در شیعه بودن ابن سینا تردیدی نیست بلکه بحث در این است که آیا او شیعه امامی بوده است یا اسماعیلی یا زیدی؟
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا، فیلسوف بزرگ اسلام است. وی کتابهای زیادی تالیف کرده که مهمترین و مشهورترین آنها کتاب «شفا» (شامل طبیعیات، ریاضیات و الهیات)، «اشارات و تنبیهات» و «قانون» (در باره علم طب و پزشکی) است. یکی از سوالاتی که همواره درباره ابن سینا، پرسیده میشود این است که ابن سینا چه مذهبی داشت؟ شیعه بود یا سنی؟ همچنین ایرانی بود یا افغانی؟ چرا که در زندگینامه ابن سینا آمده است که وی در روستایی نزدیک شهر بخارا به دنیا آمد و در همدان مدفون است. مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی این دو سوال را پاسخ گفته است. شیعه یا سنی بودن ابوعلی سینا اگر چه اهمیت شیخ ابو علی سینا از جهات مذهبی او نیست، چه این که دین او قطعا اسلام است و از مفاخر مسلمانان بلکه همه جهانیان و انسانیت است و نباید در اینباره حساس بود و به علت شیعه یا سنی بودن، مطالب ارزشمند وی را کنار گذاشت اما میتوان گفت که مدارک موجود، شیعی بودن او را تأیید میکنند. دلایل عمده بر شیعی بودن شیخ الرئیس، بو علی سینا عبارتند از: 1. در برخی منابع اهل سنت صریحا گفته شده است که پدر ابن سینا به اسماعیلیان علاقهمند بوده و در محافل و مجالس آنها حضور مییافت و پسرش را نیز با خود میبرد. [1] و بعید مینماید که پدر و پسری شیعی نباشد ولی به طور مداوم به مجالس شیعیان (شیعیان اسماعیلی) رفت و آمد داشته باشند. 2. اینکه علاوه بر مقالات و نوشتههای فردی در مورد ابو علی سینا و مذهب وی، شیخ علی بن فضل الله جیلانی فومنی در تشیع اثنا عشری ابو علی سینا کتابی نوشته و اسم آن را «فی اثبات ان الشیخ الرئیس من المسلمین و من اکابر علماء الامامیه الاثنی عشریه» گذاشته است. این کتاب در تاریخ 1062 هجری قمری تألیف شده و نسخه خطی آن در کتابخانه ملک به شماره 46555 موجود است. 3. خود شیخ در کتاب شفاء مینویسد: جانشین برگزیدن این مدبر (پیامبر) یا به نص است یا به اجماع و لیکن این کار به نص صوابتر است. [2] واضح است که این قول با عقیده شیعه و موقعیت مذهبی و سیاسی تشیع سازگار است؛ زیرا اهل سنت در این باب، به بیعت و اختیار و انتخاب رفتهاند اما ابن سینا به نظر امامیه تاکید دارد؛ این دلیل خوبی به شیعه امامی بودن وی است. بنابراین در شیعه بودن ابن سینا تردیدی نیست بلکه بحث در این است که آیا وی شیعه اسماعیلی یا امامی و یا زیدی بوده است؟ 4. آنچه در منابع رجالی و تاریخی شیعه و اهل سنت گزارش شده، حاکی از این است که ابن سینا را به عنوان یک دانشمند شیعی اسماعیلی شناختهاند؛ چنانچه علامه سید محسن امین، ابن سینا را به عنوان شیعی اسماعیلی شناخته است. [3] اما در جای دیگر با مولف مجالس المومنین یعنی قاضی نورالله شوشتری هم رأی شده و ابن سینا را یک عالم شیعی امامی معرفی کرده است به این دلیل که ابن سینا در مباحث امامت و خلافت و جانشینی پیامبر (ص) قائل به انتخاب از سوی پیامبر (یعنی نص) است. [4] 5. نتیجه اینکه علی بن فضل الله جیلانی درباره عقیده ابن سینا کتابی نوشته و در آن کوشیده با توجه و تامل درآثارش به عقاید و تفکرات ابن سینا، ابن سینا یک شیعی داوزده امامی است نه اسماعیلی و....، دلیل عمده او نیز همان نظر ابن سینا در باب نص در امامت امام علی ـ علیهالسلام ـ میباشد. [5] جیلانی پس از تحقیقات به ذکر شواهدی از کلمات ابن سینا دست مییازد تا خواننده را آگاه کند [6] که عقیده شیخ الرئیس موافق عقیده امامیه است، هم در نص و انتخاب توسط پیامبر (ص) و هم در عصمت امام که هیچ یک از فرقههای اسلامی از این نظر موافق شیعه نیستند؛ و چون ابن سینا به این امور اعتقاد دارد و آنها را در آثار خود منعکس داده است؛ پس حکم به شیعه بودن قطعی و امامی بودنش احتمالی است. [7] ایرانی، افغانی یا ازبکی بودن ابوعلی سینا در طول تاریخ برخی از انسانها از لحاظ نبوغ علمی و خدمت به بشریت به جایی رسیدهاند که به تمام ملتها تعلق دارند. چنین شخصیتهایی در واقع فراملیتی محسوب میشوند. اکثر دانشمندان خدمتگزار و مخترعین از چنین جایگاهی برخوردارند، لذا وابستگی به سرزمین خاصی چندان نقشی در درخشندگی آنها ندارد، فرهیختگان جهان، چونان خورشیدند که از نور آنها همه بهرهمند هستند. لذا هرگز نمیشود این گونه انسانها را در یک نقطه خاص محدود کرد، بلکه برای تمام بشریت تعلق دارند. ابوعلی سینا نیز یکی از فرهیختگان بشری است که از لحاظ علمی در تمام دنیا شهرت دارد و از علم او تمام دنیا بهره جستهاند. ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا در روستای افشنه واقع در حوالی بخارا در حدود ماه صفر 370 هجری مطابق اوت 980 میلادی به دنیا آمد، پدرش از کارمندان عالی رتبه حکومت سامانیان بود. او طفلی بود که به طور خارقالعاده زودرس شد و مجموعه کامل علوم و فنون زمان را که عبارت بود از صرف و نحو و هندسه و طبیعیات و طب و قضا و علوم دینی فرا گرفت. در هفده سالگی به اندازهای شهرت داشت که از طرف شاهزاده سامانی، نوح بن منصور فراخوانده شد. در سن هجده سالگی تقریبا به همه علوم زمان آشنا شده بود و در تمام آنها مهارت داشت و مطالعات عمیق مینمود. مسافرت میکرد، امّا هیچ وقت این ایرانی ماوراء النهری از حدود اقلیم ایران پای بیرون ننهاد، در اوایل عمر مدتی در گرگان اقامت گزید و در آن دیار با همکاری و دوستی شاهزاده ابومحمد شیرازی قانون را نوشت، مدتی در ری اقامت گزید. سپس به قزوین، همدان و اصفهان رفت و از آنجا دوباره به همدان بازگشت و به سال 428، در 58 سالگی و در حوالی همدان درگذشت. [8] چنان که گذشت محل تولد ابن سینا روستای افشنه در نزدیکی بخارا بوده است، مادرش از اهالی آن روستا بوده و پدرش از بلخ به بخارا آمده بود. شهر بخارا یکی از شهرهای مهم ماوراء النهر قدیم و سرزمین بزرگ سغذ بوده [9] که قسمتی از خاک ایران محسوب میشد. شهر بلخ مرکز برخی از حکومتهای ایران و مرکز نشر علوم و معارف ایرانی و اسلامی و پایتخت دولت سامانی به شمار میرفت، در عصر حاضر این شهر قسمتی از خاک جمهوری افغانستان محسوب میشود. [10] بنابراین هرگز نمیتوان گفت ابن سینا افغانی بوده است، بلکه ابن سینا بر اساس تصریح و اجماع مورخین، ایرانی میباشد، اگر چه آن روز افغانستانی وجود نداشت که ما او را افغانی بدانیم، بلکه تمام این مناطق و اغلب جمهوریهای آسیای میانه قسمتی از خاک ایران محسوب میشدند که اکثر آنها در دوره قاجار از ایران به زور استعمارگران جدا شدند [11] و مدت زمان زیادی نمیشود که ایران تجزیه شده است. لذا هرگز نمیتوان ابن سینا را غیر ایرانی دانست، خصوصاً افغانی، چون بخارا فعلا قسمتی از خاک ازبکستان است نه افغانستان، و ابن سینا در دورهای زندگی میکرد که ایران بزرگ، شامل تمام این جمهوریها میشد. چه از نگاه عقلی و عرفی و چه از نظر منابع تاریخی و نیز از نظر دانشمندان و فلاسفه بزرگ، ایرانی بودن او امری مسلم و بدون تردید است. مدفن ابوعلی سینا نیز در مرکز ایران و در شهر همدان واقع شده است. منابع [1]. دایرة المعارف تشیع، ج1، مدخل ابن سینا؛ ذهبی، سیراعلام النبلاء، بیروت، موسسه الرسالة،1413ق، ج17، ص531. [2]. ابوعلی سینا، کتاب الشفاء، الالهیات، تهران، 1303ق، ص454. [3]. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، 1406ق، ج1، ص124. [4]. همان، ج1، ص159 و ج6، ص72. [5]. حسینی، جلالی، سید محمد حسین،فهرس التراث، قم، دلیل ما، 1422هـ ج1، ص488. [6]. ر.ک جیلانی، علی بن فضل الله، توفیق التطبیق، داراحیاء الکتب العربیه، 1373ش، ص53 ـ 58. [7]. همان، ص96 و 97. [8] . کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه اسدالله بشیری، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1371، ص 228. [9] . لستریخ، جغرافیای تاریخی، ترجمه محمود عرفان، تهران، علمی فرهنگی، چاپ چهارم، 1373، ص489، و فرهنگ معین، بخش اعلام؛ و رزاقی، ابوالقاسم، شناسایی علمای اسلام، تهران، انتشارات اوج، 63، ص 264. [10] . محمدی، مینا، جغرافیای کامل کشورهای جهان، تهران، چاپ اول، 1372، ص8. [11] . چنان که میدانید در دوره قاجار و پهلوی عهدنامههای ننگین بین ایران و کشورهای استعماری بسته شد مانند عهدنامه گلستان و ترکمانچای که طی آن قسمتهایی از خاک ایران جدا شد و در قلمرو خاک روسیه در آمد و هم چنین افغانستان نیز قسمتی از خاک ایران بود که در این دوره از ایران جدا شد. همچنان که در زمان رضاشاه بخشی از بلوچستان و ... از ایران جدا شد.
هجوم گسترده «ساپورت»ها به شهرهای بزرگ از یک سو و تبلیغ گسترده آن در فضای مجازی از سوی دیگر شرایطی را به وجود آورده است که گویی ماراتن حجاب و بدحجابی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آغاز شده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، این روزها وقتی در خیابان قدم میزنیم با پوششهایی مواجه میشویم که هیچ قرابتی با حیا و عفاف ندارند. صرف نظر از اینکه حجاب یک واجب الهی است، اما برخی افراد فکر میکنند که رعایت حجاب و عفاف یک موضوع فردی است و ربطی به حقوق شهروندی ندارد، حال آنکه وجوب رعایت حجاب برای زنان و مردان بیشتر یک حکم اجتماعی است تا تعبد فردی. بارها و بارها در آیات نورانی قرآن کریم به رعایت حجاب اسلامی اشاره شده است و یکی از بدیهیات دین اسلام شمرده میشود، بنابراین بر یکایک شهروندان جامعه اسلامی واجب است که با رعایت حد و حدود حجاب در اجتماع حاضر شوند. امروز وضعیت حجاب در جامعه در سایه کمکاری 26 نهاد مسئول و عرضه افسارگسیخته ساپورتهای رنگارنگ و تبلیغات وسیع برای اشاعه فرهنگ ساپورتپوشی با هجوم ملخوار آنها در شهرهای بزرگ این سؤال را در ذهن متبادر میکند که چرا مسئولان در برابر تهاجم فرهنگی و نرم دشمن بیتفاوت شدهاند؟ هر چند که اقدامات سلبی بدون کار فرهنگی، اشاعه و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف را زیر سؤال برده است. در سایه تبلیغ وسیع تولیدکنندگان ساپورت و مانتوهای بدننما در فضای مجازی، جوانان متعهد نیز بیکار ننشستهاند و به طرق و شیوههای جدید به امر به معروف و نهی از منکر همت گماشتهاند: انتهای پیام/
|
منظور آقای ظریف از «مردی که هولوکاست را انکار میکرد» آقای دکتر احمدینژاد است و این اشاره ضمن آن که اهانت به رئیسجمهور سابق و دور از انصاف و آداب دیپلماتیک است، با واقعیت نیز همخوانی ندارد.
حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان نوشت: آنچه اخیرا در شبکه اجتماعی تویتر بین آقای دکتر ظریف و خانم کریستیپلوسی - دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا- رد و بدل شده است با توجه به اشراف آقای ظریف بر مسائل و معادلات سیاسی و جایگاه رسمی ایشان به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عجیب و غیرمنتظره بود. آقای ظریف در تویتر به استقبال سال نو یهودیان رفته و نوشته بود «روش هشانا، سال نو یهودیان مبارک باد» و کریستی پلوسی با تشکر از ایشان خطاب به وی نوشته بود «ممنون! سال نو با پایان دادن به انکار هولوکاست از سوی ایران شیرینتر میشود» و آقای ظریف در پاسخ به او مینویسد «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است. سال نو مبارک»! و پلوسی پاسخ داده بود؛ «خوشحالم که میشنوم، ممنون از پاسختان» درباره این محاوره مکتوب که بازتاب گستردهای در محافل سیاسی و رسانههای خبری داشته است، گفتنیهایی هست.
الف- منظور آقای ظریف از «مردی که هولوکاست را انکار میکرد» آقای دکتر احمدینژاد است و این اشاره ضمن آن که اهانت به رئیسجمهور سابق و دور از انصاف و آداب دیپلماتیک است، با واقعیت نیز همخوانی ندارد. زیرا هولوکاست اگرچه -آنگونه که خواهد آمد- فقط یک افسانه ساخت صهیونیستهاست ولی دکتر احمدینژاد با طرح یک سؤال هوشمندانه، پاشنهآشیل صهیونیسم بینالملل را نشانه رفته و پرسیده بود؛ اگر هولوکاست واقعیت داشته باشد، آلمان نازی عامل آن بوده است، بنابراین چرا باید مردم مسلمان فلسطین تاوان جنایت نازیها را بپردازند و چرا یک یا دو استان از آلمان و اتریش به صهیونیستها واگذار نشده است؟ و چنانچه واقعیت نداشته باشد، چرا صهیونیستها با استناد به یک داستان جعلی، مظلومنمایی کرده و خود را از همه دنیا طلبکار میدانند؟ احمدینژاد با این سؤال منطقی که هیچ یک از دیپلماتهای مدعی، جرأت و یا هوشمندی لازم برای طرح آن را نداشتهاند، مشروعیت جعلی رژیم صهیونیستی را فرو ریخت و از این زاویه درخور تقدیر و تحسین فراوان است. آیا جناب آقای ظریف برای این پرسش علمی و منطقی پاسخی دارند؟ اگر دارند، بفرمایند! و اگر پاسخی ندارند- که ندارند- انتظار آن بوده و هست که زبان و قلم به تقدیر از آقای احمدینژاد بچرخانند و نه اهانت به ایشان و دلداری - البته ناخواسته- به دشمنان که «مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است»!
ب- 8 سال پیش- 22 آذرماه 84- نگارنده در یک یادداشت نسبتاً مفصل و به نقل از مورخان برجسته و بلندآوازه اروپایی و آمریکایی، اسناد و شواهدی ارائه کرده بود که در جعلی بودن داستان هولوکاست کمترین تردیدی باقی نمیگذاشت و از آنجا که امروز هم ماجرا همان ماجرای آن روز است؛ اشاره به بخشهایی از آن یادداشت مفصل ضروری به نظر میرسد؛ در یادداشت مورد اشاره آمده بود.
1- در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، تعدادی از اعضای آژانس بینالمللی یهود، از جمله، «پییر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت این قوم! پیشنویس قانونی را تهیه کرده و در ژوئیه سال 1990 میلادی در فرانسه به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار- مورد ادعای- یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی میشود! و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم میشود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بینالمللی یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقی میشود!
2- تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحبنظری نمیتواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات کردهاند ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، کورههای آدمسوزی، اتاقهای گاز و همه آنچه صهیونیستها در این باره ادعا میکنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است و شاید تعجب کنید - البته از دموکراسی با قرائت غربی تعجبی ندارد - که از این دانشمندان و محققان تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند، بدون استثناء - تاکید میشود، بدون استثناء- به دادگاه جلب شده و تنها به دلیل آن که تحقیقات علمی آنان باآنچه دولتهای اروپایی درباره هولوکاست پذیرفته و تصویب کردهاند، تفاوت داشته، محاکمه و به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و دولتهای غربی هنوز به این سؤال پاسخ ندادهاند که چگونه میتوان از یک سو ادعای آزادی عقیده و اندیشه را داشت و در همان حال، اگر تحقیقات علمی و مستند دانشمندان با ادعای بیاساس و افسانهسرایی صهیونیستها تفاوت داشته باشد، این دانشمندان و محققان مستحق محاکمه، زندان و جریمه هستند؟!...
تعداد دانشمندان و محققان برجستهای که نتیجه تحقیقات علمی و مستند آنها حکایت از جعلی بودن هولوکاست میکند، بیشتر از آن است که حتی فهرست آنان قابل اشاره در این نوشته محدود باشد و فقط به عنوان نمونه و به مصداق اندکی از بسیارها میتوان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، پروفسور کریستوفرسون - صاحب کتاب معروف «دروغ آشویتس»- ... و نویسندگان صدها رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و پروفسور روژهگارودی - هردو از فرانسه - جدیدتر و عبرتآمیز است.
3- پروفسور روبر فوریسون، استاد دانشگاه معروف «لیون» فرانسه و کارشناس عالیرتبه بررسی و ارزیابی اسناد و مدارک تاریخی، با شهرتی جهانی است. او تحقیقات علمی و مستند خود را در کتابی با عنوان «اتاقهایگاز، واقعیت یا افسانه؟» جمعآوری کرده که به فارسی نیز ترجمه شده است.
او هزاران سند را در این زمینه بررسی کرده است و طی سالها تحقیق، از تمامی مراکز مورد ادعای صهیونیستها، نظیر اتاقهای گاز، موزه ساختگی کورههای آدمسوزی، داخائو در مونیخ آلمان و... بازدید کرده و با صدها شاهد به گفتوگوی دقیق و علمی پرداخته و در نهایت بدون کمترین تحلیل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است که ماجرای کشتار یهودیان در آلمان نازی یک دروغ بزرگ تاریخی و فریب شرمآور افکار عمومی است. چیزی که از صهیونیستهای وحشی به هیچوجه دور از انتظار نیست.
به عنوان مثال، فوریسون به عکسهای ساختگی از اتاقهای گاز مورد ادعای صهیونیستها اشاره کرده و ضمن رد این ادعا با استناد به مدارک غیرقابلانکار، با تعجب میپرسد، اگر این عکسها واقعی است، چگونه سربازان آلمانی- مورد ادعا- بدون ماسک و بی آن که کمترین پوششی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشند در اتاقهای مالامال از گازهای کشنده ایستاده و بر جان کندن یهودیان محکوم نظارت میکنند؟! و یا، درباره یکی دیگر از عکسهای مورد ادعای صهیونیستها که جمعی از یهودیان را در محاصره چند تانک نشان میدهد، با ارائه اسناد و شواهدی خواندنی و غیرقابل تردید، نشان میدهد که تانکها در این عکس، انگلیسی هستند نه آلمانی و...
ج - آقای دکتر ظریف ادعا کردهاند که «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است»! و توضیح ندادهاند که ادعای ایشان بر اساس کدام «سند» یا شاهد و قرینهای ابراز شده است؟ بدیهی است وزیر امور خارجه محترم کشورمان انتظار ندارند افسانه هولوکاست که غیر از ادعای «ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی هیچ سند دیگری برای اثبات آن وجود ندارد از سوی ایران اسلامی قابل پذیرش باشد!
گفتنی است آقای دکتر ظریف در دفاع از برنامههای پیشنهادی خویش که روز سهشنبه 22 مرداد در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد بر وفاداری خود به آموزههای امام و رهبر معظم انقلاب اصرار ورزید و پس از آن نیز در جایگاه وزیر امور خارجه کشورمان مواضع تحسینبرانگیزی داشت. از این روی اظهار نظر اخیر در شبکه تویتر را میتوان ناشی از کم دقتی ایشان تلقی کرد که نیاز به تصحیح دارد.
د - و بالاخره، از آنجا که دکتر ظریف اهل مطالعات تاریخی و اسلامی هستند باید توجه ایشان را به این واقعیت جلب کرد که اولین و تنها سند مکتوب درباره وقوع هولوکاست - به مفهوم زندهسوزی دستهجمعی انسانها - که تاریخ کهن یهود و برخی از کاوشگران تاریخ باستان به آن اشاره کردهاند و در کلام خدا - سوره مبارکه بروج - نیز به صراحت آمده است، از وقوع این جنایت توسط قوم یهود خبر میدهد: ذونواس پادشاه یمن به دین یهود گروید و با تحریک خاخامهای یهودی مردم یمن را که بر دین حضرت مسیح (ع) بودند وادار کرد یهودی شوند و آنان را که حاضر به پذیرش دین یهود نبودند، در گودالهای پر از آتش سوزان - اخدود- افکند و انبوهی از زنان و مردان و کودکان مسیحی را زنده زنده در آتش سوزاند...
«والسماء ذات البروج... سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است و سوگند به روز موعود و سوگند به شهادتدهنده و آنچه به آن شهادت دهند که مرگ بر اصحاب اخدود، آنان که آتش سوزان برافروختند و در حالی که برکناره آتش نشسته بودند، به آنچه بر سر مؤمنان میآوردند نظاره میکردند. آنان - یهودیان - تنها به این علت از مؤمنان انتقام گرفتند که آنها به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند».
مشرق،: آقایان عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما، مرتضی بختیاری وزیر دادگستری دولت دهم و سیدمجتبی هاشمی ثمره مشاور ارشد احمدی نژاد از پذیرفتن نشان های دولتی که مزایای آن بیش از 100 میلیون تومان است خودداری کرده اند.
مرتضی بختیاری وزیر دادگستری دولت دهم از جمله وزرای ساده زیست دولت بود و از جمله مدیرانی بود که اهل ورود و خروج اتوبوسی مدیران نبود.
لابی ناکام وزارت نفت برای تغییر رئیس کمیسیون انرژی مجلس (خبر ویژه)
یک عضو کمیسیون انرژی مجلس هشدار داد تحرکات اخیر برخی مشاوران وزارت نفت در رایزنی برای تغییر ریاست کمیسیون انرژی مجلس زیرپا گذاشتن اصل تفکیک قوا و غیراخلاقی است.
به گزارش جهان، سیدمهدی موسوینژاد عضو کمیسیون انرژی مجلس اظهار داشت: متاسفانه وزیر نفت و مشاورین ایشان بعد از مباحث مربوط به انتخاب آقای زنگنه به عنوان وزیر برای برکناری رئیس کمیسیون انرژی مجلس تلاشهایی انجام دادند که بلافاصله با واکنش محکم اعضای کمیسیون مواجه شد.
وی با بیان این موضوع که قطعا آقای میرکاظمی رئیس کمیسیون انرژی باقی خواهد ماند گفت: به محض اطلاع از این تلاشهای غیراخلاقی، اکثر اعضای کمیسیون انرژی در برابر آن موضع گرفتند و این اقدامات را محکوم کردند.
عضو کمیسیون انرژی مجلس بر استقلال اعضای این کمیسیون در تصمیمات خود تاکید کرد و گفت: این گونه اقدامات از شأن افرادی که در مسند مدیریتهای کشور قرار دارند دور است و باید این افراد بدانند که اعضای کمیسیون انرژی به هیچ عنوان تحت تاثیر قرار نخواهند گرفت و همه تصمیمات در داخل کمیسیون اتخاذ خواهد شد.
موسوینژاد گفت: این رفتارها زیر پا گذاشتن استقلال قواست و باید با آن برخورد شود تا بار دیگر شاهد چنین لابیهایی نباشیم.
نظر مدیر وبلاگ:با سلام به دوستان. ظاهراً افراط وتفریط قرار نیست از مملکت ما دست بر داره. دولت اصلاحات سیاست زده بود و در بعد فر هنگی نمر? مردودی و چیزی در حد خیانت گرفت دولت احمدی نژاد دچار برخی خود خواهی ها و عدم خرد جمعی شد و این دولت تدبیر وامید!ظاهراً قصد عقده گشایی دارد.از این دولت بوی تدبیر و امید نمی آید!
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی