سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در شنبه 92/6/9 ساعت 11:59 ص توسط علی اکبرخدابخشی
مصاحبه متفاوت با مجری برنامه شناسنامه و دیروز امروز فردا
آقای روحانی گفت «من هستم شما سراغ ما نمی‌آیید»/ خواهش می‌کنم این سؤال را حذف کنید!

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه با بیان اینکه آقای روحانی ‌خیلی وقت بود جلوی دوربین نیامده بود، گفت: سوال اولم از وی در برنامه شناسنامه این بود که کمتر جلوی دوربین حاضر می‌شوید و مصاحبه می‌کنید؛ وی در جواب گفت: من هستم، شما سراغ ما نمی‌آیید!

خبرگزاری فارس: آقای روحانی گفت «من هستم شما سراغ ما نمی‌آیید»/ خواهش می‌کنم این سؤال را حذف کنید!

 

محمد‌حسین رنجبران مجری و سردبیر برنامه شناسنامه و دیروز، امروز، فردا در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس درباره برنامه شناسنامه اظهار داشت: سازمان یک سفارش مقطعی به ما داشت که با سه نفر از بزرگان مصاحبه بگیریم و این کار انجام شد؛ بعد از این مصاحبه‌ها جرقه این موضوع در ذهن بنده زده شد و با آقای زین‌العابدین مدیر شبکه سوم سیما صحبت کردم و با یکدیگر همفکر شدیم.

وی با بیان اینکه سابقه چنین کاری را داشتم، افزود: سال 1385 در خبر 30/20 یک بسته‌ای به نام اتاق شیشه‌ای را راه‌اندازی کردیم که به سراغ مقامات مختلف می‌رفتیم و در یک روز خاص پخش می‌شد؛ آن موقع مصاحبه با مهدی کروبی، محمدرضا باهنر، علی‌اکبرناطق نوری، سیدمحمدسلامتی، مرتضی حاجی، مصطفی کواکبیان، احمد توکلی، عبدالله جاسبی و برخی دیگر از افراد را گرفتیم و پخش کردیم که با استقبال هم مواجه شد که حدود سیزده نفر می‌شد.

رنجبران با اشاره به این سابقه یادآور شد: این پیشنهاد را به آقای زین‌العابدین دادم که این کار را ادامه دهیم چراکه بسیاری از مقامات حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و می‌توان آن را سر و سامان داد تا به نوعی تاریخ شفاهی انقلاب و نظام اسلامی شود و واقعا به همین شکل هم شد.

*روحانی اولین میهمان برنامه شناسنامه

رنجبران با بیان اینکه شناسنامه دراین مدت جای خود را در میان مخاطبان عام و خاص بازکرده است، افزود: دو نفر از رابطان برخی از مقامات به بنده زنگ زدند که نوبت ما کی می‌شود که به آنها گفتم نام مقام مورد نظر شما در فهرست ما وجود دارد اما باید کمی صبرکنید که خدمتشان برسیم.

رنجبران در پاسخ به این سوال که افراد بر چه مبنایی انتخاب می‌شوند، گفت: ما به سوابق افراد نگاه می‌کنیم؛ از ابتدای انقلاب تا کنون، این طور هم نیست که از قدیم شروع کنیم بلکه سعی کردیم از طیف های مختلف چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ قدمتی درکنار هم بهره ببریم تا برنامه تنوع بیشتری به خود بگیرد.

مجری و سردبیربرنامه شناسنامه به نخستین برنامه شناسنامه اشاره و تصریح کرد: برای مثال اولین مصاحبه ما با آقای روحانی بود در بهمن 91 ضبط و پخش شد و تکرار آن را نیز بعد از پیروزی وی در انتخابات پخش کردیم. 

 

*خاطره جالب رنجبران از شهاب مرادی

رنجبران با اشاره به این موضوع به ذکر خاطره‌ای پرداخت و گفت: جالب است چند روز پیش که با حجت الاسلام آقای شهاب مرادی صحبت می‌کردم به مزاح به من گفت اولین نفری که در شناسنامه با وی گفت‌وگو گرفتی رئیس‌جمهور شد خدا به داد آخرین نفر برسد.

*آقای روحانی گفت من هستم شما سراغ ما نمی‌آیید

وی اظهارداشت: آقای روحانی قبول کرد که در برنامه ما حضور یابد، خیلی وقت بود جلوی دوربین نیامده بود و سوال اولم این بود که کمتر جلوی دوربین حاضر می‌شوید و مصاحبه می‌کنید و وی در جواب گفت: من هستم، شما سراغ ما نمی‌آیید بلافاصله چون چند مدتی بود که بدنبال آقای روحانی بودم و در ریز امور هم قرار داشتیم گفتم ما در صدا و سیما خیلی دنبال شما آمدیم اما شما حاضر به مصاحبه نشدید خندید و گفت، حالا بریم سر اصل مطلب.

*فکر نمی‌کردم روحانی رئیس‌جمهور شود

رنجبران با بیان اینکه آنزمان احتمال نامزدی وی را بسیار قوی می‌دانستم، گفت: اما واقعا فکر نمی‌کردم رئیس‌جمهور شود گرچه همان موقع هم به برخی از دوستان گفتم اگر آقای روحانی در میدان انتخابات حضور پیدا کند که می‌کند از خیلی‌ها قویتر خواهد بود و رقابت با او  کارسختی است.

مجری و  سردبیر برنامه شناسنامه به گفت‌وگوی دوستانه‌اش با برادر آقای روحانی (حسین فریدون) در آن زمان اشاره و اضافه‌کرد: همان موقع هم با برادر ایشان صحبت می‌کردم گفتم که دکتر روحانی بالقوه نامزد خوب و قوی است اما موضوع اینجاست که احتمال بسیار زیاد آقای هاشمی رفسنجانی نامزد می‌شود و آقای روحانی کنار خواهد کشید و در این پازل گیر خواهد افتاد.

*حسین فریدون می‌گفت امکان ندارد هاشمی بیاید/تو هنوز جوانی! 

وی ادامه داد: آن زمان حسین فریدون که به ما لطف دارد با همان لحن ساده و صمیمی‌اش گفت امکان ندارد آقای هاشمی بیاید مطمئنیم که نمی‌آید تو جوانی هنوز؛ روزی که آقای هاشمی به عنوان آخرین نفر در وزارت کشور ثبت نام کرد به حسین فریدون زنگ زدم و گفتم دیدی آقای رییس، با همه جوانیم درست پیش‌بینی کردم، یادم هست که خیلی ناراحت بود اما در همان زمان هم می‌گفت صبرکن.

رنجبران با اشاره به مصاحبه آقای روحانی اظهارداشت: آقای روحانی ناگفته‌های زیادی از مسائل هسته‌ای داشت همچنین از مواضعش درباره فتنه 88 پرسیدیم و جواب‌های خوبی داد؛ درباره رابطه با آمریکا نیز از وی سوال شد؛ ما تصورمان این بود که بیشتر به سمت فضای روز برویم اما کم کم که جلو رفتیم دیدیم آقای روحانی ناگفته‌هایی را مطرح کرد که در واقع می‌توانست تاریخ شفاهی نظام و انقلاب باشد.

رنجبران تصریح‌کرد: دومین مقام آقای صالحی وزیر سابق خارجه بود؛ سومین نفر هم آقای مصطفی پورمحمدی بود و بعد هم آقای اسحاق جهانگیری که الان معاون اول شده است.

*حاشیه‌های حضور جهانگیری در برنامه شناسنامه

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه درباره حضور جهانگیری در برنامه شناسنامه افزود: طبق روال صبح جمعه اعلام کردم که برنامه این هفته آقای جهانگیری است با این محورها؛ چند ساعت بعد آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نمازجمعه از صداوسیما انتقاد کرد که چرا در قالب برنامه‌ای به سراغ نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری می‌رود این خلاف قانون انتخابات است.

وی اضافه‌کرد: بلافاصله رسانه‌های مختلف به بنده زنگ می‌زدند که جواب شما چیست؟ منظور برنامه شما بوده و آیا با این سخنان جهانگیری پخش می‌شود؟ بنده گفتم اولا معلوم نیست که منظور ایشان برنامه ما بوده باشد بعد هم اینکه من درحدی نیستم که بخواهم پاسخ این عالم بزرگوار را بدهم باید مقامات سازمان اگر صلاح دانستند در این زمینه صحبت کنند خلاصه شاید به سه مصاحبه اینگونه پاسخ دادم و خواهش هم کردم  که به هیچ عنوان رسانه‌ای نشود و فقط جهت اطلاع شما باشد که انصافاً انها هم رعایت کردند.

رنجبران با بیان اینکه برنامه پخش و جنجال زیادی به پا شد، افزود: خیلی‌ها می‌گفتند مصاحبه آقای جهانگیری پخش نمی‌شود که در نهایت پخش شد و بازخورد بسیار زیادی داشت بویژه موضوع دیدار او و دو تن از اصلاح طلبان با مقام معظم رهبری که برای نخستین بار محتویاتی از ان گفته می‌شد.

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه به ادامه این برنامه با حضور افراد شناخته شده‌ای همچون حجت‌الاسلام ری‌شهری، آقایان عسگراولادی، میرسلیم، حدادعادل و علی لاریجانی، احمد توکلی اشاره و تصریح کرد:در این برنامه ناگفته‌های زیادی مطرح شده و می‌شود و برای مخاطبان عام هم این موضوع بسیار جذاب است خیلی از مردم عادی که بنده را می‌بینند همین را می‌گویند و الحمدالله خیلی خوب شناسنامه را دنبال می‌کنند.

*شناسنامه را قلباً از دیروز امروز فردا بیشتر دوست دارم

وی افزود: اگر از بنده بپرسند از بین شناسنامه و دیروز امروز فردا کدام را می‌پسندید قلبا خواهم گفت شناسنامه را بیشتر از دیروز، امروز، فردا دوست دارم.

 

*جتجالی‌ترین مصاحبه از نظر رنجبران رنجبران در پاسخ به این سوال که جنجالی‌ترین مصاحبه‌ای که داشتید کدام بود، تاکید کرد: هرکدام از مصاحبه‌ها بازخورد خاص خود را داشت و هم در فضای مجازی و هم در رسانه‌های دیگر مورد استفاده و استقبال قرار گرفت، البته جالب‌تر از انعکاس آنها استفاده از کدهایی بود که در این برنامه در یادداشت‌های مختلف رسانه‌ای استفاده می‌شد.

وی با اشاره به نخستین برنامه شناسنامه با حضور حجت‌الاسلام روحانی گفت: بعد از پخش این مصاحبه برخی دوستان فشارهای زیادی آوردند و در سایت‌ها منتشر کردند که چرا باید اینگونه به آقای روحانی پرداخته می‌شد و چرا حسین رنجبران با او هیچگونه چالشی نکرد، اما هم اینگونه که آنها می‌گفتند نبود و هم اینکه این برنامه یک برنامه‌ای است که می‌خواهد منعکس کننده تاریخ شفاهی انقلاب و نظام باشد و شکل و شمایلش به گونه ای است که مجری باید بیشتر گوش کند درمواقع لزوم هدایت نماید.

رنجبران به استفاده از بخش های مختلف این برنامه از رسانه‌های مختلف خارج از کشور اشاره کرد و اظهارداشت: این موضوع نشان می‌دهد که آنها چقدر دقیق ما را رصد می‌کنند و باید در این زمینه خیلی دقت کنیم و البته با هوشمندی حرکت کنیم که همین طور هم هست.

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه با بیان اینکه برخی از صحبت‌های مصاحبه شوندگان به درخواست خود آنها با توجه به شرایط موجود حذف می شود، تصریح کرد: برخی اوقات خودم خیلی دلم می سوزد که چرا آقای فلانی خواست که این قسمت از صحبت هایش پخش نشود چون به قول ما رسانه‌ای‌ها می‌ترکاند! اما بالاخره منافع ملی است و از همه چیز مهمتر آن است، امیدوارم در فرصت مقتضی همه این ‌گفت‌وگوها و حاشیه آنها کتاب شود تا به عنوان برگی از تاریخ ایران اسلامی برای همیشه ثبت و ضبط شود، به یاری خداوند متعال مقدمات این کار انجام شده است و دراینده ای نزدیک انشاالله عملیاتی خواهد شد.

خاطره رنجبران از حضور آقای عسگراولادی در برنامه شناسنامه

وی در پاسخ به این سوال که آیا خاطره‌ای از پشت صحنه برنامه شناسنامه دارید، افزود: ما بالای یک ساعت مصاحبه می‌گیریم و حدود یک ساعت آن روی آنتن می‌رود، بنده در مصاحبه با آقای عسگراولادی خیلی ناراحت شدم چراکه با توجه به توان جسمی‌ای که داشتند چند بار گله کرد که خیلی خسته شده‌ام.

*تنها گفت‌وگویی که دو قسمتی شد

رنجبران ادامه داد: در گفت‌وگو با سرلشکر صفوی تنها گفت‌وگویی بود که دو قسمت شد و چون در ماه مبارک رمضان بود قرار بود یک قسمتی شود اما گفت دیگر توان ندارم و باید روز دیگری وقت بگذارید.

وی به خاطره‌ای از یکی از برنامه‌های شناسنامه اشاره کرد و گفت: در یکی از مصاحبه‌ها از یکی از افراد پرسشی شد مبنی بر اینکه شما که سالیان حساسی مسئول بخشی از انتخابات بوده‌اید وقتی قضیه تقلب در سال 88 را شنیدید چه حسی پیدا کردید؟ او خیلی تقبیح کرد و گفت آن زمان خیلی غصه خوردم و همان زمان هم به برخی از آقایان که این موضوع را مطرح می‌کردند گفتم خودتان می‌دانید که این نشدنی است؟ خلاصه به نظرم آن کسانی که  این حرف‌ها را زده‌اند ظلم بزرگی به نظام کرده‌اند که فراموش ناشدنی است.

*خواهش می‌کنم این سؤال را حذف کنید!

رنجبران اضافه‌کرد: این بزرگوار قبل از این پرسش از یکی از موثران در فتنه 88 و القا کنندگان موضوع تقلب که البته از افراد شناخته شده نظام هم هست خیلی تعریف و تمجید کرد که آقای فلانی اینگونه است و... از او پرسیدم شما گفتید که افرادی که قضیه تقلب را مطرح کرده‌اند ظلم بزرگی به نظام کرده‌اند اما از سویی همین چند دقیقه قبل از فلانی که خودش از شش ماه قبل از انتخابات از تریبون‌های رسمی که در اختیار داشت شبه تقلب را در جامعه می‌پراکند و به اصطلاح کد تقلب می‌داد اینگونه تعریف و تمجید کردید و می‌کنید این‌ها چگونه با هم جور درمی‌آید؟ سریع با حالتی ناراحت و مضطرب گفت: خواهش می‌کنم این سوال را حذف کنید.

رنجبران ادامه داد: بنده گفتم جواب دهید چیز خاصی نیست و گفت نه خواهش می‌کنم حذف کنید و ما حذف کردیم و در پایان مصاحبه آن فرد برای من توضیح داد برای جلوگیری از اشاعه موضوع تقلب توسط این آقا  چه کارهایی کرده و موثر نیفتاده است.

وی تصریح‌کرد: او می‌گفت، نزد آن فرد رفتم و گفتم شما که می‌دانید که این تقلبی که می‌گویید به این دلایل روشن نشدنی است خواهش می‌کنم این حرف‌ها را نزنید از شما بعید است، بنده خدا می گفت آخرسر گریه افتادم، انقدر گریه کردم که همه پیراهنم خیس شد اما بازهم او گوش نکرد، اما چه کنیم اگرازش تعریف می‌کنم به این خاطر است که نباید او را از انقلاب و نظام دور کرد، ضررش بیشتر است هرجور هست باید حفظش کنیم.

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه در پاسخ به این سوال که در برنامه شناسنامه وقتی احساس می‌کردید برخی از خط قرمز‌ها عبور می‌کنند، چطور آن را جهت‌دهی می‌کردید، گفت: این برنامه ضبط می‌شود و در این برنامه خیلی راحت‌تر هستم و سوال‌ها را راحت‌تر می‌توانم بپرسم.

وی ادامه داد: در این مصاحبه‌ها بنده راحت‌تر سوال می‌پرسم و معتقدم ما از اینگونه گفت‌وگوها که به نوعی تاریخ شفاهی انقلاب و نظام است می‌توانیم برای دید دادن به مخاطب خیلی خوب استفاده کنیم، می‌توان به مخاطب اطلاعات داد و بر اساس آن مخاطب را هدایت کرد.

رنجبران بر همین اساس اطلاعات دادن به موقع به مردم را مهمترین عامل جلب اعتماد مردم به رسانه عنوان و اضافه‌کرد: ‌به عنوان مثال وقتی مردم در برنامه شناسنامه طیف‌های مختلف فکری سیاسی خود را می‌بینند و حرف‌های آنها را می‌شنوند دیگر سراغ رسانه‌های بیگانه نمی‌روند یا واقع بینانه‌تر کمتر می‌روند و به رسانه‌های خودشان اعتماد می‌کنند و اینگونه است که ما می‌توانیم اثرگذارتر باشیم.

 

*فقط محورها را به مصاحبه‌شونده‌ها می‌دهیم

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه در ادامه گفت: ما سوال‌ها را به مصاحبه‌شونده‌ها نمی‌دهیم فقط محورها را می‌گوییم و اینکه اگر ناگفته‌ای دارند آماده کنند که خیلی هم استقبال شده است.

*آغاز سری جدید برنامه شناسنامه

وی در پاسخ به این سوال که آیا شناسنامه به همین صورت ادامه می‌یابد یا تغییری در آن شکل می‌گیرد، اظهارداشت: سری جدید برنامه شناسنامه به زودی با حضور افراد جدید و ناگفته‌های بیشتر آغاز خواهد شد.

رنجبران تصریح‌کرد: 26 برنامه سری اول شناسنامه پخش و تمام شد و سری دوم این برنامه را کلید زده‌ایم؛ با توجه به پخش مناظره‌های تلویزیونی از شبکه یک همزمان با پخش برنامه شناسنامه یک ساعت جدید اختصاص خواهیم داد.

رنجبران درخصوص بررسی محتوای برنامه به زحمات مدیر شبکه سه اشاره و تصریح‌کرد: آقای زین‌العابدین شخصاً برای این برنامه وقت می‌گذارد که با توجه به مشغله‌های فراوان وی جای تقدیر فراوان دارد.

*دلیل نامگذاری برنامه شناسنامه

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه درباره اسم این برنامه نیز گفت: اولین برنامه را بدون اسم پخش کردیم؛ بنده روی شناسنامه تاکید داشتم و پیشنهادم این بود، اول قبول نکردند اما گفتم هر یک از این افراد شناسنامه نظام و انقلاب اسلامی هستند و نامشان در شناسنامه نظام و انقلاب ثبت شده است که در نهایت آقای شریعت‌پناهی کمک کرد و نظر اخذ شد و برنامه شناسنامه نام گرفت و الحمدالله خیلی هم جا افتاد.

وی با اشاره به چگونگی تهیه تیتراژ برنامه هم اضافه کرد: بعد از حدود شش هفت برنامه دیدم حیف است این کار یک تیتراژ قوی و تاثیرگذار نداشته باشد به حامد زمانی زنگ زدم، گفتم شعری می‌خواهم با این مضمون که افرادی که شناسنامه نظام هستند حواسشان باشد که چه کسی هستند و چه خطرات و پرتگاه‌های مادی و نفسانی انها را تهدید می‌کند و بدانند شناسنامه نظامی هستند که این همه خون پایش رفته است.

رنجبران با بیان  اینکه حامد زمانی و تیمش برای این کار زحمت زیادی کشیدند، افزود: بعد از یک هفته آقای زمانی به من زنگ زد که حامد عسگری شعر خوبی گفته است و بعد دیدم از آنچه که می‌خواستم خیلی زیباتر است البته یکی دو اصلاح با مشورت دوستان کردیم و به حامد زمانی گفتیم، اعمال کرد.

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه کارهای حامد زمانی را در این عرصه کارهایی از سر عشق و علاقه دانست و گفت: چندی بعد وی زنگ زد که ملودی که سال‌ها دنبالش بودم کار کنم در این شعر جا افتاده خیلی خوشحال بود و وقتی برای نخستین بار گوش کردم از ته دل گریه کردم و بعد هم مولانا ابراهیمی تصویرگذاری و تدوین کار را انجام داد که او هم سنگ تمام گذاشت و خیلی از مردم با این تیتراژ اخت شده‌اند.

*حدادعادل از افراد کمیاب عرصه سیاست است

وی همچنین با اشاره به حضور آقای حدادعادل در برنامه شناسنامه گفت: آقای حداد عادل صحبت کردنشان خیلی معقول و منطقی بود و بازخوردهای خوبی داشت؛ بنده از مجلس ششم خدمت وی بودم و زحمات آقای حداد را در جاهای مختلف دیدم و از افراد کمیاب عرصه سیاست است.

رنجبران افزود: بنده در همان مصاحبه به آقای حدادعادل گفتم چرا شما وارد عرصه سیاست شدید؟ و ایشان مثال قشنگی زد و وی صحبت‌های خوبی در عرصه انتخابات مطرح کرد.

رنجبران رسانه‌ای شدن دقیق این برنامه و همچنین «دیروز،امروز، فردا» را یکی از عوامل موفقیت و دیده شدن انها دانست و تصریح کرد: سیدمیلاد پیغمبرزاده به عنوان مدیرتولید و مصطفی امامی در جایگاه مدیر روابط عمومی و رسانه‌ای این برنامه زحمات زیادی برای رسانه‌ای شدن آن می‌کشند و آقای امامی مسئولیت پیاده و خبری کردن آن را نیز برعهده دارد و انصافا خیلی دقیق این کار را انجام می‌دهد.

وی با اشاره به اینکه حدود بیست و شش نفر از مقامات کشور را تاکنون به برنامه شناسنامه دعوت و از صحبت هایشان استفاده کرده‌ایم، اظهارداشت: هدفگذاری ابتدایی ما حدود هشتاد نفر از مقامات مختلف کنونی و سابق کشور است و البته سختی‌های فراوانی برای دعوت آنها وجود دارد که امیدواریم مثل همیشه خداوند متعال کمک کند و ما هم همت ورزیم.

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه یکی دیگر ازنقاط قوت این برنامه را مشاور طرح آن دانست و گفت: برادر و بهتر است بگویم استاد بزرگوارم که دراین جایگاه به بنده و گروه تهیه کمک می‌کند و ای کاش می‌توانستم نامش را ببرم چون راضی نیست نامی از او برده شود بسیار به ما کمک می‌کند و در کنار بنده همواره با راهنمایی‌ها و مشاوره‌های موثر خود باعث دلگرمی و حرکت درست برنامه بوده است.

*به گفته بسیاری از افراد دیروز امروز فردا تأثیرگذارترین برنامه سیاسی کشور طی چند سال اخیر بوده است

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه درباره برنامه «دیروز امروز فردا» نیز تصریح کرد: خیلی‌ها معتقدند دیروز، امروز، فردا تاثیرگذارترین برنامه سیاسی کشور طی چند سال اخیر بوده است؛ البته مناظره‌هایی که از آبان 91 شروع کردیم و تا نزدیک انتخابات خرداد 92 ادامه دادیم پرفشار‌ترین و سخت‌ترین روزهای زندگی سیاسی و خانوادگی‌ام بود و نه فقط فشار برنامه بلکه فشار برخی از افراد هم وجود داشت که خیلی زیاد بود چراکه در حاشیه مناظره‌ها برخی حرف‌ها را مطرح می‌کردند و اگر لطف خداوند و تدابیر آقای ضرغامی و حمایت آقایان دارابی و زین‌العابدین نبود و آرامشی که همسرم به بنده می‌داد شاید بعد از مناظره دوم کاررا رها می‌کردم.

*آرامش مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری به مناظره‌های دیروز امروز فردا در سال 91 بازمی‌گشت

وی گفت: برخی می‌گفتند این کار درستی نیست و در نهایت به آنها ثابت شد؛ چراکه اگر ما آرامش مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری 92 را داشتیم با قاطعیت می‌گویم مهمترین علتش  مناظره‌های دیروز‌، امروز، فردا بود که از آبان 91 شروع شد.

وی افزود: درواقع کلام مقام معظم رهبری روی زمین مانده بود؛ یکی از مدیران خبر تلویزیون به بنده گفت چرا این کار را شروع کرده‌اید و چهره‌های اصلاح‌طلب را می‌آورید؟ و من گفتم آقا در نماز جمعه 29 خرداد 88 مناظره‌ها را خوب دانستند فقط چند ایراد بیان کردند؛ صحبت‌های آقا را در 29 خرداد 88 خواندم و آقا بعد از اینکه درباره مناظره‌ها نقاط قوت و ضعف را مطرح کردند می‌گفتند ای کاش این مناظره‌ها هر سال و هر روز در تلویزیون در طول سال ادامه داشته باشد تا این فضای هیجانی پشت انتخابات جمع نشود.

رنجبران اضافه‌کرد: این مدیر خبر تلویزیون به راحتی به من گفت حالا که این کار انجام نشده است الان هم انجام ندهید چون فقط هشت، نه ماه تا انتخابات مانده است؛ گفتم اگر در همین هشت نه ماه هم این کار انجام شود قطعا مزایایش برای جامعه بیشتر از مضارش خواهد بود و هیجانات در آستانه انتخابات کمتر می‌شود.

رنجبران با بیان اینکه که بحمدالله این مناظرات با همه فشارها و بعضاً بد اخلاقی‌های پشت صحنه‌ای که دیده نشد صورت گرفت و نتیجه داد، تصریح کرد: وقتی شما انتخاباتی با این شکوه و مشارکت را دراوج ارامش و اقتدار برگزار می‌کنید آنهم بعد از فتنه بزرگ 88 یکی از مهمترین دلایلش این است که اعتماد خدشه‌دار شده مردم التیام یافته و بازیابی شده است و به نظر بنده و بسیاری از صاحب نظران سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای نقش مناظرات ما در «دیروز، امروز، فردا» در این مسیر نقشی غیرقابل انکار است.

 

*آقای ضرغامی و آقای دارابی تدبیر خوبی در مناظره‌ها داشتند

مجری و سردبیر دیروز، امروز، فردا در ادامه به برنامه مناظره سیما بعد از انتخابات اشاره و اضافه‌کرد: نگاه نکنید که الان به راحتی مناظره برگزار می‌شود و فضای جامعه عادت کرده است یازده آبان 91 که نخستین مناظره بین آقایان شریعتمداری و اصغرزاده بعد از فضای بسته ناشی از فتنه 88  برگزار شد هیچ موقع یادم نمی‌رود خیلی از مردم جلوی تلویزیون میخ شده بودند و البته خود من هم روی صندلی‌ام در استودیوی یازده به لطف خداوند متعال و ائمه و با فشاری وصف ناپذیر میخ شده و گفت‌وگو را هدایت کردم، هدایتی که با تمام وجود سعی کردم بی طرفانه باشد چیزی که هنوز همه اصلاح طلبان می گویند و به ان اذعان دارند.

وی ادامه داد: واقعا مهندس ضرغامی و آقای دارابی تدبیر خوبی برای مناظره‌ها داشتند، هم در مناظره‌های آبان 91 که ما شروع کردیم و هم مناظره‌های ریاست جمهوری.

*الگوی خاصی در مجری‌گری نداشتم

وی در پاسخ به این سوال که آیا الگوی خاصی در مجری‌گری داشتید یا خیر، اظهارداشت: خیر الگوی خاصی نداشتم و همیشه سعی کردم خودم باشم.

رنجبران با اشاره به مناظره آقای شریعتمداری و آقای اصغر‌زاده یادآور شد: در واقع اصلاً قرار نبود آقای اصغرزاده دعوت شود اول قرار بود خانم ابتکار در کنار خانم فروز رجایی‌فر به عنوان نسل تسخیر لانه جاسوسی باهم مناظره کنند که خانم ابتکار گلایه‌هایی کرد و گفت نمی‌آید و پیشنهاد داد آقای اصغرزاده بیاید و شماره خواهر آقای اصغرزاده را به من داد.

*خاطره‌های مناظره‌ها را منتشر خواهم کرد

وی با بیان اینکه خاطره‌های این مناظره‌ها را نوشته‌ام و آنها را منتشر خواهم کرد، گفت: خواهر آقای اصغر‌زاده همسر آقای امین‌زاده است که در فتنه 88 محکوم شد؛ شماره آقای اصغر‌زاده را گرفتم و به وی زنگ زدم؛ اصغرزاده گفت باورم نمی‌شود من بخواهم به تلویزیون بیایم که به وی گفتم چیز خاصی نیست و وی گفت نه شما می‌خواهید من را مصادره کنید و من گفتم اینگونه نیست فقط باید ضمن بیان آزاد نظرات، خط قرمز‌ها رعایت شود و در نهایت پذیرفت بعد سراغ حاج آقای شریعتمداری رفتم.

*بعد از مناظره شریعتمداری و اصغرزاده نمی‌توانستم بایستم!

مجری و سردبیر برنامه شناسنامه ادامه داد: آقای شریعتمداری کمی تردید داشت اما بنده گفتم برنامه خوبی می‌شود و اطلاعات به مردم می‌دهیم و در نهایت آقای شریعتمداری نیز پذیرفت؛ خیلی سخت بود و خداوند متعال و ائمه خیلی به بنده کمک کردند و آن مناظره بیش از یک ساعت و نیم به طول انجامید، بعد از برنامه فهمیدم چه فشاری به بنده وارد شده است تا حدی که نمی‌توانستم روی پای خود بایستم آنقدر مناظره سنگین و سختی بود و هر دقیقه آن فشارهای زیاد خاص خود را داشت.

وی گفت: جعفر عزیزی خبرنگار و مدیر دفتر صداوسیما در برلین بعد از این مناظره به من زنگ زد و گفت: حسین چه خبر بوده، بسیاری از تهران به من زنگ زدند و بازخوردهای زیادی داشته است؛چه کارکرده اید شماها، مگر قرار است اتفاقی بیافتد که من گفتم نه یک مناظره بود دیگر.

رنجبران تصریح‌کرد: اصغر‌زاده بعد از این برنامه خیلی تشکر کرد، آقای شریعتمداری هم همین طور و بعد از برنامه هم با همه بحث های جدی که داشتند با یکدیگر خوش و بش صمیمی داشتند خیلی از دوستانی که در طیف اصلاح طلب هستند بعد از این گفت‌وگو به من زنگ زدند و تشکر کردند که بی طرفانه گفتگو را هدایت کردم البته لطف خدا بود.

رنجبران بر همین اساس افزود: خود بیننده کاملا برداشت خود را می‌کند اما فضای مناظرات در آن زمان بسیار سخت و در واقع سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام بود.

وی در پاسخ به این سوال که آیا دوست داشتید جای فرد دیگری باشید، تصریح‌کرد: خیر چند ماهی که در شبکه قرآن حضور دارم واقعا فضای خوبی است. کسانی که اجرای برنامه‌های افطار و سحر را انجام می‌دهند خداوند توفیق بزرگی به آنها داده است و به احسان علیخانی هم این موضوع را گفتم این یک توفیق الهی است که نصیب هرکسی نمی شود و باید خیلی قدرش را بدانند.

محمد حسین رنجبران بر همین اساس گفت: روز اول رمضان امسال که خدا توفیق داد با جامعه قرانی خدمت حضرت آقا برسیم فردی که نمی شناختمش جلو آمد و با من صحبت خودمانی کرد من هم همان طور خودمانی جواب دادم.

*شبکه قرآن خیلی برکت دارد

وی افزود: بعد از چند روز یکی از دوستان گفت حسین مصاحبه‌ات را در بیت دیدم خوب بود، گفتم مصاحبه؟ اصلا باور نمی‌کردم این دوست عزیز برود صحبت های من را با یک مقدمه این طور بنویسد و با عنوان عاقبت بخیری یک مجری، برایش  نوشتم و گله کردم که برادر صرف امدن به شبکه قرآن عاقبت بخیری نیست هیچ کس نمی داند که عاقبتش چه می شود انشاالله که واقعا عاقبت بخیر شویم.

رنجبران ادامه داد: آغاز این نوشته را هم به یکی از همکاران رسانه ملی اختصاص داده بود که خیلی ناراحتم کرد یعنی چه چیزی را که نسبت به صد در صد ان اطلاع نداریم درموردش می‌نویسیم و اظهار نظر می کنیم واقعا خدا عاقبتمان را ختم به خیر کند.

وی در پاسخ به این سوال که چطور به شبکه قرآن رفتید، افزود: بنده تجربه کردن گام به گام را خیلی دوست دارم، البته پیشنهاداتی از شبکه‌های دیگر هم بود اما شبکه قرآن انتخاب خودم بود و نیتم این بود که از شبکه‌ای که کمتر دیده می‌شود و مخاطب خاص دارد شروع کنم چون عرصه مدیریت گروه و برنامه‌سازی کار سختی است.

وی ادامه داد: شبکه قرآن خیلی برکت دارد در حوزه معارف کار کردن و در این 8 ماهه برکت آن را کاملا حس کردم.

 

رنجبران در خصوص تفاوت برنامه‌های شبکه قرآن و برنامه‌های سیاسی خاطرنشان کرد: قطعاً تفاوت دارد ولی کسی که در حوزه سیاسی کار کرده باشد آنتن شبکه قرآن و خبر را یکجور می‌بیند و ما اینگونه تربیت شده‌ایم و من مدیون مدیران مختلفی هستم که زیرنظرشان بودم چه مدیران بزرگوار حوزه سیاسی و چه آقایان دارابی و اصغر پورمحمدی، زین‌العابدین و شریعت‌پناهی، ازهمه انها ممنونم که به حسین رنجبران آموخته‌اند.





      
ارسال شده در شنبه 92/6/9 ساعت 11:55 ص توسط علی اکبرخدابخشی
ارسال به دوستان
نجابت:
هاشمی در سال 76 آهنگ تقلب را کلید زد

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه هاشمی در انتخابات سال 76 در نمازجمعه قبل از انتخابات، آهنگ «تقلب نشود» را کلید زد، افزود: به دلیل همین حرف شایعه کردند بنویسید خاتمی بخوانید ناطق!

خبرگزاری فارس: هاشمی در سال 76 آهنگ تقلب را کلید زد

 

احمد نجابت عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه احزابخبرگزاری فارس، از سخنان اخیر هاشمی‌رفسنجانی مبنی بر اینکه «مهمتر از خلق یک حماسه، حفاظت از آن است تا فرصت‌طلبان و شکست‌خوردگان سیاسی، آن را آلوده به اقدامات افراطی و تفریطی نکنند» انتقاد کرد و اظهارداشت: خدمات قبل و بعد از انقلاب آقای هاشمی قابل تقدیر است اما یکی از دستپخت‌های وی در دوران سازندگی کرباسچی بود که باید دید در دادگاه وی چه خبر بوده است.

 

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران همچنین تصریح‌کرد: در اوج دوران سازندگی تورم 50 درصدی شکل گرفت و سیاست تعدیل اقتصادی بدون در نظر گرفتن عدالت به وجود آمد.

 

وی با بیان اینکه در جریان انتخابات سال 84 هاشمی شکست خورد، افزود: در مجلس ششم، افرادی که امروز طرفدار هاشمی شده‌اند بیشترین تهمت‌ها و ظلم‌ها را به وی داشتند و برخی اصلاح‌طلبان همچون اکبر گنجی در این زمینه کتاب نوشتند به حدی که وی در انتخابات مجلس نفر سی‌ام و بعد هم بیست و ششم شد و به مجلس نیامد.

 

نجابت با تأکید بر اینکه در انتخابات سال 76 در نماز جمعه قبل از انتخابات، آهنگ «تقلب نشود» را کلید زد، افزود: به دلیل همین حرف شایعه کردند بنویسید خاتمی بخوانید ناطق!

 

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران با بیان اینکه در فتنه 88 نیز هاشمی بزرگ‌ترین اشتباه تاریخی را کرد، یادآور شد: عده‌ای فرصت‌طلب، منافق و ملی‌گرا و اراذل و اوباش با کفش در نماز جمعه شرکت کرده و شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند و هاشمی هیچ عکس‌العملی نشان نداد و هنوز هم می‌گوید اگر به حرف‌هایم عمل می‌کردند، فلان می‌شد.

 

وی با تأکید بر اینکه آقای روحانی سابقه خوبی دارد اما 50 درصد رأی آورد، اظهارداشت: اینکه بیش از 49 درصد رأی دهندگان، شکست خورده نامیده شوند ظلم به انقلاب و حماسه سیاسی است.

 

نجابت در ادامه سخنان خود اظهارداشت: احمدی‌نژاد خدمات زیادی ارائه داد و اشتباهاتی هم کرد اما هاشمی یک طرفه دولت قبلی را می‌کوبد.

 

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران در عین حال به رواج تجمل‌گرایی  در دوران هاشمی اشاره و تصریح‌کرد: مقام معظم رهبری در دیدار با هیأت دولت تکلیف همه را روشن کردند و اینکه هیئت دولت باید چه شاخص‌هایی داشته باشند.

 

 

وی در خاتمه خاطرنشان کرد: هاشمی به دلیل حرف‌هایی که مطرح می‌کند باید پاسخگو باشد چراکه لقب‌هایی همچون افراطی به اصولگرایان انقلابی نمی‌چسبد.





      
ارسال شده در شنبه 92/6/9 ساعت 11:54 ص توسط علی اکبرخدابخشی
حجت‌الاسلام طاهری عنوان کرد
انتقاد از اظهارات وزیر ارشاد مبنی بر ادامه راه خاتمی/جنتی باید پاسخگو باشد

سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس با انتقاد از اظهارات وزیر ارشاد مبنی بر ادامه راه خاتمی در وزرات ارشاد، گفت که جنتی باید درباره این اظهاراتش به مجلس پاسخ دهد.

خبرگزاری فارس: انتقاد از اظهارات وزیر ارشاد مبنی بر ادامه راه خاتمی/جنتی باید پاسخگو باشد

 

حجت‌الاسلام سید علی طاهری نماینده مردم گرگان در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، با اشاره به اظهارات اخیر وزیر ارشاد درباره اینکه می‌خواهد راه خاتمی را در وزارت ارشاد دنبال کند، تاکید کرد: این اظهارات آقای جنتی جای گله‌مندی دارد و ایشان باید درباره این اظهاراتش به نمایندگان مجلس پاسخگو باشد.

وی با بیان اینکه دوران وزارت ارشاد خاتمی دوره مناسبی برای فرهنگ کشور نبود، افزود: انتظار ما از آقای جنتی بیش از آن بود که بگویند می‌خواهد راه خاتمی را دنبال کند چرا که دوران خاتمی، دوره فعالیت دگراندیشان در عرصه فرهنگ بود.

طاهری گفت: باید مشخص شود که آقای جنتی از کدام ابعاد گفته است می‌خواهد راه خاتمی را دنبال کند؛ این موضوعی است که قطعا نمایندگان درباره آن از وزیر ارشاد سؤال خواهند کرد.

 

سخنگوی کمیسیون فرهنگی با تاکید بر اینکه مجلس اجازه نمی‌دهد وزارت ارشاد به سمت دوران خاتمی برود، گفت: در اولین جلسه‌ای که آقای جنتی در کمیسیون فرهنگی حضور یابند درباره این اظهارات از ایشان سؤال خواهم کرد.





      
ارسال شده در شنبه 92/6/9 ساعت 12:32 ص توسط علی اکبرخدابخشی
«دلت پاک باشد» از بیخ غلط است/ خطوط قرمز حیا و حجاب کجاست

مدیر مؤسسه ندای فطرت گفت: عده‌ای هر کاری را انجام می‌دهند و می‌گویند «دلت پاک باشد»، در حالی که نمی‌دانند دل ورودی دارد، اگر این ورودی ناپاک شود، دل از بین می‌رود و دلی که از بین برود، دیگر جایگاه خدا نیست.

هالیوود سبک زندگی را تغییر می‌دهد

به طور مثال ازدواج آنجلینا جولی و براد پیت جای بسی بحث دارد، اینکه نظام فاسد غرب به جایی رسیده است که باید یک ازدواج ساختگی ایجاد می‌کرد که بگوید در اینجا خانواده مهم است و خانواده ارزش دارد و چه کسی بالاتر از دو بازیگر معروف و مطرحی که جوانان آمریکایی و جوان‌های غربی آن‎ها را قبول دارند، رایزنی‌های فراوان صورت گفت که اینها به هم علاقه‌مند شوند یا اگر علاقه‌مند نباشند با هم کنار بیایند و زیر یک سقف زندگی کنند و همدیگر را به عنوان یک همسر ایده‌آل بپذیرند!

ببینید خود دیپلماسی غربی که آزادی و بی‌بند و باری را توصیه می‌کند، تولید عروسک باربی، برتز و عروسک‌های دیگر که شخصیت‌های کودکان بر اساس آن‌ها رشد می‌کنند و ممکن است دچار فساد جنسی و فسادهای دیگر اخلاقی شوند، با این وجود غربی‌ها یک خط و مرز قرمز دارند، موقعی که می‌بینند این خط قرمزها شکسته می‌شود، برای حل این مسائل اجتماعی فکری می‌کنند!

در برخی موارد هنرمندان و ورزشکاران کشورمان را با سبک زندگی دینی، یا نمی‌بینیم یا اگر هم می‌بینیم بسیار کم هستند و این روش در زندگیشان کمرنگ است، حیا در پوشش آن‌ها را کمتر مشاهده می‌کنیم، منیّت‌هایی که در این قشر وجود دارد معمولا زیاد است.

استفاده از هنرمندان و بازیگران برای تحول در سبک زندگی اسلامی

حال ما چگونه می‌خواهیم جامعه را به سبک زندگی اسلامی و اخلاقی سوق دهیم، با این آرمان‌هایی که برای جوانان وجود دارد و این آرمان‌ها اوج قله‌ و چشم‌انداز آن کسانی قرار دارند که فرهنگ سبک زندگی آن‌ها دینی نیست یا اگر هست، آن قدر کم است که به چشم نمی‌آید.

پس باید پیش از هر کاری سراغ الگوهای جوانان برویم، باید از مؤلفه‌های فرهنگی شروع کنیم، گاهی اوقات برای درست کردن یک بنیان فرهنگ ده‌ها تا صدها سال طول می‌کشد، اما می‌شود ظواهر را درست کرد، با این وجود مردم ریشه دینی درستی دارند، اما ظواهر خراب شده است، این ظواهر تنها با این افراد و شخصیت‌هایی که در چشم هستند، درست می‌شود.

راه حلی برای نهادینه کردن حجاب و حیا در جامعه/ پوشش یک قانون اجتماعی است

* پس نقش اقدام سلبی و ایجابی در زمینه سبک زندگی کجاست، به عبارت دیگر روابط آزاد بین دختر و پسر و بدحجابی در جامعه دیده می‌شود چگونه با اقدام فرهنگی می‌توان به اصلاح امور در سبک زندگی پرداخت؟

ـ قبل از اینکه درباره مسئله حجاب برخورد دینی کنیم، چرا در بحث پوشش از الگوی نقطه مقابل مانند فرانسه استفاده نکنیم؟ فرانسه می‌گوید بحث پوشش یا عدم پوشش یا حدود پوشش یک قانون دارد، چرا برای جوانان جا نینداختیم که شما همه جا ملزم نیستید آن پوشش خاص را رعایت کنید، در مقابل محارم، خانواده و همسر حتی در مجالس زنانه این مقدار پوشش از شما نمی‌خواهند، در پارک ویژه بانوان این مقدار پوشش از شما خواسته نشده‌، باید به جوان فهمانده شود که پوشش یک قانون اجتماعی است، هر چند که برخورد سلبی هم لازم دارد و مسائل شرعی هم هست، حلال و حرام در محدوده پوشش قرار می‌گیرد، اما پوشش پیش از آنکه دینی باشد اجتماعی است، این احکام دینی ناظر بر روابط اجتماعی است.

استفاده از قانون فرانسه در گسترش عفاف و حجاب در اجتماع

چه خوب است که کسانی بتوانند این قانون را به درستی در رسانه‌ها پیگیری کنند، قوه قضائیه هم پیگیر شود و طرحی را آماده کند که یک قانون در مورد پوشش آقایان و بانوان با یک حد و مرزی حداقلی مشخص کنند،‌ مانند آنچه در فرانسه اعمال می‌شود، بگوییم حجاب یک قانون اجتماعی است، بعد دستورالعمل برای رانندگان وسایل نقلیه عمومی صادر شود؛ کسی -چه مرد و چه زن- که حداقل‌های پوشش را ندارد، حق ندارید سوار وسیله‌تان کنید، اگر این کار را انجام دهید، جریمه می‌شوید!

ممکن است گفته شود که شما به قانون فرانسه ایراد می‌گیرید! بله قانون فرانسه براساس بی‌دینی نوشته شده است، حتی اگر بر اساس مسیحیت هم نوشته می‌شد، مسیحیت حتی پوشیه و نقاب برای زنان را جایز می‌داند، همچنان که یک راهبه مسیحی بخواهد جایی برود کسی به آن خرده نمی‌گیرد براساس قانون مسیحیت یک راهبه باید پوشیده باشد، نه راهبه بلکه زنان مسیحی.

اگر قانون مدون داشته باشیم و خوب اجرا شود که خانم و آقا این حداقل‌ها را باید در حجاب داشته باشند و از این طرف مدهای اسلامی و مدهای جذاب و زیبا را عرضه کنیم، می‌تواند مؤثر باشد.

عزای امام حسین(ع) قرن‌هاست که توسط مردم اداره می‌شود/ لزوم فعالیت مردم در مبارزه با بدحجابی

متأسفانه درباره مدل اسلامی بسیار کم خرج شده است، همچنان که همه کشورها قوانین مقابله دارند، قوانین انگیزشی هم دارند، ما پیش از اینکه مقابله کنیم باید شیب منفی نسبت به بدحجابی ایجاد کنیم، باید در این باره کار کنیم که مردم فرهنگ بدحجابی را بد بدانند، این نگاه‌های بدِ مردم و تذکر مردم باعث می‌شود فرد بفهمد آن حریم را رعایت نکرده، پس چون نتوانستیم این کار را انجام دهیم و فرهنگ عمومی را در این زمینه گسترش دهیم، موفق نبوده‌ایم.

البته هر کاری که مردمی نشود، موفق نمی‌شود، دولت چقدر می‌تواند بودجه خرج کند، ببینید اگر قرار بود عزاداری امام حسین(ع) دولتی باشد باید صدها پیش مفهوم عزاداری از بین می‌رفت، اما چون عمومی شد و خود مردم استقبال کردند و می‌دانستند آن چیزی است که خدا می‌خواهد، عزاداری حسینی(ع) ماندگار شد.

هنگامی اسلام ناب خودش را نشان می‌دهد...

با این وجود اگر سبک زندگی ما تغییر نکند و دینی نشود، آسیبی می‌بینیم که از اسلام ناب چیزی باقی نخواهد ماند، اسلام ناب زمانی خودش را نشان می‌دهد که همه آنچه را دارد بروز و ظهور پیدا کند.

زمانی ماشین دارید که سالم باشد و کار کند، ولی وقتی ماشینی خراب باشد و یک گوشه افتاده باشد و هیچ حرکتی نکند، بعد از 5 دقیقه سوار شدن، دیگر به درد نمی‌خورد، حتی اگر ماشین‌ مدرن و آخرین سیستم باشد. حتی اگر یک قطعه سر جایش نباشد و درست کار نکند، بعد از مدتی فرد را دل‌زده می‌کند و فضای استفاده را از بین می‌برد.

چرا بسیاری از افراد جامعه ما نسبت به اسلام خوشبین نیستند، چون اسلام را آن گونه که باید ندیدند و نشناختند یا در عمل مجال ظهور و بروز همه جانبه دین را ندادند، لذا نسبت به بسیاری از آموزه‌ها و اخلاق چون و چرا دارند، اینکه چرا مردان آزادتر هستند را اصلاً نفهمیدند، در حالی که وقتی ارزش‌ها بین زن و مرد تقسیم می‌شود، آرامش واقعی، باطنی و روانی ایجاد می‌شود، پس چون فهم صحیحی صورت نگرفته است، برای آن‌ها جذاب نیست، بنابراین می‌گوید من خدا را دوست دارم، ولی نمی‌دانم چرا از دینم لذت نمی‌برم!





      
ارسال شده در شنبه 92/6/9 ساعت 12:30 ص توسط علی اکبرخدابخشی
«دلت پاک باشد» از بیخ غلط است/ خطوط قرمز حیا و حجاب کجاست

مدیر مؤسسه ندای فطرت گفت: عده‌ای هر کاری را انجام می‌دهند و می‌گویند «دلت پاک باشد»، در حالی که نمی‌دانند دل ورودی دارد، اگر این ورودی ناپاک شود، دل از بین می‌رود و دلی که از بین برود، دیگر جایگاه خدا نیست.

خبرگزاری فارس: «دلت پاک باشد» از بیخ غلط است/ خطوط قرمز حیا و حجاب کجاست

 

هنگامی که سیره اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) را مورد مطالعه قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که این ستارگان هدایت همواره بر حضور فرامین الهی در تمام عرصه‌های زندگی تأکید داشتند و برنامه‌های مدونی را برای پیروان خویش از آغاز طلوع تا غروب خورشید مبتنی بر تحصیل قرب الهی ارائه کرده‌اند.

روایتی تأکید می‌کند که دو روز یک مسلمان نباید شبیه هم باشد، نشان از هدفمندی و رشد صعودی انسان به سوی مبداء هستی دارد، حال هر فردی می‌تواند به اندازه وسع خویش در این راه روشن حرکت ‌کند.

اهمیت موضوع از آنجایی است که مقام عظمای ولایت،‌ آیت‌الله سید علی خامنه‌ای در دیدارشان با هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی توصیف کردند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای پرداختن به این مفهوم مهم، آسیب شناسی وضع موجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه تأکید کردند.

به همین منظور بر آن شدیم به بازخوانی مفاهیم سبک زندگی و چرایی ضرورت توجه به سبک زندگی اسلامی در جامعه بپردازیم، در این زمینه با حجت‌الاسلام والمسلمین علی قهرمانی مدیر مؤسسه ندای فطرت و کارشناس حوزه سبک زندگی اسلامی گفت‌وگویی ترتیب دادیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

در این گفت‌وگو این مطالب را می‌خوانید:

-مسیری که مهارت‌های زندگی در سبک زندگی می‌پیماید

-چرایی تفاوت سبک زندگی دینی و سکولار

-چه هنگام سبک زندگی دینی نیست!

-هنگامی که پای کاریکاتور به سبک زندگی باز می‌شود

-نرم‌افزار سبک زندگی چیست

-جایگاه خطوط سرعت در سبک زندگی دینی!

-سبک زندگی اسلامی شکل خاصی ندارد

-حیازدایی برنامه‌های تلویزیونی در برنامه کودک

-بهترین سریال برای معرفی سبک زندگی اسلامی

-جایگاه معنادار اباحه‌گری‌ در سبک زندگی غربی

-خطوط قرمز اسلام درباره حیا

-محدوده حجاب در روابط حیا را می‌سازد

-محدوده حجاب از گفتار تا افکار

-مادر تمام حجاب‌ها کیست؟

-جایگاه اصالت در سبک زندگی دینی و غربی

-چرا دروغ می‌گوییم

-ردپای کفر عملی در سبک زندگی

-آسیب‌های قطعی سبک زندگی کجاست

-چرا نقش مدیران در ایجاد سبک زندگی مخرب‌تر است

-تأثیر سبک زندگی خوارج در بیراهه رفتن آن‌ها

-فهم‌های غلط از دین چه راهی را در سبک زندگی رقم می‌زند

-بالاترین نسخه دینی برای سبک زندگی اسلامی

-دل جایگاه خداوند است یا شیطان

-رابطه بهترین سبک زندگی با جاده

-نقش علایق و سلایق در بیراهه بردن سبک زندگی اسلامی

-چگونه به فضایل اخلاقی پر و بال دهیم

-جهادی که مدیر اجرایی کشور در ایجاد سبک زندگی اسلامی در پیش رو دارد

- هالیوود سبک زندگی را تغییر می‌دهد

-استفاده از هنرمندان و بازیگران برای تحول در سبک زندگی اسلامی

-راه حلی برای نهادینه کردن حجاب و حیا در جامعه

-پوشش یک قانون اجتماعی است

-استفاده از قانون فرانسه در گسترش عفاف و حجاب در اجتماع

-عزای امام حسین(ع) قرن‌هاست که توسط مردم اداره می‌شود

-لزوم فعالیت مردم در مبارزه با بدحجابی

-هنگامی اسلام ناب خودش را نشان می‌دهد...

*به عنوان نخستین سؤال بفرمائید منظور از سبک زندگی، مهارت زندگی و فرهنگ زندگی چیست و چه نسبتی با یکدیگر دارند؟

ـ یک سری مهارت در حوزه عمل وجود دارد که بود و نبود آن‌ها در زندگی بسیار تأثیر‌گذار است، مهارت‌هایی که در طول مدت به دست می‎آید و بود و نبودشان تعیین‌کننده است و زندگی را دچار تغییر و تحول اساسی می‌کند، به طور مثال در بحث راستگویی، آیا راستگویی چیزی است که یک دفعه انسان به آن می‌رسد یا در صبر و کنترل خشم، آیا مسئله‌ایی است که آنی انسان می‌تواند به آن برسد!

مثلاً در یک شرایطی ویژه چگونه فرد باید خشمش را کنترل کند، آیا می‌تواند در آن واحد خشم خودش را کنترل کند و ملکه صبر یا ملکه راستگویی را به دست آورد! یا نه مهارتی است که آرام آرام انسان در اثر تمرین و ممارست به آن می‌رسد.

مسیری که مهارت‌های زندگی در سبک زندگی می‌پیماید

این مهارت‌های اساسی اصطلاحاً دارای ضریب در زندگی هستند، مانند مهارت خوش خلقی، مهربانی و مهرورزی، این مهارت یک روزه یا با یک بار دیدن و شنیدن ملکه انسان نمی‌شود، مجموعه این‎ها همان مهارت‎های زندگی است.

سبک زندگی آن چیزی است که مهارت‌های زندگی را کنار هم قرار می‌دهند و بر آن‌ها یک نظام را حاکم می‌کند، به طور مثال برخی افراد با اینکه مهرورز هستند، زود از کوره در می‌روند، زیرا فرد خودخواه است و هر جا منافع و مسایل شخصی‌اش زیر سؤال برود، سریع عصبانی و خشمگین می‌شود، در حالی‌که خیلی مهربان است، اما چون نظامی که در آن حاکم است یک نظامی خاص است، این مهرورزی در برخی جاها زیر سؤال می‌رود.

برای تعریف سبک زندگی، نظام حاکم بر زندگی فرد که در آن مهارت‌های زندگی معنا پیدا می‌کند، لازم است،در این نظامی که انسان در آن زندگی می‌کند، بینش‌ها و نگرش‌های او شکل می‌‌گیرد که همان سبک زندگی است، این سبک و روش خاصی که در زیستن حاکم است را سبک زندگی و آن رنگ و بوی خاص برگرفته از آداب و رسوم را فرهنگ زیستن می‎گویند که این نظام جهت‌ دهی می‌کند و نسبتش با نظام حاکم بر زیستن انسان، ترجیحات انسان و  افکار انسان مشخص است.

چرایی تفاوت سبک زندگی دینی و سکولار

آن مواردی که روی مسایل ارتباطی انسان و رفتار انسان بار می‌شود، مهارت زندگی است و آن چیزی که به هر دوی سبک زیستن و مهارت‌های زندگی غیرمستقیم رنگ و بو و جهت‌دهی می‌دهد فرهنگ زندگی گفته می‌شود.

خود‌ سبک زندگی می‌تواند مبتنی بر یکسری مسائل باشد،‌ نکته‌ای است که گاهی فراموش می‌شود، مثلاً برخی مواقع سبک زندگی مبتنی بر دین نیست، مثلاً زندگی سکولار است، اینکه ابتدای این سبک زندگی بر هر چیزی باشد شکل زیستن را عوض می‌کند.

در صورتی که سبک زندگی دینی و سکولار متناقص با هم هستند، یکی دینی و دیگری غیر دینی است، اما با این وجود در هر دو صبر، راستگویی و خوش خلقی حاکم است و آن مهارت تغییری پیدا نمی‌کند، پس چرا سبک زندگی متفاوت شده است؟! چون مبنا تفاوت پیدا کرده است.

در ابتدای این دو سبک زندگی، 2 نگاه کلان وجود دارد که یک دینی، الهی و توحیدی بودن است و دیگری غیر دینی و ضد دینی بودن است، اگر بخواهیم یک مقدار دقیق‌تر شویم، ممکن است ضد دینی را جدا از غیر دینی قرار دهیم که این به تفاوت نوع تفکرات باز می‌گردد.

در نگاه دینی مبناها می‌تواند متعدد باشد، مانند: مبنای حیای و عفت، بندگی و ...،  آن مبانی که ریشه و پایه سبک زیستن و پایگاه‌های سبک زندگی است، در نگاه دینی، نگرش دینی حاکم است و چنین فردی زندگی‌اش واقعاً دینی است.

بعد از اینکه مبنا مشخص شد، آنگاه رویکرد سبک زندگی مطرح می‌شود، به گونه‌ای که بعضی افراد زندگی خیلی ساده و روان را دوست دارند (ساده زیستی)، برخی دیگر زندگی با رنگ و لعاب فاطمی، حسینی و یا قرآنی را علاقه‌مند هستند.

چه هنگام سبک زندگی دینی نیست!/هنگامی که پای کاریکاتور به سبک زندگی باز می‌شود

*چگونه می‌شود فردی سبک زندگی‌اش دینی نباشد، اما مهارت‌های زندگی دینی باشد؟

ـ سبک زندگی در واقع نظام حاکم بر فرد است، برخی انسان‌ها زندگیشان نظام‌مند نیست، افکارشان افسار گسیخته است، یکسری از مواردی که از دین خوششان آمده است را گرفته‌اند و برخی دیگر را خوششان نیامده است به آن تن نمی‌دهند یا شرایطی پیش نیامده است که سراغ دین برود، در واقع تجربیات شخصی مقدم شده است و آن مواردی که برای او دل پسند‌تر و سهل‌ الوصول‌تر بوده به سراغ آن‌ها رفته است.

بنابراین در بعضی موارد یا بیشتر موارد مهارت‌های زندگی دینی است و حتی برای تکمیل این مهارت‌ها، سراغ این موارد می‌رود، اما در نگرش کلان، نظام جامع زندگی این فرد سبک زندگی دینی به حساب نمی‌آید، زیرا چینش آن‌ها با هم از نگاه نظام مهندسی دینی درست نیست، به عبارتی دیگر کاریکاتوری است.

نرم‌افزار سبک زندگی چیست

*از کجا می‌فهمیم که سبک زندگی شخص، دینی نیست و کاریکاتوری است؟

- از اینکه مهارت‌های زندگی سر جای خودش نباشد، زیرا اگر دینی باشد، طبق آنچه که شارع وضع کرده باید مهارت‌های زندگی سر جای خود باشد، وقتی اهم و مهم بودن، میزان اندازه، شکل و جایگاه اینها در تصمیم‌گیری مؤثر نباشد، پس اگر این مهارت‌های دینی در جایگاه خودشان نباشد از شرایط عادی خارج می‌شوند.

در کنار بحث فرهنگ زیستی، آن تِم است که بعد از مدتی سبک زندگی بر آن تأثیر می‌گذارد، یک مثال ساده بزنم، یک سیستم عامل در یارانه داریم که آن نظام حاکم بر زندگی انسان است، یکسری نرم‌افزارها روی این سیستم عامل قرار داده شده است که این نرم‌افزارها با پسوندهای خاصی کار می‌کنند، حال برخی افراد به برخی از نرم افزارهای بازی علاقه دارند و ده‌ها نرم‌افزار بازی روی سیستم عامل می‌ریزند، این نرم‌افزارها همان «مهارت زندگی» است که گاهی کاریکاتوری کم و زیاد می‌شوند.

در این قضیه خیلی افراد را می‌بینید که مهارت‌هایی مانند صبر و استقامت و دیگر مهارت‌ها را ندارند، احساس نیاز هم نمی‌کنند، زیرا در آن نظامی که زندگی می‌کند، برای او لذت مهم است و بقیه مهارت‌ها برای او مهم نیست که برای آن‌ها وقت بگذارد.

جایگاه خطوط سرعت در سبک زندگی دینی!/سبک زندگی اسلامی شکل خاصی ندارد

*تفاوت در سبک زندگی دینی و غیر دینی در چه چیزی است؟

-سبک زندگی غیر دینی شکل هنری خاصی ندارد، در واقع مانند یک شکل هنری نیست که بگوییم حتماً یک شکل خاصی دارد که طبق آن شکل باید چیده شود، گرچه در برخی موارد نظام سبک غربی آمریکایی این است که یک تابلویی ارائه دهد که طبق آن باید در یک شکل خاص طرح و رنگ باید زده شود، همه باید یک شکل شوند، همه باید باربی باشند!

اما اسلام این را نمی‌گوید، بلکه یک جاده بزرگی را در لاین‌ها و خط‌های عبور مختلف طراحی می‌کند که اگر افراد با فاصله از گاردیل حرمت‎ها و با آن میزان سرعتی که دین گفته است حرکت کنند، در مسیر اسلامی زندگی می‌کند.

گاهی ماشین مشکل دارد، ولی در کل زندگی اسلامی است، به عبارتی دیگر  جاده به مصداق سبک زندگی است، متأسفانه نگاه به سبک زندگی، نگاه جامعی نیست و آن نگاه شابلونی خاص که همه باید یک شکل باشد در جامعه می‌بینیم که یکسری افراد یک تیپ رفتار می‌کنند، می‌گویند و می‌خندند، این تیپ خاص رفتار را سبک زندگی می‌دانند و انگار فقط همین سبک، سبک درست است.

در حالی که ممکن است سبک زندگی صدها شکل داشته باشد، به شرطی که حرام و حریم‌ها رعایت شوند، اصطلاحاً از حرام‌ها و حریم‌ها عبور نکند، لذا یک شکل خاص و یک قاب خاص در سبک زندگی نداریم، مانند اینکه هر انسانی یک شکل خاصی دارد که مختص خودش است، اما اینکه طرح‌ها، در کدام جایگاه قرار بگیرد، یک قاب خاصی است، باید در نظر داشت اینکه همه انسان‌ها یک شکل باشند، این گونه نیست.

حیازدایی برنامه‌های تلویزیونی در برنامه کودک

*برای ساخت سبک زندگی اسلامی چه آسیب‌هایی متوجه آن است؟

- برنامه‌های تلویزیونی گاهی حیازداست، مخصوصاً در برنامه‌های ویژه سرگرمی و کودک، در سینما این موضوع به شدت عجیب و غریب افسارگسیخته است، من عملاً سینما را مثال نمی‌زنم، چون با همه ممیزهایی که باید داشته باشد و ندارد، آن قدر افسار گسیخته است که نمی‌شود مشخصه‌‌ای آموزنده برای آن نام برد.

بنده حداقل سراغ ندارم یا این قدر کم است که اگر آدم بخواهد به آن بپردازد، در مقابل سیل عظیم فیلم‌ها و برنامه‌هایی که در جریان سینمایی ساخته می‌شود به چشم نمی‌آید، با این حال ممیزی کتاب و مطبوعات راحت‌تر است اما برنامه‌های تلویزیون ممیزی‌اش سنگین‌تر است، ولی باز هم با اینکه ممیزی بیشتر رعایت می‌شود، اما همچنان بحث‌انگیز است.

با این وجود یکی از بهترین سریال‌ها که می‌خواهد بحث روابط را از نگاه دینی بیان کند، سریال «فاصله» است که انصافاً احترام به پدر و خیلی از مفاهیم دینی در آن موج می‌زند، در این سریال آن دختر و پسری که رابطه عاطفی دارند بماند، اما پدر این آقا پسر با خانمی که قبلاً می‌خواسته ازدواج کند، اکنون که مانعی برای ازدواج وجود ندارد و همسرش از دنیا رفته است، شرایط هم مهیاست و از طرف دیگر آن خانم ازدواج نکرده است. دیگر چه معنی دارد که رابطه این دو به شکل آزاد و بدون قید و بند تا انتهای فیلم کش پیدا کند؟!

جایگاه معنادار اباحه‌گری‌ در سبک زندگی غربی

در فیلم چند رابطه عاطفی موازی را به تصویر می‌کشد، در واقع این فیلم می‌خواهد بگوید رابطه دوست دختری بد است، زیرا به ازدواج ختم نمی‌شود، اما در کنار آن رابطه منطقی بزرگ‌ترها به ازدواج ختم می‌شود. در حالیکه دقت نشده که هر دو رابطه از یک جنس‎اند و یک شکل و در نتیجه باید یک نتیجه مشابه از آن تولید شود

مسئله حیا و روابط بین زن و مرد در بنیان‌‌های سبک زندگی مهم است، اما در نگاه غربی این اباحه‌گری است که سبک زندگی را می‌سازد، اباحی‌گری یک بی‌بند و باری است، به اصطلاح ما همان بی‌قیدی است تا جایی که حقوق دیگران را پایمال نکند!

خطوط قرمز اسلام درباره حیا

یعنی در نگاه غربی آزادی تا جایی است که فرد هرگونه کاری که دلش خواست می‌کند و تا جایی که آزادی دیگران را مخدوش نکند آزاد است، در حالی که در نگاه اسلام این نیست، آنجا بی‌قیدی است، اما در سبک زندگی اسلامی با قید حیا و عفت همراه است.

یک مثالی بزنم، در روایت آمده است که «لا دین لمن لا حیاء له»؛ یعنی کسی که حیا ندارد، دین ندارد، شبیه مضمون این روایت را در 26 جای دیگر هم دیده‌ام، عزیزانی که خواننده این گفت‌وگو هستند، می‌توانند با یک جستجو در نرم‌افزارهای حدیثی حدود و ثغوری که در روایات آمده است، را ببینند که چه موضوعاتی مطرح می‌شود و در صورت فقدان کدام موضوعات، زندگی ما دیگر دینی نخواهد بود.

محدوده حجاب در روابط حیا را می‌سازد/ محدوده حجاب از گفتار تا افکار

بنابراین برای یک فرد دیندار یکی از اصلی‌ترین موضوعات، «حیا» است، چرا که تمدن اسلامی مبتنی بر حیا است، با این وجود زندگی ما باید مبتنی بر علم نیز باشد، باید توجه داشت به همان مقدار که در اسلام به علم آموزی توجه شده است، به همان میزان هم به مسئله حیای زن و مرد توجه شده است، درست است که محدوده حجاب در میزان پوشش بین زن و مرد متفاوت است اما محدوده حجاب در روابط است که حیا را می‌سازد.

با این وجود حجاب حوزه گفتار، رفتار، پندار و افکار را شامل می‌شود، همچنین حجاب دل -که بین بنده و خداست- و حجاب چشم داریم، البته آن حجاب‌هایی که مانع رسیدن به خداست منظورم نیست، بلکه حجاب به آن معنایی که اسلام به عنوان پوشش مدنظر دارد، بنابراین آن چیزی که به عنوان حجاب در جامعه ما مطرح است، ستر، پوشش و لباس است، گاهی محدوده حجاب در گفتار و رفتار است، به گونه‌ای که اگر خانمی با صدای نازک در جمع نامحرم صحبت ‌کند، آن حجاب گفتار را رعایت نکرده است.

مادر تمام حجاب‌ها کیست؟

بنابراین باید توجه داشت که مادرِ تمام حجاب‌ها، حیا و عفاف است و تمدن اسلامی هم مبتنی بر حیاست، آنچه بیش‌تر به چشم می‌خورد، حیای در رفتار و گفتار و حیای در حریم روابط است، حالا اگر بنیان‌های سبک زندگی مبتنی بر علم و مبتنی بر حیا داریم، سبک زندگی مبتنی بر بندگی داریم که از همه مهم‌تر است، پس می‌توان گفت اساس سبک زندگی اسلامی بر اساس بندگی خداست، پذیرش یک جایگاه مقدس و سر سپردگی به آن و مسیری که او از طریق اولیایش برای ما مشخص کرده است، سبک زندگی اسلامی است.

جایگاه اصالت در سبک زندگی دینی و غربی

در حالی که در غرب این گونه نیست، در سبک زندگی اسلامی انسان و کرامت او مطرح است، در سبک زندگی غربی انسان و اصالتش مهم است، اینجا انسان و ارزش‌های انسانی، آنجا انسان و مقوله لذات انسان، البته ارزش‌ها هم می‌تواند در قالب لذات انسانی در حوزه اجتماع پیاده شوند و منافاتی با آزادی دیگران نداشته باشد.

در این پایه و اساس بندگی، خدایی که یکسری تکلیف را از بشر خواسته است، این تکالیف برای خود انسان است که باعث سلامت جسم و روح او  می‌شود، بنابراین در سبک زندگی این دو چون مبنا متفاوت است، پس روش زندگی فرق می‌کند، در سبک زندگی اسلامی اصالت با خداست و در سبک زندگی غربی اصالت با آدمی است!

چرا دروغ می‌گوییم/ردپای کفر عملی در سبک زندگی

* در اینجا این سؤال در ذهن تداعی می‌شود با اینکه اکثریت مردم جامعه مؤمن هستند و اعتقاد به خدا و اسلام دارند و مبنای آن‌ها الهی است، چرا به راحتی دروغ می‌گویند و یا غیبت می‌کنند؟ چگونه می‌توان به تغییر این سبک حرکت حرکت و مردم را به سوی فضائل اخلاقی سوق داد؟

خداوند خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا»، ای کسانی که ایمان آوردید دوباره ایمان بیاورید، زیرا خداوند از ما گله می‌کند: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» که آیا بر بعضی از کتاب و آموزه‎ها ایمان می‌آوردید و به بعضی دیگر کافر می‌شوید، نه اینکه کافر به ایمان و باور باشند، بلکه کافر در حوزه عمل هستند، به گونه‌ای که بعضی اوقات سلایق و علایق خودشان را برتر از آنچه خداوند قرار داده است، می‌دانند و مقدم می‌کنند، این یک نوع کفر عملی است!

آسیب‌های قطعی سبک زندگی کجاست

* در زمینه علت گرایش افراد به امیال شخصی را منفعت طلبی فردی یا هوای نفس می‌دانید؟!

- گرچه این دو هم هست، اما در افرادی که باور عمیق‌تری دارند جز این دو مورد یکی علایق شخصی و دیگری سلایق است، بعضی وقت‌ها عادت‌های غلطی وجود دارد که نهادینه شده است و به راحتی ترک نمی‌شود.

آسیب‌های قطعی که در مسیر سبک زندگی وجود دارد، نشناختن حد و مرز سبک زندگی اسلامی است، نشناختن آن مبانی است که این تمدن، فرهنگ و سبک زندگی را مجزا از فرهنگ و سبک زندگی غربی می‌کند، به طور مثال اکنون تلویزیون خیلی تلاش می‌کنند - بر خلاف سینما- خانم‌ها محجبه باشند، یا لباس پوشیده‌ای داشته باشند، اما فراموش می‌کند که حجاب یکی از ابعاد حیا و عفاف است.

سبک زندگی اسلامی بر پایه حیا چیده شده است، حالا فرد می‌خواهد حجاب داشته باشد یا نداشته باشد، اگر طرف حیا نداشته باشد، حجاب به درد نمی‌خورد، آن بی‌قیدی در روابط آزاد عاطفی افرادی –در فیلم‌ها- که با هم نامحرم هستند و فقط حجاب اسلامی دارند، چه مفهومی دارد؟

چرا نقش مدیران در ایجاد سبک زندگی مخرب‌تر است

گاهی فراموش می‌شود آن مبانی کدام‌ها هستند، فقط فکر می‌کنیم مبانی همان شکل ظاهری است که مثلاً شرع درباره حد پوشش چه چیزی گفته است، در حالی که این مبانی فراموش شده است، از این بالاتر، در زندگی واقعی، از سوی بسیاری از مردم، زندگی دینی تا حدودی شناخته نشده است.

ولی شاید فرد بعضی از آموزش‌هایش را از دین گرفته است و بعضی از آموزه‌های دیگر را از دین نگرفته است و براساس سلایق و علایق شخصی خودش انتخاب کرده است، در حالی که این موارد سبک زندگی او را نمی‌سازد، بنابراین آسیبی که در این زمینه وجود دارد، این است که در بیشتر موارد دین فدای علایق و سلایق فردی شده است.

تأثیر سبک زندگی خوارج در بیراهه رفتن آن‌ها

حال اگر چنین فردی مدیریت اجرایی و کلان جامعه را بر عهده بگیرد، علایق و سلایق خودش را در سطح گسترده و کلان اعمال می‌کند، مانند استانداران، شهرداران و...، اتفاقی که در این باره می‌افتد فرد علاقه‌مندی‌های خود را به جای سبک زندگی دینی عرضه می‌کند که آسیب‌های جدی را به جامعه می‌زند، به طور مثال اگر به صدر اسلام نگاهی شود، به گروهی به نام خوارج برخورد می‌کنیم که به ظاهر دیندار بودند، کسانی بودند که شب تا صبح قرآن می‌خواندند، روزها را روزه می‌گرفتند و ریاضت‌های سخت و سنگینی را متحمل می‌شدند، اما آیا سبک زندگی خوارج دینی بود، آیا آن‌ها از دین بویی برده بودند؟!

در دوره ما نیز مجموعه‌ای از این اتفاقات می‌افتد، برخی افراد آنچه برداشت شخصی‌شان است، بدون اینکه به کارشناس دینی مراجعه کنند، به عنوان سبک زندگی و روش زیستن دینی مطابق آنچه که خود دینی می‌خوانند، انتخاب و به آن عمل می کنند و در مرحله بالاتر نسخه‌ای برای جامعه می‌پیچند!

با این وجود در حد و گسترده خودش که چنین نگاهی بزرگترین آسیب است، حالا التقاطی که بخشی را از دین و بخشی دیگر را از جای دیگر آورده است، جای بسی تأمل دارد، بدتر از این حالتی است که فرد ناآگاهانه این کار را انجام دهد و آن جایی است که دشمن تلاش می‌کند برای ما یک سبک زندگی دینی با همه تناقضاتشان درست کند.

فهم‌های غلط از دین چه راهی را در سبک زندگی رقم می‌زند 

باید در نظر داشت که اساساً مردم ما به اصل دین، خدا و حضرات معصومین(ع) علاقه دارند، ولی چون بسیاری اوقات این باورها عمیق و همراه دانش دینی نیست با آن تناقضات هم می‌سازند، در دنیای امروز این خرافاتی که وجود دارد، آیا چنین تناقضی را فرد می‌فهمد یا نه! اینکه مثلاً اگر چند تا اسم خدا را بیاوری، خدا حاجتت را می‌دهد، اگر این اسم آوردن مهم است، این از خدا خواستن مهم است، چرا نماز این کار را نمی‎تواند و یک کاغذ پاره می‎تواند؟! فرد چون نمی‌تواند بفهمد و مسئله را هضم کند، یکسری علاقه‌مندی‌ها، سلایق و فهم‌های غلط دارد که به اسم دین جا می‌زند و بعد می‌گوید بین 10 تا 15 نفر پخش کن و گرنه هم من بدبخت می‌شوم و هم تو!

همین ریاضت‌های غلط، گاهی اباحی‌گری‌های غلط مانند اینکه مثلاً خدا می‌بخشد، همین که دلت پاک باشد، هر کاری را انجام می‌دهد و می‌گوید دلت پاک باشد، در حالی که نمی‌داند دل ورودی دارد، اگر این ورودی ناپاک شود، دل از بین می‌رود و دلی که از بین برود، دیگر جایگاه خدا نیست.

دل جایگاه خداوند است یا شیطان/ رابطه بهترین سبک زندگی با جاده

خانه‌ای که شیاطین در آن زندگی می‌کنند و بذر نفاق و کینه نسبت به محبت خدا و اهل بیت عمل می‌آید، می‌خواهم بگویم هر دو غلط است، از یک طرف آن قدر امیدوار است که هر کار غلطی را می‌کند و می‌گوید فقط دل پاک باشد، خدا می‌بخشد و خدا بزرگ است!

از آن طرف آن قدر سخت می‌‌گیرد، که فرد را به تحمل رنج‌های شدید وا می‌دارد، برای اینکه احساس می‌کند خدا او را نمی‌بخشد، نه آن سبک زیستن و نه این سختی و زاهد بودن! هر دو غلط است و هر دو آسیب جدی به سبک زندگی است.

سبک زندگی آن است که انسان بتواند با آن در جاده زندگی خوب رانندگی کند، اگر یک جایی خاکی زد، راه برگشت هم داشته باشد، نه اینکه خودش را به سمت دره سوق دهد یا اینکه آن قدر سبقت بگیرد که به گاردیل‌ها برخورد کند.

بالاترین نسخه دینی برای سبک زندگی اسلامی

*با این وجود نقش رسانه‌های تصویری در ایجاد سبک زندگی اسلامی را بیش از رسانه‌های نوشتاری می‌بینید؟!

-رسانه‌های نوشتاری از نظر عمق حکم سر را دارند، اما چون عموم مردم به آن مراجعه نمی‌کنند، تلویزیون و مطبوعات که مانند دست می‌مانند، جایگاه رسانه‌های تصویری جای دست نسبت به سر است، اگر بتوانند جای دست را خوب پر کنند تا حد زیادی این خلاء بیلان مطالعه در کشور ما را پر می‌کنند، به شرطی که برنامه‌های فاخر و کاملاً دینی باشد.

ممکن است برخی افراد فکر ‌کنند، کاملاً دینی به معنای خشک بودن است، حال آنکه نسخه‎ای بالاتر از قرآن نداریم که نسخه دینی باشد، در قرآن می‌بینیم که داستان یوسف و زلیخا را بیان می‌کند که در آن مسائل عاطفی و حتی جنسی مشهود است، اما بار جنسی آن قدر تحلیل یافته است که بار عفتش مشهودتر است.

نقش علایق و سلایق در بیراهه بردن سبک زندگی اسلامی

علایق، سلایق و عادت‌ها خیلی تأثیر دارند و اصلاً سبک زندگی حول محور عادت‌ها، سلایق و علایق است که در عمل ظهور و بروز پیدا می‌کند و فرد تلاش می‌کند این سبک زندگی را با نگاه غربی و یا با نگاه اسلامی اصلاح کند! اینکه چگونه می‌توان به این مسیر رسید، نکته کلیدی است که قرآن از آن با عنوان «ایمان مجدد» یاد می‌کند و می‎فرماید دوباره ایمان بیاورید و به تبع آن از عادت‌ها و سلیقه‌هایی که اعمال می‌کردید، در مرحله عمل کنار بگذارید، همان کاری که در کتاب‌های اخلاق با عنوان «مراقبه، محاسبه و مشارکه» از آن یاد می‌شود.

مثلاً 40 روز اگر توانستیم زودتر ترک کنیم و گرنه تا 40 روز مداومت کنیم، مانند دروغ نگفتن، غیبت نکردن، انجام ندادن گناهان زبانی و غیر زبانی نظیر چشم‌چرانی و... را با خودش شرط کند که از اول صبح این گناه را امروز انجام نمی‌دهد و در طول روز مراقبت کند و شب به شب از خودش حساب کشی کند، بعد از یک مدتی که توانست یکی از گناهان را ترک کند و عادت کرد که انجام ندهد، سراغ مورد بعدی برود.

چگونه به فضایل اخلاقی پر و بال دهیم

البته باید توجه داشت در این باره منظورم فقط گناهان نیست، بلکه فضایل اخلاقی هم هست، کسب مهارت‌ها جدا از خود کنترلی است، یک عده‌ای از مهارت‌ها، مهارت‌های خود کنترلی هستند، اما تعداد بیشتر آن‌ها مهارت‌های فضیلتی و مهارت‌های فضیلت‌افزایی است، مثلاً راستگویی را چگونه فرد می‌تواند، مداومت کند که همیشه راست بگوید، همیشه اهل گذشت باشد یا همیشه اهل مهرورزی باشد، خوب اینها یکسری مراقبه‌های قرآنی است که در قرآن آمده است و در روایات بسط داده شده است که چگونه فرد می‌تواند در طی روز آن‌ها را مراقبه کند و مداومت داشته باشد و عادت کند، این توصیه‌ای است که در کتب اخلاقی هم آمده است.

جهادی که مدیر اجرایی کشور در ایجاد سبک زندگی اسلامی در پیش رو دارد

*در این میان نقش مسئولان و سردمداران جامعه را در تغییر جهت سبک زندگی به سبک زندگی اسلامی را چگونه می‌بینید؟

ـ قبل از اینکه سراغ مسئولان برویم، باید توجه داشته باشیم که جامعه ما هنوز جامعه جوانی است و هنوز آن قدر به سمت میانسالی و پیری حرکت نکرده است، جوان‌ها در دوران جوانی یکسری علایق خاصی دارند، این علاقه‌مندی‌ها باعث می‌شود که یک سری الگوهای خاص داشته باشند.

نمی‌خواهم بگویم همه بازیگران، ورزشکاران و هنرمندان که به عنوان الگو مطرح هستند، سبک زندگی آن‌ها دینی نیست! قبل از اینکه مسئولان هر کاری را در خصوص سبک زندگی انجام دهند، باید سراغ این الگوها بروند، به خصوص افرادی که در ظاهر دینی برخورد می‌کنند.

ادامه دارد.....

 

 

 

 





      
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User