حضرت آیتالله العظمی خامنهای تاکید کردند: گسترش تدریجی تفکر و هویت انقلاب اسلامی ایران، غربیها را به شدت نگران کرد و آنها، همزمان با عمق یافتن تفکر اسلامی، برنامهریزیها و طراحیهای خود را نیز پیچیدهتر و عمیقتر کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز(دوشنبه) در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، نماز جمعه را یک شبکه مهم و ارزشمند دینی، مردمی و حکومتی دانستند و با تأکید بر لزوم وجود نگاه جامع و کلان در مسائل کشور، جهان و منطقه، فرمودند: دولت، مسئولان، سیاسیون، دیپلماتها و مردم باید تحرکات و رفتارهای پیچیده و ظاهرسازیهای حقوق بشری غرب و امریکا را با نگاه واقع بینانه و در چارچوب رویارویی عمیق و مبنایی غرب با اسلام تحلیل کنند زیرا در غیر اینصورت در تمایز میان تاکتیکها و راهبردهای طرف مقابل و حتی شناخت دشمن دچار اشتباه خواهیم شد. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین چرایی اهمیت نگاه کلان و واقع بینانه به مسائل کشور و جهان، به رویارویی مبنایی غرب با اسلام در طول چند قرن اخیر و نقش پیروزی انقلاب اسلامی بعنوان نقطه عطف این رویارویی اشاره کردند و افزودند: غرب، در دوران استعمار، سیطره و سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را بر شرق از جمله دنیای اسلام گسترش داد و بواسطه پیشرفتهای علمی و فناوری، اینگونه القا کرد که الگو و مرکزیت همه محاسبات، دنیای غرب است. حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: آنها حتی محاسبات جغرافیایی را بر مبنای اصالت و برتری دنیای غرب تغییر دادند و اصطلاحات نادرستی همچون خاور نزدیک، خاورمیانه و خاور دور را بوجود آوردند. ایشان با اشاره به حاکمیت مطلق و اربابمآبانه غرب بواسطه دوران استعمار، خاطرنشان کردند: در چنین شرایطی که همه کشورهای منطقه از جمله ایران، تحت تأثیر استیلای غرب و دنیای مادی بود، انقلاب اسلامی ایران بر مبنای استقلال مطلق و پایبندی به اسلام و مبانی قرآنی به پیروزی رسید و ضربه سختی به بنای تاریخی غربیها وارد آمد. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأثیرات انقلاب اسلامی ایران در منطقه و دنیای اسلام و هویت اسلامی و دینی که این انقلاب به ملتها داد، افزودند: گسترش تدریجی تفکر و هویت انقلاب اسلامی ایران، غربیها را به شدت نگران کرد و آنها، همزمان با عمق یافتن تفکر اسلامی، برنامه ریزیها و طراحی های خود را نیز پیچیده تر و عمیق تر کردند. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: اکنون شرایط منطقه و دنیای اسلام بگونهای است که غربیها تصور می کنند از هماوردی با تفکر انقلاب اسلامی عقب مانده اند و بر همین اساس تمام توان خود را به کار گرفته اند تا این عقب ماندگی را جبران کنند. ایشان افزودند: در چنین شرایطی حرکت بیداری اسلامی نیز در منطقه آغاز شد و غربیها که خود را عقب مانده از حرکت تفکر انقلاب اسلامی می دیدند، با سراسیمگی برای مقابله با بیداری اسلامی و اسلام سیاسی وارد میدان شدند. حضرت معظمله با تأکید بر اینکه حوادث منطقه را باید با چنین نگاهی تحلیل کرد، فرمودند: دولت و مسئولان و سیاسیون و دیپلماتها و آحاد مردم، باید دارای نگاه جامع و صحیحی باشند زیرا در غیر این صورت، واقعیات را نخواهیم دید و علاوه بر آنکه سرمان کلاه خواهد رفت، ضربه هم خواهیم خورد. رهبر انقلاب، جمهوری اسلامی ایران را یک «فتحالفتوح» در عرصه رویارویی دنیای مادی با اسلام دانستند و افزودند: این فتحالفتوح همچنان با قدرت و استحکام وجود دارد و انسجام داخلی بیش از پیش و پایبندی بیشتر دستگاهها به ارزشها و اصول، قطعاً این اقتدار و فتحالفتوح را آسیبناپذیرتر خواهد کرد. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: باید در مقابل دنیای غرب، مقتدر بود زیرا آنها نشان داده اند که به هیچکس رحم نمی کنند و برخلاف ادعاهای حقوق بشری و ظاهر سازی هایشان، کشته شدن میلیونها انسان نیز، وجدان آنها را متأثر نخواهد کرد. ایشان، دروغگویی و ظاهرسازی را از خصلت های سیاستمداران غربی برشمردند و افزودند: باطن قضیه آن است که غربی ها از کشتار هیروشیما، از کشتار میلیونها انسان در جنگ های جهانی اول و دوم، و از کشتار مردم بیگناه پاکستان، افغانستان و عراق، احساس ناراحتی نمی کنند و در آینده هم هر جا منافعشان اقتضا کند از کشتار انسانها ابایی نخواهند داشت، بنابراین باید اقتدار درونی خود را در عرصه های گوناگون سیاسی، حکومتی، معیشتی و مردمی افزایش دهیم. رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از بیاناتشان، نماز جمعه را یک شبکه ارزشمند دینی، مردمی و حکومتی دانستند و فرمودند: نماز جمعه ترکیبی از بیان حقایق معنوی و اسلامی، حضور غیر دستوری مردم در این صحنه و مرتبط با حکومت اسلامی است. حضرت آیتالله خامنهای در خصوص مرتبط بودن نماز جمعه با حکومت تأکید کردند: برخلاف تصور برخی افراد، حکومت فقط وظیفه تأمین رفاه و آزادی و استقلال سیاسی مردم را ندارد بلکه حکومت در قبال دین و اعتقادات مردم نیز وظیفه دارد. ایشان خاطرنشان کردند: این شبکه مهم، در عین حال که مردمی، اسلامی، حکومتی و سیاسی است اما داخل در جناح بندیهای گوناگون مردم و جناح های سیاسی نیست. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: نماز جمعه نسبت به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی نیز وظیفه دارد و نماز جمعه باید به ارزشهای اسلامی پایبندیِ مبتنی بر مبانی فکری و عقلی داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین ائمه جمعه را به بیان خطبههای کوتاه و در عین حال پرمغز و همراه با موعظه، سفارش کردند و فرمودند: سعی شود خطبههای نماز جمعه، در بر دارنده نیازها و پاسخدهنده سؤالات و گرههای ذهنی مخاطبان بویژه نسل جوان در زمینه های اعتقادی، عملی و سیاسی باشد. ایشان با تأکید بر اینکه باید برآیند خطبه های نماز جمعه، امیدآفرین و مستحکم کننده رابطه مردم با نظام اسلامی باشد، ائمه جمعه را به ارتباط هر چه بیشتر با مردم و حضور در مجامع جوانان، دانشجویان و طلاب و شنیدن صحبت های آنان توصیه کردند. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: یکی از مسائلی که باید در خطبه های نماز جمعه مورد توجه جدی قرار گیرد، موضوع سبک زندگی و بحث های کاملاً مستند و زنده در این خصوص است. در ابتدای این دیدار حجتالاسلام تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور با اشاره به برگزاری بیست و دومین گردهمایی ائمه جمعه گفت: در حال حاضر در 750 نقطه از کشور به صورت هفتگی نماز جمعه برگزار میشود. وی تلاش برای تقویت وحدت در کشور، تبیین سیاست های نظام در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای آحاد جامعه، کمک به گسترش دین و معنویت، ارتباط چهره به چهره با مردم و کمک به مسئولان اجرایی در نقاط مختلف کشور را از برنامه های ائمه جمعه سراسر کشور بیان کرد.
نگین قم
امام صادق (ع) می فرمایند: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او -حضرت فاطمه ی معصومه (س)- همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»
امام صادق (ع) می فرمایند: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او -حضرت فاطمه ی معصومه (س)- همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در روز اوّل ذیقعده سال 173 (ه. ق) در مدینه منوره، دیده به جهان گشود. چنان که مرحوم حاج شیخ علی نمازی، متوفای دوم ذیحجه 1405 (ه. ق) شرح زندگانی آن حضرت را با این عبارت آغاز میکند: «فاطِمَةُ الْمَعْصُومَةُ اَلْمَوْلُودَةُ فی غُرَّةِ ذی القعده سنة 173؛[1] فاطمه معصومه که در روز اوّل ذیقعده 173 بدنیا آمده است.»
باید توجه داشت که در مورد ماه و روز ولادت آن حضرت، اتفاق نظر وجود دارد ولکن در مورد سال ولادت آن حضرت بین سالهای 173 و 183 (ه. ق) اختلاف وجود دارد؛ ولی با توجه به سال شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، یعنی سال 183 (ه. ق) و اینکه آن حضرت در سالهای آخر عمر، در زندان و دور از خانواده به سر میبرده اند و با توجه به منابع متعدد تاریخی[2] ، سال ولادت، همان سال 173 صحیحتر به نظر میرسد.
پدر بزرگوار آن حضرت، امام موسی کاظم علیه السلام و مادر گرامیاش نجمه خاتون میباشد که بعد از تولد حضرت رضا علیه السلام به طاهره ملقب گردید.[3] در نتیجه فاطمه معصومه علیهاالسلام باامام رضا خواهر و برادر ابوینی هستند. فاطمه معصومه علیهاالسلام در سال 201 (ه. ق) در پی انتقال اجباری امام هشتم علیه السلام به مرو، بعد از یک سال تحمل دوری برادر بزرگوارش از مدینه منوره، عازم خراسان گردید که در مسیر سفر در 23 ربیع الاوّل سال 201 (ه. ق) وارد شهر قم شده و مورد استقبال عده زیادی از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت، و بعد از هفده روز اقامت در منزل موسی بن خزرج، در سن 27 سالگی در سال 201 (ه. ق) [به اتفاق مورخان[4]] دیده از جهان فرو بست و در «باغ بابلان» محل فعلی مَزار آن حضرت، دفن گردید.
ابن جوزی یکی از علما و مورخان اهل سنت در قرن هفتم مینویسد: در بین اولاد امام موسی کاظم علیه السلام چهار دختر به نام فاطمه وجود دارد:
1. فاطمه صغری که به او بی بی هیبت گفته میشود، و در مدخل جنوبی شهر باکو در آذربایجان شوروی (سابق) دفن است.
2. فاطمه وسطی که در رشت مدفون میباشد.
3. فاطمه وسطی (ستّی فاطمه) که در اصفهان دفن شده است.
4. فاطمه کبری[5](فاطمه معصومه) که مدفن او در قم، زیارتگاه شیعیان و اهل دل میباشد.
در اشعاری زیبا در رابطه با شهر قم و حضرت معصومه سلم الله علیها آمده است:
شهرها انگشترند و قم نگین قم هماره حجت روی زمین
تربت قم قبله عشق و وفاست شهر علم و شهر ایمان و صفاست
مرقد معصومه چشم شهرما مهر او جانهای ما را کهربا
در حریمش مرغ دل پر میزند هر گرفتار آمده در میزند
این حرم باشد ملائک را مطاف زائران را ارمغان، عشق و عفاف
حوزه قم هالهای بر گرد آن فقه واحکام خدا را مرزبان
در زمینه مقام حضرت معصومه علیهاالسلام در بین علما گفتهها فراوان است که در ادامه به صورت فهرستوار به نمونههایی اشاره میکنیم:
جلال و جبروت حضرت فاطمه سلام اللّه علیها
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر الم?منین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.[6]
بوسه بر ضریح
مرحوم آیت الله طباطبایی - علامه، فیلسوف و عارف وارسته ی قرن اخیر - در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها - مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار،روزه ی خود را افطار می کردند.[7]
عنایت حضرت در فهم قرآن
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید:
«روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!»[8]
شفاعت همه ی شیعیان
آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره) از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود:
«شبی در عالم ر?یا محضر مقدس حضرت معصومه (س) رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان س?ال کردم:
«آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟»
حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی - رحمة الله علیه - برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم .[9] که این ر?یای صادقه، م?یّد حدیثی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه (س) - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»[10]
عرش کبریا
این روضه ی صفیه ی حق، خواهر رضاست باخود اگر غلط نکنم، عرش کبریاست
معصومه، بنت موسی جعفر، که تربتش بر دیده ی اعاظم و اَعلام توتیاست
زیارت حضرت معصومه علیها السلام توسط امام زمان علیه السلام
در احوال مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حایری نقل شده که ایشان به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام رفت و در نزدیک درب ایوان طلا و ضریح مطهّر، مشغول زیارت آن حضرت شدند، پس از اتمام زیارت، دو نفر از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکان زیارت در این حرم و معنای این جمله «عند رأسها» س?ال کردند.
وی در جواب آن دو روحانی اینگونه فرمود: «عند رأسها» غیر از «فوق رأسها» است و در این جا که من ایستاده ام (نزدیک درب ایوان طلا) هم عند رأسها صدق می کند و هم رو به قبله ایستاده ام.
سپس فرمودند: «من در خواب دیدم که حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام و دو نفر دیگر در همین جا که من ایستاده ام مشغول زیارت بودند».[11]
همه ایران، قم است
امام خمینی قدس سره به تحقق فرمایش امام صادق علیه السلام درباره قم اشاره می فرماید و از برکت انتشار علم از قم به سراسر کشور، همه ایران را قم می نامد:
«همان طوری که در روایات ما هست که از قم علم به جاهای دیگر منتشر می شود، بحمدالله مدت هایی است که این معنا تحقق پیدا کرده است و امروز امیدواریم که به همت علمای قم و مدرسین قم و خطبای قم این مسأله زیادتر بشود و امروز بحمدالله همه ایران، قم است و همه، علما هستند و همه، دانشمندان و همه، اشخاصی هستند که اسلام از آنها بهره می گیرد و به آنها پشتیبانی می کند.»(2)
پی نوشت ها:
[1]شیخ علی نمازی، مستدرک سفینة البحار، ج8، ص257، ماده «فطم».
[2]علامه بحرانی، عوالم، ج21، ص328 و شیخ عباس فیض، گنجینه آثار قم، ج1، ص386 و ر. ک: شیخ مهدی منصوری، حیاة السّت، ص10 و دکتر محمدهادی امینی (فرزند بزرگ علامه امینی) ، فاطمه بنت الامام موسی الکاظم، ص5 و 21 و ر. ک: مهدی منصوری، زندگی حضرت معصومه علیهاالسلام، ص34
[3]مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص367 و عمادزاده، زندگانی حضرت موسی بن جعفر، ج2، ص375.
[4]حسن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، ص213 و سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج8، ص290 و شیخ ذبیح اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج5، ص32 و ملک الکتاب شیرازی، بحرالانساب، ص160 و ر. ک: محمدعلی بن حسن کاتوزیان، انوار المشعشعین، ج1، ص208 و شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج2، ص242، و شیخ محمد حرزالدین، مراقد المعارف، ج2، ص163، و سید حسن امین، دائرة المعارف شیعیة، ج3، ص231 و....
[5]ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص315 و ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج48، ص286 و سیدجعفر آل بحرالعلوم، تحفة العلوم، ج2، ص37.
[6]فروغی از کوثر، ص 55.
[7]مجله پیام زن، شماره 11، ص 17.
[8]بارگاه فاطمه معصومه (س) تجلیگاه فاطمه ی زهرا(س)، ص 120.
[9]همان منبع، ص 131.
[10]مجالس الم?منین ج 1، ص 83.
[11]ستارگان حرم، ج 2، ص 204.
منبع:
ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان
سایت حوزه نت
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها
تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان
بدترین گناه کدام است؟
از نظر علوم رفتاری، اشتباهات بزرگ نتیجه سهلانگاریهای کوچک است. انسان با دیدن رفتارهای ناپسند ممکن است به آنها مأنوس شود، بی آن که قصدی داشته باشد رفتار ناپسند را تقلید کند.
تردیدی نیست که هر گناه بد است و برخی گناهان، سنگینتر و اجتناب از همه آنها واجب است، اما اجازه دهید به این بهانه، حکمتی عمیق از حضرت علی (ع) را با یکدیگر بررسی کنیم و ببینیم که علم روانپزشکی در این باره چه دارد. امیر م?منان (ع) میفرماید: «سختترین گناهان، گناهی است که گناهکار، آن را کوچک بشمارد.»
واقعیت آن است که از نظر علوم رفتاری، اشتباهات بزرگ، نتیجه سهلانگاریهای کوچک است. انسان با دیدن رفتارهای ناپسند ممکن است به آنها مأنوس شود، بی آن که قصدی داشته باشد تا رفتار ناپسند را تقلید کند. سپس برای توجیه کارش میگوید: یکی دو بار که ایراد ندارد، این رفتار را انجام دهم. سپس آن کار بیشتر تکرار میشود و از آنجا که این رفتار ناپسند ممکن است لذت فریبنده کوتاه مدت هرچند مهلکی داشته باشد، رفتار فرد تقویت میشود و بی آنکه دریابد، این موضوع برایش عادی و سرانجام به آن معتاد میشود.
گاه، اعتیاد با حضور در جمع معتادان و دیدن اعمال آنان ریشه میدواند. سپس فرد با توصیه آن معتادان که میگویند یک بار مصرف ایراد ندارد، از مواد استفاده میکند و این یکبارها تکرار میشود و زمانی فرد به خود میآید که نه تنها مصرف مواد به او نشئه خیالی را نمیدهد بلکه جان و تن او را نیز مبتلا کرده و وی را به صورت مردهای متحرک درآورده است.
این همان حکایت زیبای سعدی است که از قول انوشیروان میگوید: بنیاد ظلم در جهان، اول اندکی بوده است. هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
به عنوان مثال، خوانندگان ارجمند حتماً دقت کردهاند که تکیه کلامهایی که بازیگران مجموعههای کمدی تلویزیون به کار میبرند، به زودی بین مردم رایج میشود و عموم مردم و به ویژه نوجوانان، رفتار این بازیگران را تقلید میکنند. آیا جای شگفتی دارد که گفتار و رفتار بازیگران مجموعههای نمایشی ماهوارهای که جز خیانت، جنایت، خشم و شهوت نیست، نادانسته مورد تقلید بینندگان قرار بگیرد؟
اگر برنامههای تلویزیون و ماهواره، قادر به تغییر رفتار و کردار بینندگان و از جمله وادار کردن آنان به انجام برخی کارها نبود، آیا صاحبان سرمایه و کارخانه و شرکتها، حاضر بودند میلیاردها پول خرج آگهیهای تبلیغاتی در تلویزیون و ماهواره کنند؟
پدران و مادران عزیز توجه نمایند که خطای کوچک اولی که به ظاهر اهمیتی نداشت، یعنی دیدن مجموعههای تلویزیونی غیراخلاقی از کانالهای ماهواره، سرانجام منجر به تقلید همان رفتارها در جامعه ما میشود. خانوادهای که به این ترتیب با مسائلی روبهرو میشود که در جامعه ایران کمتر دیده میشد، از قبیل خیانت، جنایت، دروغگویی، نافرمانی بچهها از توصیههای مناسب والدین، فرار و...، باید خود را سرزنش کند و بگوید: «زِ که نالیم که از ماست که بر ماست». ضربالمثلی معروف هم میگوید: تخم مرغ دزد، عاقبت شتر دزد میشود. به گفته سعدی:
سرچشمه شاید گرفتن به بیل |
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل |
اکنون این حکمت کوتاه امیر م?منان (ع) را دوباره یادآور میشویم که میفرماید: «سختترین گناهان، گناهی است که گناهکار آن را کوچک بشمارد».
یک خانواده مظلوم و غریب در همین حوالی و در بزرگترین کشور شیعی جهان با هزاران مشقت و زیر سنگینترین هجمهها، حسینیهای را بنا کردهاند تا غریو نام زیبای «حسین(ع)» در روستایشان طنینانداز شود.
خبرگزاری فارس ـ گروه آیین و اندیشه: در همین نزدیکی در یکی از استانهای جنوبی روستایی قرار دارد که حدود 400 خانوار دارد و فقط یک خانواده آن شیعه هستند. آن هم چه شیعه با معرفتی که در این زمانه نظیرشان کم پیدا میشود! این خانواده با اینکه خودشان فقیر هستند یک حسینیه کوچک در کنار منزلشان ساختهاند. این حسینیه با شرایط خاصش میتواند گوشهای از مظلومیت اهلبیت(ع) را در مملکت شیعه به تصویر بکشد، با همکاری مسئول گروه جهادی مروجین مذهب با این خانواده مظلوم اما بلندهمت گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید. *خودتان را معرفی کنید: - «ف.م» هستم که سه خواهر و سه برادر دارم. *برادرانتان پیش شما هستند؟ -دو تا از آنها در بندرعباس کارگر هستند، دیگری در خانه پدرزنش در نزدیکی ایرانشهر زندگی میکند و کار ندارد. *در واقع شما اینجا تنها هستید؟ -همراه با پدر، مادرم و دو خواهر دیگرم اینجا زندگی میکنیم. *روستای شما چند خانوار دارد؟ - حدود 400 خانوار است. فاصله میان منزل تا حسینیه *شما تنها خانواده شیعه این منطقه هستید؟ -بله! حتماً حکمتی داشته است که ما اینجا باشیم تا از اباعبدالله الحسین(ع) یاد کنیم. * شما به اینجا مهاجرت کردید؟ -پدرم مال این روستا نیست، مادرم ساکن این روستا بوده، به همین دلیل پدرم در اینجا سکونت کرده است، همه ما در اینجا به دنیا آمدهایم. *پدرتان از ابتدا سنی مذهب بوده است؟ -نه، ایشان از ابتدا شیعه بوده است. *مادرتان چطور؟ -نه مادرم، چهار سالی میشود که شیعه شده است. *اینکه شما تنها خانواده شیعه این روستا هستید، برای شما مشکلاتی نداشته است؟! - چرا! در سالهای اولی که حسینیه را راهاندازی کردیم، به ما خیلی فشار میآوردند، حتی موقعی که روحانی برای مراسم عزاداری به حسینیه میآمد، برخی افراد روی پشتبام میرفتند و مسخره میکردند، اما ما در مجالس با مهربانی نه با جنگ و دعوا برای آنها توضیح میدادیم که این کار آنها اشتباه است. نمای بیرونی حسینیه الزهرا(س) *حسینیه را چگونه ساختید؟ -اول خانه و حسینیه یکی بود، برای ما هم سخت بود، اما تمام مراسم را توی حسینیه برگزار میکردیم، الان سه سالی می شود که حسینیه ساختهایم. *در حسینیه چه مراسمهایی برگزار میکنید؟ - در ایامی که روحانی و مداح میآید -فاطمیه، محرم، صفر و ماه رمضان- مراسم میگیریم و خرج میدهیم، از خواندن زیارت عاشورا، دعای توسل گرفته تا دعای ندبه و خواندن دعای جوشن کبیر در ماه رمضان، اگر موقعی هم روحانی نداشته باشیم، نوار میگذاریم و با نوار مراسم را برگزار میکنیم، برخی مواقع هم خودمان روضه میخوانیم، البته بعضی از مردم خودشان به حسینیه میآیند، برخی دیگر هم خودمان میرویم و دعوتشان میکنیم. * غذا هم میدهید؟ - بله من و خواهرم آشپزی میکنیم. * مراسم را برای چه کسانی برگزار میکنید، با توجه به اینکه شما تنها خانواده شیعه این روستا هستید؟! - بعضی از اهل سنت روستا هم در مراسم ما حضور پیدا میکنند، برای خانمهای روستا کلاس قرآن میگذاریم، البته چند نفری هم شیعه شدهاند و بعضی هم دوست دارند که شیعه شوند، اما پدر و مادرشان اجازه نمیدهند. نمایی از روستا *رفتار مردم روستا با شما چگونه است؟ -اکثر افراد این روستا بر ضد ما کار میکنند، مثلاً وقتی روحانی اینجا میآید، اعتراض میکنند. به ما میگویند برای چه اذان پخش میکنید، چرا تنها برای یک خانواده اذان پخش میکنید؟! * با وجود این همه سختی چرا از این روستا نمیروید؟ -درست است که ما تنها خانواده شیعه این روستا هستیم، اما به خاطر برپا داشتن مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) هیچ وقت راضی نیستیم محل را ترک کنیم، اگر ما روستا را ترک کنیم، دیگر نامی از اهلبیت(ع) برده نمیشود. *ممکن است که شما در این مسیر خیلی اذیت شوید؟! -ما به خاطر زنده نگه داشتن اسم اباعبدالله(ع) این روستا را ترک نمیکنیم، هر چقدر هم به ما فشار بیاورند و اذیتمان کنند، هرگز بر نمیگردیم.(با تحکم خاص) * با اینکه شما در مضیقه مالی قرار دارید، اما در مراسم خرجی میدهید! - اگر کسی از افراد خانواده درآمدی داشته باشد و پولی به دستمان برسد و روز شهادت یکی از ائمه نزدیک باشد، آن پول را خرج نمیکنیم و در مراسم ائمه خرج میکنیم. *فقط شیعهها در مراسم شما حضور پیدا میکنند؟ -نه سنیها هم میآیند، هنگامی که برای مراسم ناهار یا شام درست میکنیم، اهالی روستا میآیند و غذا میگیرند. آشپزخانه * این گونه که بر میآید، شما برای تأمین هزینههای زندگی در مضیقه هستید؟ -بله! مدتی است که پدرم دیگر کار نمیکند، البته خدا میرساند و اعتقاد داریم که اهل بیت(ع) ما را تنها نمیگذارند. *شما دستنوشتههایی دارید، اینها را برای چه نوشتهاید؟ -راستش یکسری حرفها توی دلم بود و از خدا میخواستم کسی اینجا بیاید تا درد دلهایم را به او بگویم که ما چقدر در این روستا سختی میکشیم، برای همین هر چیزی که به نظرم میآمد یا در دلم بود را مینوشتم تا چیزی از قلم نیفتد. *برای امام زمان(عج) هم نوشتهاید؟ -بله! بعد از نماز و خواندن دعای فرج در دفترم درد دلهایم را یادداشت میکنم، هنگامی که پیش خودم فکر میکنم و به یاد سختیهای مراسم عزاداری و گرمای بیش از حد اینجا میافتم، میبینم که این سختیها با سختیهایی که امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) کشیدند، قابل مقایسه نیست، درست است که این شرایط سخت است، اما این سختیها کجا و آن کجا! *در همین روستا درس خواندید؟ - نه در روستای دیگری * این روستا مدرسه هم دارد؟ -بله! تا مقطع راهنمایی دارد * شما تا چه مقطعی درس خواندید؟ - دیپلم دارم. *حوزه علمیه هم رفتید؟ -بله، هنگامی که دبیرستان بودم، صبحها به مدرسه و بعد از ظهرها حوزه علمیه میرفتم، از آنجایی که در آن مدرسه بیشتر اهل سنت بودند، خیلی ما را اذیت میکردند و از اینکه من حوزه میرفتم خیلی ناراحت بودند، برای همین جوری حوزه میرفتم که آنها متوجه نشوند. منزلی که در ابتدا هم حسینیه بود و هم خانه *با ماشین به مدرسه میرفتید؟ -نه یک ساعت و نیم با پای پیاده به مدرسه میرفتم و حوزه هم از مدرسه خیلی فاصله داشت، خیلی اذیت میشدم. *مثل اینکه چند نفر از اهالی را شیعه کردید؟ -در حوزه که درس میخواندم، ماه رمضان که میشد میگفتند بروید احکام را بگویید، من هم میرفتم و به اهالی روستا میگفتم بیایید تا قرآن یادتان بدهم،خواندن قرآن در ماه رمضان ثواب دارد، در کنار قرآن از اهلبیت(ع) میگفتم و میگفتم که حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(ع) چگونه شخصیتی هستند. وقتی اینجا میآمدند میگفتند رفتار شما خیلی خوب است،در حالی که مولویهای ما اخلاقشان تند است، من هم میگفتم این اخلاق و رفتار تأثیرش از اهلبیت(ع) است، چرا که آنها الگوی ما هستند، خلاصه کم کم با آنها صحبت می کردیم و میگفتند که میخواهیم شیعه شویم، البته بعضی از آنها که مریض بودند و شفای خود را از اهلبیت گرفتند، شیعه شدند و ما هم راهنمایی کردیم. * فامیلهای شما هم شیعه هستند؟ - نه اکثرا سنی هستند. *رفت و آمد دارید؟ - بعضی از فامیلهای مادرم به خاطر اینکه شیعه شدهایم با ما قهر کردهاند. *همسر شما شیعه است؟ -بله! البته دو دختر عمو دارم، بعد از اینکه ازدواج کردند، با اجبار همسرشان سنی شدند، برای همین من با یک شیعه از یک استان دیگر ازدواج کردم، چرا که در فامیل خودمان خواستگار شیعه نداشتم، الان هم خواهر بزرگترم به خاطر همین مشکل 28 سال دارد، اما ازدواج نکرده است، البته خواستگارهای سنی دارد که حاضرند سه میلیون تومان هم به پدرمان بدهند، اما مادرم میگوید اگر دخترم شصت سالش هم شود، او را به سنی نمی دهم، خواهرم حاضر است با یک شیعه کور ازدواج کند اما با سنی ازدواج نکند. * شرطی هم گذاشتید؟ -بله! با امام حسین(ع) عهد بستهایم که هر گاه شوهر کردیم، باید ماه رمضان، محرم و صفر اینجا باشیم تا در حسینیه مراسم عزاداری برگزار کنیم تا اسم اهل بیت(ع) همیشه اینجا باشد. *یعنی به همسرتان این شرایط را گفتید؟ - بله وقتی خواستگاری آمدند، گفتم که من در این ایام باید اینجا باشم، زیرا با اباعبدالله(ع) عهد بستم که هر کجا باشم این ایام را اینجا باشیم. * از امام حسین(ع) چه درخواستی کردید؟ - گفتم: یا اباعبدالله ما در یک روستایی هستیم که خیلی مظلومیم، البته هر چقدر مظلوم باشیم به پای مظلومیت شما نمیرسد. (گریه بسیار) موانع ایجاد شده برای تردد این خانواده شیعی * آب شما را بستند؟ در ماه رمضان آب نداشتید؟! - بله لوله آب ما را بریدند و ما در ماه رمضان آب نداشتیم و مجبور بودیم برویم از یک چشمه آب بیاوریم، یک چاه آب زده بودیم، اما آنها رفتند و یک کم آن طرفتر چاه زدند و 3 تا پمپ گذاشتند که باعث شد چاه آب ما خشک شود، راههای اصلی به سمت خانه ما را با چوب بستند تا هنگامی که روحانی به حسینیه ما میآید نتواند به راحتی عبور کند. *شما بیشتر از نبود روحانی ناراحت هستید تا نبود امکانات مانند آب و برق! -روحانی وقتی اینجا میآید، به طبع آن مراسم عزاداری با شکوهتر است و ذکر اباعبدالله(ع) گفته میشود، ولی وقتی روحانی نیست، نمیتوانیم مراسم خوبی برگزار کنیم. *به نظر شما اینجا شبیه کربلا نیست، آب و راه را به روی شما میبندند و هوا به شدت گرم است! - (گریه) * همیشه چادر میپوشید؟ - بله * در گرما اذیت نمیشوید؟ - درست است که در گرما اذیت میشویم، اما باید این حجاب و عفاف باشد. * در شهر، برخی بانوان با اینکه شیعه هستند اما حجاب درستی ندارند، شما چطور در این گرمای زیاد حجابتان این گونه است؟ - ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است/ ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است از آنجایی که خانه ما روی بلندی قرار دارد، اگر لباس و چادرمان رنگی باشد، جلب توجه میکند و میگویند ببینید شیعهها چطوری هستند! * از ابتدا این مکان را برای زندگی انتخاب کردید؟ -بله، اینجا برای پدربزرگ مادریم بود، پدرم اینجا را درست کرده، با الاغ وسیلهها را بالا آورد و ما هم بلوک را بالای سرمان میگذاشتیم و میآوردیم و به سختی این حسینیه را درست کردیم. نمای درونی حسینیه الزهرا(س) روستا *وضعیت حسینیه شما خیلی بهتر از خانه شماست؟! ـ این دو اتاق از ابتدا بوده و خیلی قدیمی است، داخلش که بروید، سیمانهایش ریخته و دیوارش ترک خورده است. *چرا حسینیه تفاوت زیادی با محل زندگی شما دارد؟ - برای اینکه مکان مجلسی که برای اباعبدالله الحسین(ع) گرفته میشود، باید خوب باشد، ما هرگز راضی نمیشویم که خودمان در جای بهتری باشیم، نه این کار را نمیتوانیم بکنیم، آنجا باید خیلی خوب باشد تا مردم به کوچکترین بهانهای دور نشوند. *از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، متشکریم. - از زحمات شما و حجتالاسلام رضایی برای سر زدن به حسینیه الزهرا(س) نهایت تشکر را دارم، امیدوارم که خداوند ما را از پیروان راستین امیرالمؤمنین(ع) و خانم فاطمه زهرا(س) قرار دهد. نمای درونی منزل به گزارش فارس، گروه جهادی «مروجین مذهب» ترویج مذهب در مناطق محروم را هدف اصلی خود قرار دادهاند و این خانواده و محرومین دیگر این شهرستان را مورد حمایت مادی و معنوی خود قرار میدهند، علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر از فعالیتهای این گروه و کمک به خانواده مذکور به نشانی www.seza.ir مراجعه کنند.
«ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که تلقی میشد هولوکاست را انکار کرده، رفته است. سال نو مبارک.»
اینها پاسخ نفر نخست دستگاه دیپلماسی ایران به کریستی پلوسی (دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا) است که برای تبریک به زبان یهودی ظریف نوشته بود: «ممنون. سال نو با پایان دادن به انکار هولوکاست توسط ایران شیرینتر میشود.»
کاش ما هم در شبکه اجتماعی توییتر ثبت نام کرده بودیم و از جناب ظریف میپرسیدیم:
1- به زعم شما آن مردی که تلقی میشد هولوکاست را انکار کرده، رفته است، اما خدای ناکرده احمدینژاد از دنیا نرفته است که فکر کنیم عقاید و افکارش را نیز با او دفن کردهایم. آیا اینگونه سخن گفتن از رئیسجمهور سابق، در شأن یک مقام رسمی جمهوری اسلامی است؟
2- احمدینژاد که طی 8 سال اخیر تبدیل به یکی از منفورترین افراد در نزد صهیونیستها شده بود، تنها دو سوال مطرح کرده بود. چرا آنقدر حساسیت وجود دارد و اجازه نمیدهند که در این راستا تحقیقات آزاد انجام شود؟ فرض کنیم اتفاقی هم افتاده اما در چه مکانی و توسط چه کسانی این اتفاق رخ داده و این موضوع چه رابطه ای با فلسطین دارد؟ آقای ظریف پاسخ شما به این سوالات آن مردی که رفته چیست؟
3- اگر نگاهی به سخنان و مواضع رهبر معظم انقلاب درخصوص هولوکاست بیندازید (که اتفاقا برای راحتی کار شما در ستون «نمای نزدیک» تیتر یک این صفحه قابل رویت است) متوجه میشوید که ایشان نیز همان سوالات احمدی نژاد را مطرح کردهاند. به نظر شما ایشان هم تلقی اشتباهی از هولوکاست دارند؟
4- شما در مصاحبه با یک خبرگزاری داخلی عنوان کردهاید: «جنایت هولوکاست به ابزاری تبدیل شد که صهیونیستها 60 سال پیش از آن استفاده کردند تا با ایجاد همدردی در دنیا مظلوم نمایی کنند و از این طریق حقوق مردم فلسطین را تاراج کنند اما نباید این سناریو برای آنها مجدداً زنده میشد و نباید اجازه داده میشد تا این ابزار برای آنها احیا گردد تا دوباره با سوءاستفاده از آن 60 سال دیگر حقوق فلسطینیها را سرکوب کنند.»
آفرین به شما. ولی چرا شما از هولوکاست واقعی برای آن دختر ننوشتید؟ چرا شما نگفتید که این بهانه 60 ساله باعث شده تا ملت فلسطین از حقوق اولیه خود محروم شوند؟ واقعا سوالهای احمدینژاد باعث شد آنها گستاختر گردند؟ از شما با این همه ظرافت و ذکاوت بعید است که اینگونه فکر کنید.
راستی چرا آنها در رسانههایشان فقط به این نکته اشاره کردهاند که شما هولوکاست را تائید کردهاید؟
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی