودند، اما به نظر می رسد که ایمان روحی را از آن ها به ارث نبرده است. از این رو به روزنامه ""سان"" گفته است که به پاسخ بسیاری از سوالاتش نرسیده؛ سوالاتی که روح و روانش را در می نوردد.
او با اشاره به مطالعاتش در خصوص مسیحیت، بودیسم، یوگا و حتی فنون جنگ های قدیمی، افزوده است که هیچکدام از آن ها نتوانسته به سوالات روزانه اش پاسخ گوید و برایش آرامش روحی بیاورد.
با وجود این که مادونا به مناطق مختلفی از جهان سفر کرده و با بزرگان نشست و برخواست دارد، اما این احساس را دارد که همچنان به دنبال گمشده ای در زندگی اش می گردد، به ویژه پس از دیدارش با پاتریسیا فیدال مادر ابراهیم زیات؛ شخصی که پیشتر به رسانه ها گفته بود که ابراهیم نمازهای پنج گانه را به موقع ادا می کند، سیگار نمی کشد و الکل نمی خورد.
مادر ابراهیم زیات، هیچگاه از رابطه فرزندش با مادونا راضی نبود، او اختلاف سنی و ""یهودی بودن مادونا"" را یکی از مهمترین دلایل نارضایتی خود عنوان کرده است.این سخنان که در مصاحبه با رسانه ها مطرح شده باعث شد که ابراهیم با مادرش دعوا کند.
البته مدونا در واقع اسلام را از فردی فرا می گیرد که علاوه بر رقاصی بر خلاف تعالیم اسلامی به مادر خویش هم احترام نمی گذارد و حتی حاضر است برای داشتن رابطه خاص با مدونا، زنی که نماد انحطاط اخلاقی است، به شدت با مادرش برخورد کند. این همان اسلامی است که به اسلام آمریکایی معروف گشته است.
گفتنی است پیش از این نیز اخباری مبنی بر گرایش برخی مشاهیر جهان به اسلام از جمله ستاره های هالیوود مانند اپرا وینفری، آنجلینا جولی و شوهرش برد پیت در رسانه ها منتشر شده بود. با توجه به اینکه غالبا بزرگترین موج رسانهای برضد اسلام و اسلام هراسی از سوی سینمای آمریکا و هالیوود به راه می افتد بطوری که بارها شاهد توهین به پیامبر گرامی اسلام طی سال های گذشته بوده ایم به نظر می رسد حتی اگر اظهارات آنها در ظاهر درست هم باشد باید دید آنها به دنبال چگونه اسلامی هستند.
به نظر می رسد این کار یک طرح پیچیده استعماری است که طی یک فرآیند سازی تصمیم دارد با سوء استفاده از احساسات پاک مسلمانان و با نفوذ در بخش تربیت و تعلیم این کشورها به تربیت نیروهای لازم در آینده و نماد سازی برای ملت و کادر سازی برای دولت های دست نشانده به رواج اسلام آمریکایی بپردازد. حمایت هایی که با رفتارهای افراطی طالبان پاکستان به صورت حمایت از ملاله یوسف زی دختر پاکستانی بروز و ظهور کرده است.
چطور شد که تمام موفقیتها و درخششهای خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
در زمانی که یک خواننده بودی آیا فکر میکردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
نه؛ حتی به ذهنم خطور هم نمیکرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.
آیا راهی که برای مسلمانشدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟
من دو سال است که مسلمان شدهام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیکترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است.به گزارش پارس ناز من نمیدانستم که چطور میتوانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را میدیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی! ، من در آن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار در زندگیام بود که چیزی از خدا میخواستم.
من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس میکنم. ضمناً برخی از نتهای مجاز شرعی را نیز مینویسم.
آیا موسیقی هم گوش میدهی؟
بله؛ کارهای "گروه ریحان"، "گروه سامی یوسف" و "گروه کت استیونس" ( که پس از اسلام آوردن نام خود را "یوسف اسلام" گذاشت) را گوش میکنم.
آیا چیزی از قرآن هم آموختهای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟
در ابتدا فکر میکردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد، اما آن را شروع کردهام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر میکنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.
چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادتبخش است.
از اینکه مسلمان شدهای چه احساسی داری؟
احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شدهام، پس خوشبختم.
و چه تفاوتی با قبل داری؟
ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسانها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.
آیا گاهی به موفقیتها و درآمد سابق خود فکر نمیکنی؟ حسرت آن دوران را نمیخوری؟!
آن جلوهها، پس از مسلمان شدن، برایم بیارزش و منفور هستند.
از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی میکنی هراس نداری؟
نه نمیترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود میدانم که دیگران را از راه گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.
از اینکه عکسهای سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
من خودم دوست ندارم به این عکسها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان میتواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان میتواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهیهای گذشتهاش را پاک کند، ان شاء الله.
اینک چه چیزی از اسلام میتوانی به دیگران بگویی؟
اسلام میگوید: «اگر نمیتوانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدیهای نفست را مهار کنی. رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی میخواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.
چه پیامی برای مسلمانان داری؟
آرزو میکنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانههای آنان ببارد.
و برای غیر مسلمانان؟
امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشدهاند لحظهای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهودهای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.
بزرگترین وصیت "ابوعلی سینا" به پدر و مادر
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی