مرگ اختیاری چگونه مرگی است؟!
از جمله مسائل اعتقادی در رابطه با انسان موضوع رابطه ی نفس و بدن به عنوان دو بخش مهم از وجود آدمی است. پردازش و توجه به این مسئله و مشخص کردن نوع رابطه ی نفس و بدن سبب می شود میزان تعامل و نحوه ی ارتباط نفس و بدن مشخص تر شود و از این رهگذر انسان بداند که چگونه رفتارها و کردارهای بدنی وی برروی نفس و روح او تأثیر می گذارد و بدین طریق راه صواب را باز و راه خطا و غلط را بربندد!
رابطه ی نفس و بدن، یک سوال فیلسوفانه!
رابطه ی نفس و بدن همواره یکی از پرسشهای اساسی و بنیادین در رابطه با موضوع انسان شناسی بوده است که ذهن اندیشمندان مختلف در طول تاریخ تفکر بشری را به خود مشغول داشته است. بشر از زمانی که فهمیده علاوه براین بدن جسمانی یک روح و نفس غیر مادی ، اداره و هدایت و مدیریت وی را برعهده دارد بدنبال نوع رابطه ی آنها با یکدیگر بوده است!
نفس و بدن، مسأله این است!
رابطه ی نفس و بدن ارتباطی مستقیم با نگاه به انسان دارد. اگر انسان را به مثابه ی موجودی در نظر بگیریم که روح و جسمی متمایز و جدا از یکدیگر دارد نوع رابطه دو بخش وجودی او با یکدیگر به نحوی ترسیم می شود که بسیار متفاوت است از زمانی که ، انسان را به عنوان موجودی واحد در نظر بگیریم که جسم و روح او هر دو از یک نظر یکی هستند!
رابطه اتحادی یا انضمامی؟!
اگر روح را حقیقتی کاملا بیگانه با جسم انسان در نظر بگیریم به طوری که هیچ نوع سنخیتی میان جسم و روح قابل تصور نیست ، در این صورت ارتباط روح و جسم ارتباط دو نوع و جنس متفاوت با یکدیگر است که به صورت انضمامی و اتصالی با یکدیگر ارتباط برقرار نموده اند. به بیان دیگر جسم در عالم خود و روح در عالم خود است و از یک زمانی به بعد بنابر برخی مصلحتها و اقتضاها این دو بیگانه، با هم همسایه می شوند و مناسباتی با هم دارند و تعاملات و بده بستانهایی با هم برقرار می کنند. در این نوع ارتباط روح و جسم پس از مدتی هم از هم جدا می شوند و جسم در زمین و روح در آسمان به حیات خود ادامه می دهند!
اتحاد روح و بدن!
در یک نگاه دقیق تر که اندیشمندان متأخر اسلامی بدان دست یافته اند، روح و جسم دو عنصر بیگانه و کاملا متضاد باهم نیستند بلکه روح و نفس آدمی حیات خویش را در بستر جسم آغاز می کند! به بیان واضح تر اساسا اگر جسمی نباشد روح زمینه و بستر مناسبی برای ایجاد شدن نخواهد یافت. مشاهدات تجربی نیز این مسأله را اثبات می کند که جنین از 4 ماهگی صاحب نفس و روح می شود. براساس چنین دیدگاهی روح و جسم دو عنصر بیگانه و متمایز از هم نیستند بلکه در ادامه با یکدیگر سنخیتی دارند و صد البته که پس از رشد و کمال یافتن روح در بستر جسم و بدن، روح به علت تمایزات روحانی و معنوی و غیر مادی خویش دیگر از بدن جدا و متمایز می گردد. و نیازی به بستر جسم ندارد. در این صورت است که اتحاد میان جسم و روح از هم گسسته می شود!
بنابراین براساس دیدگاه دوم در ابتدا روح و جسم با هم یگانه اند و اتحاد دارند اما پس از مدتی در طی حیات روح و جسم، نفس از جسم جدا می شود و در ساحت ملکوتی و غیر مادی خویش به حیات ادامه می دهد.
مدت اختیاری و رابطه ی نفس و بدن
براساس دیدگاه دوم موت اختیاری صاحبان نَفَس و اولیای الهی نیز به خوبی قابل تبیین است، چرا که نفس و روح پس از رشد و کمال یافتن در بستر جسم و بدن توانایی آن را می یابد که بطور مستقل و بدون بدن به حیات خویش ادامه دهد. در چنین شرایطی است که انفصال و جدایی روح و بدن صورت می گیرد که همان موت و مرگ اختیاری است. البته واضح است که برای آنکه این جدایی و انفصال به اختیار خود انسان باشد نیاز است که روح بسیار قوی باشد و نیازمندی اش به ماده و جسم کم شده باشد که تنها در مورد افرادی اتفاق می افتد که برروی توانمندی های روح خود کار کرده باشند و به عبارت دیگر نفس قوی داشته باشند.
نتیجه گیری
از مجموع آنچه درباره ی رابطه ی نفس و بدن گذشت، معلوم می شود که روح و جسم آدمی در ارتباطی تنگاتنگ و اتحادی با یکدیگر از ابتدای خلقت انسان قرار می گیرند که در اثر رشد روح و قوی شدن نفس آدمی به تدریج ارتباط میان آن دو کم و کمتر می شود تا جایی که دیگر روح بدون جسم و بدن به حیات خویش ادامه می دهد. براین اساس دیدگاه نخست درباره ی عدم سنخیت روح و جسم و انفصال کامل آنها از یکدیگر از ابتدا به نظر نمی رسد چندان شایسته و صحیح باشد!
منابع و مآخذ:
1- جایگاه انسان در حکمت متعالیه ملاصدرا – دکتر رضا اکبریان
2- رساله ی انسان – علامه طباطبایی (ره)
3- انسان و سرنوشت – شهید مطهری (ره)
4- انسان شناسی – علامه تهرانی
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند!
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!
وقتی ارزش ها عوض می شوند عوضی ها با ارزش می شوند.
رضا فرخی | سرانه مطالعه شش دقیقه در روز از آن دست آمارهایی است که در جهان امروز و عصر فرهنگ و رسانه برای جامعه ایرانی چندان مناسب نیست. چند هفته پیش هم در همین باره و با تمرکز بر موضوع مطبوعات مناظرهای در شبکه اول سیما، با حضور اهالی رسانهها برگزار شد؛ مناظرهای که در آن برخی نکات برجسته و علتهای بحران فروش مطبوعات در جامعه ایران مطرح گردید. قصهای که فقط برای ایرانیها صادق است! در این میان برخی نکات مهم در این مناظره از ذهن حاضران دور ماند. از جمله اینکه چرا در بسیاری از کشورهای اروپایی که رسانههای مجازی گسترش یافتهاند هنوز فروش روزنامههای چاپی بسیار بالاست و حتی برخی از آنها روز به روز بیشتر میفروشند. این در حالی است که در این کشورها سطح سرعت اینترنت بسیار فراتر از کشور ما قرار دارد و به نوعی بسیاری از شهروندان میتوانند از طریق رسانههای مجازی اخبار و اطلاعات را کسب کنند. با تمام این موارد باز هم هنوز در بسیاری از کشورهای توسعهیافته بخش قابل توجهی از رسانهها روزنامه و به طور کلی رسانههای مکتوب هستند؛ رسانههایی که این روزها در جامعه ایرانی با مشکلات جدی روبهرو شدهاند. در بسیاری از کشورهای غربی، فروش رسانهها به اندازهای است که بخش خصوصی به شدت برای سرمایهگذاری در این بخش تحریک میشود. پیمان حیدریان، کارشناس رسانه در این باره با اشاره وحشتناک بودن سرانه مطالعه در ایران میگوید: گسترش رسانههای مجازی با توجه به تجربیات جهانی نمیتواند نقش مؤثری در کاهش تیراژ رسانههای مکتوب داشته باشد. در فرانسه، انگلستان و امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر به رغم سرعتهای فوقالعاده و ارزان اینترنت که در اختیار شهروندان قرار میگیرد، هنوز هم شهروندان به شدت از روزنامهها استقبال میکنند، به طوری که جامعه واقعاً خواهان ادامه فعالیت این رسانههاست و دائماً سعی میکند به هر نحو ممکن هر روز از محتوای این روزنامهها بهره ببرد. وقتی جامعه ایران پرستیژ فرهنگی خود را میبازد صحبتهای این کارشناس در حالی است که در سالهای اخیر چه روزنامهها و چه فعالین حوزه چاپ در آستانه جدی ورشکستی قرار گرفتهاند. بخشی از آنها رو به تعطیلی است و برخی دیگر تعطیل شدهاند. فراموش نکنیم که تیراژ پایین روزنامهها در جهان امروز دقیقاً در تناقض با پرستیژهای جهانی برای جامعه است. این رقم سرانه مطالعه در جامعه ایرانی در شرایطی رخ میدهد که اولاً جامعه ایران، جامعه بسیار جوانی محسوب میشود و ثانیاً این قشر جوان بدنه اصلی تحصیلکردگان جامعه را تشکیل میدهند، ضمن اینکه به هر صورت دیگر اقشار جامعه ایران هم به مطالعه مطبوعات و روزنامهها نیاز دارند. پیمان حیدریان، کارشناس امور فرهنگی در اینباره خاطرنشان میسازد: جامعه ایران از چند بعد از این موضوع غفلت کرده است، هر چند جامعه ایرانی امروز با برخی مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکند اما این علتی برای این حجم پایین مطالعه سرانه نیست. فراموش نکنیم کشورهایی مانند آلمان و ژاپن که روزگاری به علتهای جنگ به زیر خط فقر رفتند، توانستند از طریق افزایش سطح مطالعه خود دوبار جامعهسازی کنند و در اثر کار و تلاش به پیشرفت دست پیدا کنند. در واقع حاصل مطالعههای گسترده چه مطبوعات و چه کتاب و دیگر محصولات فرهنگی و مکتوب پیشرفت خواهد بود. همه جامعه باید بداند که در صورت فراموشی این فرهنگ جامعه به نقطه مطلوب نمیرسد. سرانه مطالعه در یانکیها و چشمبادامیها و پیشرفت! حیدریان، استاد دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی در ادامه عنوان میکند: هر فرد در لندن روزانه 70 دقیقه مطالعه دارد. طبیعی است که شهروندان در چنین جامعهای سعی دارند خود را از همه ابعاد رشد دهند. در واقع این آمار نشان میدهد که اعضای این جامعه نسبت به جزءجزء جامعه دغدغه دارند. در سوی مقابل آمار بد فروش مطبوعات در جامعه ایران نشان از بیتفاوتی شهروندان در جامعه دارد. روزنامهها ریههای جامعه هستند و بیتفاوتی به خواندن آنها یعنی پیشروی به سمت سرطان اجتماعی! در این بین نکته جالب اینجاست که طبق آمارها تیراژ روزنامه در کشوری مانند هند و پاکستان از ایران بیشتر بوده و این مسئله حتی در مناظرهای میان اصحاب رسانه در شبکه اول مطرح شد، کما اینکه بسیاری از شهروندان ایرانی پس از شنیدن این موضوع از رسانه ملی بسیار تعجب کردند چراکه برای برخی از اعضای جامعه ایرانی بالا بودن فروش محصولات مطبوعاتی در پاکستان را کمی عجیب میدانند. از علاقه به اخبار موثق در خارج تا اینترنتبازی ایرانیان پیمان حیدریان، کارشناس فرهنگی در این باره با اشاره به موضوع مطالعه و خواست اجتماعی بر این باور است که جامعه برای رشد سرانه مطالعه خود به ویژه در مطبوعات باید یک عزم جدی داشته باشد. این عزم جدی به این معناست که اکثریت جامعه تصمیم گرفتند روزانه خود را بهروز کنند، به تعبیری دیگر میخواهند از قید و بند عوام بودن و گرفتار بودن در چنبره بیسوادی رهایی یابند، ضمن اینکه وقتی سرانه مطالعه روزنامه در جامعه افزایش پیدا کند، به این معنی است که جامعه ایرانی میخواهد دانستههای خود را از منابع موثق بالا ببرد. در بسیاری از کشورهای دنیا، علت گسترش روزافزون تیراژ روزنامهها این است که مطالب معتبر و خبرهای موثق از طریق این رسانهها به جامعه تزریق میشود، هر چند خبرگزاریهای معتبری وجود دارند اما روزنامهها روز به روز اعتبار بیشتری به دست میآورند. بسیاری از علاقهمندان به روزنامه در این کشورها از عموم جامعه هستند که علاقهمندند همچنان با یک روزنامه صبح که در طول سالها به آن اعتماد کردهاند به سر کار بروند، آن چنان که بسیاری از روزنامههای مهم دنیا در طول سالهای طولانی سعی کردهاند همیشه مخاطبان ثابت خود را داشته باشند. باید به یاد داشت که در بسیاری از کشورهای دنیا اهمیت به موثق بودن خبر و علاقه به دریافت آمارهای جدی از علل مهم اهمیت به رسانههای مکتوب شناسنامهدار محسوب میشود. جامعه عجول ایرانی، مطالعه را بیفایده میداند! در این میان بیان گسترش رسانههای مجازی به عنوان علتی برای کاهش تیراژ روزنامهها در حالی است که سرانه استفاده مفید ایرانیان از اینترنت در راستای افزایش سطح فرهنگی جامعه آن چنان نیست، به گونهای که حتی بازدیدکننده رسانههای مجازی هم رقم آن چنانی محسوب نمیشود. پیمان حیدریان، استاد دانشگاه در این باره عنوان میکند: به نظر میرسد جامعه ایران این روزها به مشکلات فرهنگی دچار شده، یکی از این مشکلات علاقه به کسب سریعترین نتیجهها در کوتاهترین زمان است، همین علت میتواند یک فرهنگ کاملاً عوامانه بسازد، به این صورت که چه دانشجوی ایرانی و چه شهروندان عادی جامعه علاقهای به کسب علم و افزایش سطح آگاهی ندارند و تنها در صورتی که مجبور باشند به سراغ مطالعه خواهند رفت. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که در بسیاری از کشورها برای خرید کتاب صف میکشند. نمونه بارز این مسئله را میتوان در استقبال گسترده ژاپنیها از کتاب موراکامی مشاهده کرد. در همین باره ژاپنیها اخیراً در مقابل بزرگترین فروشگاههای کتاب برای خرید جدیدترین اثر موراکامی مثل خریدن جدیدترین مدل اَپل صف کشیدند.
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی