سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در چهارشنبه 92/6/20 ساعت 10:32 ع توسط علی اکبرخدابخشی
حسین قدیانی

بعضی رسانه‌های دوم خردادی اعم از مجازی و مکتوب همین که فهمیدند هاشمی نمی‌تواند وارد «بهشت» شود، به ناچار این خط مشترک و البته مضحک را پی گرفتند؛ «قالیباف اصولگرا نیست!... قالیباف یک عنصر معتدل است که بیشتر تمایل به اصلاح‌طلبان دارد تا اصولگرایان!. . . قالیباف حتی در ظاهر هم بیشتر شبیه ما اصلاح‌طلبان است!. . . قالیباف آنقدر اصلاح‌طلب است که در همین چند وقت اخیر چند بار با فلانی دیدار داشته!. . . قالیباف حتی از محسن هاشمی هم به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر است!.»در این باره لازم است به نکاتی اشاره شود.

یک: عناصر وابسته به آقایان هاشمی و خاتمی اگر چه در هر دو انتخابات 24 خرداد و 17 شهریور، کمر به تخریب سفت و سخت قالیباف بسته بودند، لیکن پرروتر از آنند که از شهردار تهران سهم نخواهند! حرف حساب قبیله دوم خردادی‌ها این است؛ «جناب قالیباف! این درست که ما تو را تخریب کردیم، اما تخریب ما دلیل نمی‌شود که تو سهم ما را ندهی!. . . اگر ما تا قبل از 17 شهریور، سهم تو را با فحش و تخریب و ناسزا می‌دادیم، بر تو فرض است که هوای سهم ما را از سفره قدرت شهرداری داشته باشی!» تأکید مداوم بر اصولگرا نبودن شهردار تهران یعنی مدیون دانستن شهردار تهران به اصلاح‌طلبان و در نتیجه یعنی سهم خواهی از دکتر قالیباف.

دو: اگر قالیباف از نظر بعضی دوم خردادی‌ها اصولگرا نیست و تعلقی به جریان اصولگرایی ندارد، باید پرسید پس چرا این همه توسط شما تخریب می‌شد؟! و آیا جز این است که در ایام انتخابات 24خرداد، او را حتی بیش از جلیلی تخریب می‌کردید؟! و متاثر از ترس تان از پایگاه رأی اجتماعی قالیباف، علی الدوام از دوگانه دلخواه‌تان یعنی «روحانی و جلیلی» می‌نوشتید؟! شما تا ثانیه‌ای قبل از انتخابات 17 شهریور، دست از مذمت قالیباف برنداشتید، حال چه شده که قالیباف حتی از آقازاده جناب هاشمی هم اصلاح‌طلب‌تر شده؟!

سه: عجبا! روحانی که اساسا جزء نامزدهای چهارگانه اصلاح‌طلبان نبود و رسماً به صورت مستقل نامزد شد و همچنان مستاجر خانه دوم خردادی‌ها خوانده می‌شود و هنوز هیچی نشده باید شاهد مباحث مربوط به عبور «شاه کلید» از «کلید» باشد، «اصلاح‌طلب» است، اما حاج باقر که علنا در اصلی‌ترین و مهم‌ترین ائتلاف اصولگرایان - ائتلاف سه گانه اصولگرایان- و در پیمان با آقایان حداد عادل و ولایتی بود، «اصولگرا» نیست؟؟!! واقعاً بنازم روی این جماعت اصلاح‌طلب را! گمانم آن روز که خداوند منان در حال تقسیم «رو» به ابنای آدم بوده، بعضی دوم خردادی‌ها چند بار توی صف ایستاده بودند!!

چهار: بسی با مزه است؛ از قرار، اصولگرایان با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد، راحت‌تر و باکلاس‌تر کنار آمدند تا اصلاح‌طلبان با نتیجه انتخابات شورای شهر 17 شهریور! اگر اصولگرایان در 24 خرداد از اسب افتاده باشند، شتاب‌زدگی، عجله و زمام گسیختگی این روزهای اصلاح‌طلبان حاکی از این مهم است که ایشان در 17 شهریور، هم از اسب افتاده‌اند، هم از اصل!! و الا چیست این همه یاوه‌سرایی؟! یک روز راستگو را خائن خطاب می‌کنند و دگر روز ادعا می‌کنند قالیباف اصولگرا نیست!!

پنج: شکی نیست که قالیباف ممکن است به پاره‌ای رفتار و گفتار بعضی دیگر از اصولگرایان نقد داشته باشد.

از آن سو، بعضی رفتار و گفتار شهردار محترم تهران نیز ممکن است چندان همخوان با اصول جریان اصولگرایی نباشد، اما قدر مسلم، قالیباف از اصولگرایان بوده، هست و خواهد بود. اگر اثبات اصلاح‌طلب بودن روحانی به هر حال چند تایی دلیل و برهان لااقل ژورنالیستی می‌خواهد، لیکن روشن‌تر از روز است که قالیباف متعلق به جریان اصولگرایی است.

شش: به عنوان کسی که در انتخابات 24 خرداد به قالیباف رأی داد، به عنوان کسی که در همان ایام هزینه داد و بی‌هیچ چشم داشتی، ضمن علنی کردن رأی خود، از قالیباف دفاع کرد، به عنوان کسی که اسیر موج و فریفته جو نشد و «تشخیص درست تکلیف» را فدای «تکلیف گرایی منهای نتیجه» نکرد، به عنوان کسی که از قالیباف، هم در برابر تخریب افراطیون دوم خردادی دفاع کرد، هم در مواجهه با بعضی صحنه نشناسی‌های دوستان اصولگرا، و به عنوان کسی که از شنیدن خبر ابقای قالیباف در «بهشت» مسرور شد و سجده شکر به جای آورد، این حق برایم محفوظ است که خطاب به شهردار جهادی تهران نکاتی را به اختصار بیان کنم.

الف: برای ما آنچه مهم است، «خدمت» است، نه «سیاست.»ما اساسا سیاست را تدبیری برای اداره درست امور و انجام بهتر و بیشتر خدمت معنی می‌کنیم. ما با آنکه به قالیباف، هم رأی داده ایم و هم هزینه، هیچ از او نمی‌خواهیم الا خدمت جهادی به این مردم. ما با وجود آن همه حمایت، اندک سهمی از قالیباف نخواسته و نمی‌خواهیم اما از شهردار توقع داریم متوجه فرق اساسی ما با کسانی باشد که دیروز او را تخریب، امروز او را غیر اصولگرا و لابد فردا اصلاح‌طلبش می‌خواهند و می‌خوانند. از قضا سم مهلک خدمت، همین سهم خواهی‌ها و سیاست بازی هاست. آنهم سهم خواهی کسانی که به جای «برادری» «نابرادری» خود را بارها و بارها به شهردار تهران ثابت کرده‌اند.

ب: معتقدم هم جریان اصولگرایی برای قالیباف خوش یمن بوده و هم شخص شهردار مسبب خدمت به این جریان اصیل بوده است. فلذا ما هم چنان که متوجه نیت شوم اصلاح‌طلبان از اصولگرا ندانستن قالیباف می‌شویم، هم از شهردار محترم، هم از منتقدینش در جریان اصولگرایی تمنا داریم متوجه نقشه شوم سهم خواهان باشند و با ندانم کاری و غفلت، خروجی عملکرد شهرداری را به سمت دعوا و مرافعه سوق ندهند که این همان هدف افراطیون معتدل است.

ج: بر جناب شهردار فرض است که متوجه فرق میان «تعامل با همه اعضای شورای شهر به قصد قربانی نشدن خدمت» با «امتیاز دادن بی‌مبنا به بعضی اعضای جدیدالورود اما پر ادعای شورا» باشند. این دومی به مسلخ بردن خدمت، پای سهم خواهی سهم خواهان است.

د: شرط تمدید حمایت ما از شهردار، کار است و کار و کار. ملاک ما خدمت است که بلاشک همان متر و معیار رهبر انقلاب نیز هست. ما اگر چه متوجه کار سخت شهردار در تعامل با شورای شهر جدید هستیم، لیکن معتقدیم؛ ریش و قیچی خدمت جهادی دست خود قالیباف است. اگر قالیباف در مناظره‌های انتخاباتی 24 خرداد، بی‌خود و بی‌جهت به رقیبش پاس گل داد، اینک بهترین وقت برای جبران آن پاس گل روی مخ است. این جبران، بیش از آنکه «دیدار» بخواهد، «کار» می‌خواهد و «اندکی ابتکار در فن بیان.»

***

جناب شهردار محترم! روزی در ایام تبلیغات ریاست جمهوری از مردم خواستید که صدا و تصویرتان را ضبط کنند تا اگر رئیس‌جمهور شدید، با آن «صدا و تصویر ضبط شده» با شما سخن بگویند و از شما مطالبه داشته باشند. هر چه بود و هر که بود، شما رئیس‌جمهور نشدید، اما مادام که بر صندلی خدمت نشسته باشید - هر جا و هر کجا- «آن وعده مضبوط» میعاد خوبی برای ما و شماست. خلاصه کنم همه وعده شما را، می‌شود همین جمله که باری پیش از این در مطلع یک متن نوشته بودم؛ «صداقت، سیادت دارد بر سیاست.»فی‌الحال می‌نویسم؛ «خدمت، برتری دارد بر سهم خواهی... و کار، اولویت دارد بر دیدار.»





      
ارسال شده در چهارشنبه 92/6/20 ساعت 10:30 ع توسط علی اکبرخدابخشی
رئیس دولت اصلاحات ضمن تعریف و تمجید‌های فراوان از توفیقی او را فردی شجاع معرفی کرده و گفته است: روحانی نباید به خاطر چهار تا فشار رسانه‌ای یا صحبت کردن و نطق چند نماینده کوتاه بیاید.

در حالی که سرپرست وزارت علوم به خاطر عملکرد غیرقابل دفاع خود در فتنه 88 و همچنین عزل و نصب‌هایی که اخیراً در این وزارتخانه انجام داده کمترین شانسی را برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس ندارد، اما خاتمی همچنان اصرار دارد که دولت نباید درباره او کوتاه بیاید.

یک منبع مطلع با بیان این خبر به «جوان» گفت: خاتمی اخیراً در جمع تعدادی از اصلاح‌طلبان ضمن دخالت آشکار در کار دولت اظهار داشته که آقای روحانی باید حتماً روی توفیقی بایستد و کوتاه نیاید.

رئیس دولت اصلاحات ضمن تعریف و تمجید‌های فراوان از توفیقی او را فردی شجاع معرفی کرده و گفته است: روحانی نباید به خاطر چهار تا فشار رسانه‌ای یا صحبت کردن و نطق چند نماینده کوتاه بیاید.

او افزوده است: اگر توفیقی به مجلس معرفی شود و بتواند رأی اعتماد بگیرد، تابوی فتنه برای همیشه شکسته می‌شود و اگر او از مجلس رأی بگیرد راه برای دیگر دوستان (بخوانید اصحاب فتنه) هموار می‌شود. خاتمی در این جلسه از یکی از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون که در دولت مسئولیتی دارد، خواسته است تمام تلاش خود را به کار گیرد که توفیقی بتواند از مجلس رأی بگیرد.





      
ارشاد شکایت که نکرد هیچ، پست هم می‌دهد
هنوز چند ماه از خبر شکایت و مجازات سازندگان یک فیلم ضد ایرانی نگذشته است که تهیه‌کننده فیلم بدون اینکه با مجازات روبه‌رو شود، در آستانه مدیریت بر یک مجموعه سینمایی قرار گرفته است.

هنوز چند ماه از خبر شکایت و مجازات سازندگان یک فیلم ضد ایرانی نگذشته است که تهیه‌کننده فیلم بدون اینکه با مجازات روبه‌رو شود، در آستانه مدیریت بر یک مجموعه سینمایی قرار گرفته است. محمد آفریده کسی که شاید به خاطر ساخت فیلم «یک خانواده محترم» اکنون در زندان یا محرومیت از حقوق اجتماعی باشد، گزینه محتمل تصدی یکی از پست‌های مهم سازمان سینمایی شده است.

فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» را می‌توان مهم‌ترین فیلم ضد ایرانی تولید داخل کشور دانست؛ فیلمی که ابتدا قرار بود به نام «خرمشهر»ساخته شود و بودجه‌اش را از سیما‌فیلم تأمین کرده بود.

فیلم با همین نام در سال 89 کلید خورد. محمد آفریده تهیه‌کننده فیلم، پیش از آغاز فیلمبرداری در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها گفت: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین و شاید مهم‌ترین پیروزی عظیم ملت ایران در آزادی خرمشهر رقم خورد و ان‌شاءالله امسال در نظر دارم به مناسبت سی‌امین سالگرد دفاع مقدس، فیلمی بلند با استانداردهای سینمای جهان، با اشاره و یاد این حماسه تهیه کنم».

ظواهر امر نشان می‌داد که فیلم آفریده از آن به عنوان حماسه یاد می‌کند، فیلمی با معیار‌های ژانر دفاع مقدس خواهد بود و می‌تواند در دوره‌ای که ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی روندی نزولی یافته است، نماینده خوبی برای این گونه سینمایی باشد. اما زمانی داستان فیلم جنجال آفرین شد که فیلم به کن فرانسه فرستاده شد.

مسئولان سیما فیلم گفتند پیش از ارسال فیلم و با مشاهده نسخه نهایی متوجه ضد ایرانی بودن فیلم شده‌اند و حمایت خود را از فیلم برداشته‌اند. اما همان زمان محمد آفریده در گفت‌وگو با «جوان» از اینکه سیما فیلم تقصیر‌ها را بر گردن کارگردان و تهیه‌‌کننده فیلم انداخته است، گلایه کرد. «یک خانواده محترم» در جشنواره سال 2012 کن اکران شد.

ایرانی‌هایی که این فیلم را در کن دیدند، اولین واکنش‌ها را نسبت به آن داشتند؛ واکنش‌هایی توأم با ناراحتی و خشم از دیدن یک فیلم ضد ایرانی.

مسعود نجفی، روزنامه‌نگاری که در کن حضور داشت به «جوان» گفت: « این فیلم به معنای کامل یک افتضاح واقعی بود، فیلم برای ایرانیان مایه شرمساری بود و بنده به عنوان تماشاگر ایرانی که بیننده‌های خارجی را کنار خود می‌دیدم، نگران بودم که با دیدن این فیلم چه تصویری از ایران در ذهن این تماشاگران خارجی نقش خواهد بست. هر صحنه‌ای از ایران که در این فیلم به نمایش کشیده می‌شود، نمایش سؤال‌برانگیز درگیری و جدال‌های میان شخصیت‌های فیلم، نمایش دزدی یا دارای مضمون‌هایی چون پایمال شدن حقوق حیوانات در پلان گربه‌سوزی فیلم است که جای خوشحالی است که این صحنه به طور مستقیم به نمایش در نمی‌آید.»

با اوج‌گیری اعتراضات به این فیلم، مجلس و کمیسیون فرهنگی خواستار مجازات سازندگان فیلم شدند و سیدمحمد حسینی وزیر وقت ارشاد از شکایت ارشاد از سازندگان فیلم خبر داد. به نظر می‌رسید برخورد قاطعانه با سازندگان فیلم می‌تواند درس عبرتی باشد تا کسی جرئت ساخت فیلم ضد ایرانی در داخل کشور نداشته باشد. اما هرچه گذشت هیچ خبری از مجازات سازندگان فیلم به میان نیامد. نه مجلس و نه وزارت ارشاد قدمی بیش از محکومیت ساخت فیلم برنداشتند.

با این حال تصور می‌شد سازندگان این افتضاح فرهنگی، حداقل از ادامه فعالیت حرفه‌ای محروم شوند؛ انتظاری که با حضور بازیگران فیلم «یک خانواده محترم» در دیگر فیلم‌های سینمایی پایمال شد. با آنکه برخی از بازیگران به خاطر بازی در فیلم‌هایی که به مذاق عده‌ای خوشایند نبوده است، در رسانه‌ها از مردم عذر‌خواهی کرده بودند اما هیچ کس به خاطر ساخت و حضور در فیلم «یک خانواده محترم» از مردم ایران عذر‌خواهی نکرد.

این بار نیز خبر‌ها از احتمال قوی بازگشت محمد آفریده به پست ریاست مدیریت انجمن سینمای جوان حکایت دارد؛ احتمالی که آفریده نه آن را تأیید و نه تکذیب کرده است. این سؤال را باید مدیر جدید سازمان سینمایی پاسخ بدهد که بازگشت محمد آفریده بر چه مبنایی است؟

سابقه ساخت فیلمی بر ضد کشور و توهین به هموطنان کافی نیست؟ یا آنقدر در سینما قحطی مدیر شده که محمد آفریده تنها گزینه پیش روی حجت الله ایوبی شده است؟

نویسنده : هادی عسگری 




      
ارسال شده در چهارشنبه 92/6/20 ساعت 9:41 ع توسط علی اکبرخدابخشی
تولید مستند «زندگی دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران» توسط پرویز شیخ طادی
پرویز شیخ طادی از جمله معدود فیلمسازانی است که در بین آثارش می‌توان فیلم‌هایی را با مباحث و چشم‌انداز استراتژیک و راهبردی احصا کرد. فیلم‌هایی نظیر «شکارچی شنبه» و «روزهای زندگی» جزو مشهورترین آثار این فیلمساز قلمداد می‌شوند.

پرویز شیخ طادی از جمله معدود فیلمسازانی است که در بین آثارش می‌توان فیلم‌هایی را با مباحث و چشم‌انداز استراتژیک و راهبردی احصا کرد. فیلم‌هایی نظیر «شکارچی شنبه» و «روزهای زندگی» جزو مشهورترین آثار این فیلمساز قلمداد می‌شوند. چند وقتی است که خبر ساخت دو مجموعه متفاوت توسط شیخ طادی به گوش می‌رسد که یکی در قالب مستند و دیگری داستانی است. مجموعه مستند مربوط به سیر زندگی رهبر معظم انقلاب از تولد تاکنون است و اثر داستانی‌اش هم درباره خاستگاه‌های فکری و تشکیلاتی گروه‌های سلفی و تکفیری است. برای گرفتن اطلاعات بیشتر راجع به این دو اثر مهم، سرنوشت آنها را از زبان خودش پیگیری کردیم.

ساخت مستند زندگی رهبری

شیخ طادی درباره چگونگی تولید اثر مستندش به خبرنگار «جوان» می‌گوید: یک کار مستند با نام اولیه «زندگی دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران» قرار است در رابطه با سیر زندگی مقام معظم رهبری تولید کنیم که مشمول بازه زمانی از روزهای نزدیک به متولد شدن ایشان تا ایام کنونی و حال حاضر می‌شود. در این مستند قرار است به ابعاد مختلف زندگی ایشان در عرصه‌هایی مثل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مبارزاتی و. . . که تقریباً به نوعی شامل همه ابعاد است با رویکرد عبرت تاریخی پرداخته شود. به واقع ما تلاش داریم که این اثر به عنوانی مستندی باشد که همه آحاد و اقشار جامعه بالاخص جوانان عزیز بتوانند به آن مراجعه و روند اتفاقات و زندگی رهبر معظم انقلاب را در آن ملاحظه کنند. به کلام دیگر من امیدوارم که این مجموعه مستند به مانند یک مرجع مستدل و مستند شکل بگیرد به گونه‌ای که بینندگان با نحوه، نقش، ابعاد و اقدامات مختلف ایشان در کسوت رهبری و زعامت آشنایی مطلوب و خوبی پیدا کنند. تقریباً حدود دو سال کار تحقیقاتی و پژوهشی برای نگارش و تهیه این مستند زمان صرف شده است که در این مسیر اکثر منابع موجود و قابل دسترس را واکاوی و جست‌وجو کرده‌ام.

این کارگردان سینما در پاسخ به چرایی اتخاذ تصمیم برای ساخت این اثر به شکل مستند اظهار می‌دارد: با توجه به اینکه ایشان در طول مسیر زندگی‌شان بحران‌های مختلف داخلی و خارجی را پشت سرگذاشته‌اند که در این رابطه هم پیشگیری، پیش‌بینی و توصیه‌های ایشان راهگشا و راهبردی بوده است. از طرفی هم نیاز به انجام یک قیاس سیاسی و اجتماعی بین حکومت و جامعه‌ای که دارای رهبری دینی و ولایی است که همزمان از چندین مزیت متنوع من جمله ولایتمداری برخوردار است با دیگر جوامع و حکومت‌های دارای مدعا وجود داشت. این مسئله یکی از بخش‌های مهم این مستند را تشکیل می‌دهد. آثار مستند به نوعی یک مرجع و مأخذ محسوب می‌شوند و در آینده این مستند ان‌شاءالله یک مرجع و منبع تاریخی می‌شود. مطمئناً برای کسانی که مایلند این مقاطع(از دوران تولد تا حال حاضر به خصوص دوران 30 ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) را از نگاه و اقدامات رهبری پیگیری، تحلیل و بررسی کنند، این مستند به عنوان مرجع و منبعی موثق و مستدل مورد استفاده و استناد قرار خواهد گرفت. لذا صرف ساخت یک اثر داستانی آن سطح و جایگاهی که یک اثر مستند برای مورد بررسی قرار دادن اتفاقات ریز و درشت دارد را قطعاً نخواهد داشت. ضمن اینکه از طرفی هم با توجه به حجم و وسعت کار (در حوزه‌های مختلف) به صلاح نبود که چنین حرکتی در قالب یک اثر داستانی تولید بشود و ساخت مستند بهترین تصمیم و روش است.

با توجه به اینکه شکل کار قرار است به صورت مستند تولید شود، موضوع دسترسی به عکس، فیلم، مصاحبه و اسناد و... مربوط به سال‌های ابتدایی زندگی ایشان مبحث خیلی مهم و راهبردی است که حتماً تیم سازنده را با موانع و مشکلاتی مواجه می‌کند. شیخ طادی درباره منابع و مآخذی که برای مرتفع کردن این معضل و مشکل تدارک دیده است، می‌گوید: ما برای این کار منابع متنوعی را که در بایگانی و آرشیو مراکز مختلفی وجود دارند، مورد استفاده و بهره‌برداری قرار می‌دهیم ضمن اینکه لاجرم لازم است که بخش‌هایی را نیز فیلمبرداری کنیم. هر چند این کار ممکن است قدری صعب و مشکل باشد اما با توجه به تنوع منابع گمان نمی‌کنم که با کمبود یا نقصانی مواجه شویم. درباره منابع مرتبط با دوران قبل از انقلاب و به خصوص کودکی و نوجوانی ایشان باید عرض کنم که برخی از بخش‌های مختلف این منابع در دفتر و بیت ایشان موجود است. بخش‌های دیگری نیز نزد شخصیت‌های الیت و تأثیرگذار آن دوران که با ایشان حشر و نشر یا ارتباط داشته‌اند به صورت عکس، فیلم، خاطره و... وجود دارند. منابع و مدارک مربوط به ایام ابتدایی انقلاب تاکنون که به نوعی قسمت اصلی و مهم‌تر این مستند محسوب می‌شود هم به طور کامل و مطلوب قابل‌دسترسی و استفاده هستند. ما برای بخش‌های تحلیلی و همچنین قسمت‌های مربوط به بازگو کردن خاطرات، افراد و شخصیت‌های متعددی را در نظر گرفته و انتخاب کرده‌ایم. تعداد زیادی از این افراد جزو شخصیت‌های مطرح و شاخص در داخل کشور هستند و تعداد دیگری از این افراد نیز در خارج از کشور حضور دارند که در لیست افراد منتخب برای تولید این مستند قرار دارند.

قطعاً با رهبری مصاحبه می‌کنیم

کارگردان «روزهای زندگی» با تأکید بر اینکه ما فعلا و در حال حاضر به غیر از اقدامات تحقیقاتی که انجام داده و می‌دهیم، در حال مذاکره با افراد مصاحبه شونده و منتخب مورد نظرمان هستیم تا زمینه و شرایط برای برداشتن گام‌های بعدی هموار شود، می‌افزاید: قطعاً با خود ایشان هم گفت و گو خواهیم کرد و این اقدام به نوعی اولین مصاحبه مقام معظم رهبری با یک فیلمساز و برای ساخت مستندی درباره زندگی ایشان خواهد بود. مهمترین و اصلی‌ترین بخش این مجموعه مستند مربوط به دوران 30 ساله اخیر بعد از انقلاب و حوادث و ماجراهای به وقوع پیوسته در آن است. با توجه به جمیع جهات و طبق برنامه‌ریزی اولیه به نظر می‌رسد تولید این مستند حدود یک سال تا یک سال و نیم به طول بینجامد. در واقع هر زمان که ما با سازمان صدا و سیما (رسانه ملی) و دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری به توافق برسیم، فرآیند تولید و ساخت آن را آغاز می‌کنیم.

شیخ طادی در رابطه با اینکه این اثر برای نمایش در رسانه ملی ساخته می‌شود یا برای اکران در جشنواره‌های داخلی و خارجی و نیز مدت زمان مستند اظهار می‌دارد: ما در این حوزه کاملاً مستقل هستیم یعنی اینکه امکان دارد که مستند را هم در رسانه ملی و هم به صورت پکیج‌هایی که بتواند در جشنواره‌ها اکران بشود، نمایش بدهیم اما فعلاً و در حال حاضر برنامه خاصی در این زمینه پیش‌بینی نکرده‌ایم. برای این مستند سه قالب و بخش جداگانه (هر کدام به شکل یک مجموعه چند قسمتی) در نظر گرفته‌ایم. بخش اول آن متشکل از شش تا هفت قسمت 50 دقیقه‌ای است که با جزئیات مبسوط و زیاد خواهد بود. بخش دیگر در قالب دو قسمت 80‌دقیقه‌ای با محوریت مخاطب خاص است که در این بخش مخاطب اصلی آن دانش‌آموزان هستند و سعی می‌شود مطالب به صورت ساده‌سازی و در سطح ادراکی آنها تولید شود. بخش سوم این مستند در قالب یک قسمت 90 دقیقه‌ای به صورت کلی‌تر است که نیازی به جزئیات ندارد که ان‌شاء‌الله برای خواص تولید می‌شود.

وی درباره علت و انگیزه اصلی‌اش برای ساخت چنین مستندی می‌گوید: در سه دهه اخیر انقلاب کشورمان دچار فراز و نشیب‌های زیاد و متعددی شده است که نقش رهبری و زعامت نظام جمهوری اسلامی ایران در راهبری جامعه، دفع هوشمندانه فتنه‌ها و نقش رهبری در منطقه نیاز حیاتی به کنکاش و بررسی مدقانه و تدقیق بیشتری دارد. از طرفی هم زندگی مقام معظم رهبری و مدل و الگوی حکومتی و زعامت ایشان به عنوان یک نمونه موفق برای دیگر کشورها جزو ملزومات تولید چنین مستندی است. از سوی دیگر این مدل حکومت و رهبری اسلامی با توجه به عبرت‌های تاریخی و نیز پاسخگویی و حل شبهات مختلفی که در سیر حرکت و مدیریتش دارد، می‌بایست و ضروری است برای دیگر کشورها به شکلی صحیح و مستند معرفی و نشان داده شود. این مستند را قرار است به غیر از زبان اصلی آن که فارسی است به زبان‌های مختلف و زنده دنیا (به غیر از زبان‌های محلی) از جمله انگلیسی، عربی، آلمانی و. . . نیز ترجمه و منتشر کنیم. هر چند سرمایه‌گذار اصلی این مستند، رسانه ملی است اما برای تهیه‌کنندگی آن با افراد گوناگونی در حال مذاکره هستیم که به جهت قطعی و نهایی نشدن فعلاً نمی‌توانیم اسم کسی را اعلام کنم.

توقف «طاعون!»

این کارگردان ارزشگرای سینمای کشورمان قرار بود یک مجموعه داستانی 30 قسمتی (که هر قسمتش 50 دقیقه بود) را درباره اتفاقات سوریه، ریشه و پایه‌های تفکری، فعالیت‌ها و ارتباط داشتن گروه‌های سلفی با سرویس‌های جاسوسی کشورهای خارجی و غرب بسازد اما در مرحله نگارش فیلمنامه متوقف شد! نام این مجموعه «طاعون» بود و به رغم تلاش‌های بسیار زیادی که از سوی وی صورت گرفت متأسفانه با عدم اقبال مسئولان به سرانجام نرسید. هر چند در این مسیر بودجه و هزینه تولید یکی از مؤلفه‌های تأثیر‌گذار به حساب می‌آید اما به نظر می‌رسد که برخی کوتاهی‌ها در این رابطه با هر بهانه‌ای، تنها به سود شبهه انگیزان و دشمنان کشورمان تمام می‌شود. چه اینکه بسیاری از کشورهای مرتجع منطقه با بهره‌گیری از رسانه و سینما سعی دارند مردم مسلمان و مؤمن کشورمان را دارای عقاید و ساختار حکومتی منحرف از خط اصلی اسلام معرفی کنند که ساخت چنین آثاری باعث برملا شدن نقشه‌های شیطانی آنان می‌شود.

نویسنده : مصطفی شاه کرمی 




      
ارسال شده در چهارشنبه 92/6/20 ساعت 9:40 ع توسط علی اکبرخدابخشی
الهه راستگو به خاطر رأی ندادن به محسن هاشمی از حزب کار اخراج شد
حزب اسلامی کار الهه راستگو، عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران را که در این حزب عضویت داشت و حاضر نشد به محسن هاشمی رفسنجانی کاندیدای اصلاح‌طلبان برای تصدی شهرداری تهران رأی بدهد از حزب کار اخراج کرد.

حزب اسلامی کار الهه راستگو، عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران را که در این حزب عضویت داشت و حاضر نشد به محسن هاشمی رفسنجانی کاندیدای اصلاح‌طلبان برای تصدی شهرداری تهران رأی بدهد از حزب کار اخراج کرد.

به گزارش «جوان»، پس از آنکه الهه راستگو، عضو اصلاح‌طلب شورای شهر پایتخت در جلسه انتخاب شهردار تهران حاضر نشد، رأی خود را به محسن هاشمی رفسنجانی ـ نامزد مورد تأیید اصلاح‌طلبان‌ـ بدهد و رأی خود را به نام محمدباقر قالیباف داد، هجمه سنگینی علیه وی از سوی اصلاح‌طلبان عضو شورای شهر آغاز شد. همزمان با هجمه همکاران دوم خردادی راستگو در شورا علیه وی، رسانه‌های همسو با این جریان نیز به میدان آمدند و راستگو را آماج حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای خود قرار دادند.

هجمه‌ها علیه وی تا آنجا پیش رفت که به دایره اهانت کشیده شد! همکاران اصلاح‌طلب راستگو در شورای شهر، پرونده‌ای برای او تهیه و تنظیم کردند که در این پرونده، او به «دروغ گویی» و «نفاق تشکیلاتی» متهم شده بود. آنها این پرونده را برای حزب کار فرستادند تا در مورد عضویت راستگو در این حزب تجدیدنظر شود.

همزمان، حزب اسلامی کار ـ از احزاب دوم خردادی ـ هم وارد گود شد و روز گذشته، الهه راستگو را از این حزب اخراج کرد.

البته پیش از انتشار خبر اخراج وی از این حزب، الهه راستگو نامه سرگشاده‌ای برای رسانه‌ها فرستاد. او در این نامه نوشته است:« دیکتاتوری مدرن نگذاشت که فرد دیگری در جریان اصلاحات کاندیدا شود و گرنه افرادی در جریان اصلاح‌طلب خود را در معرض قرار داده بودند که اگر دیکتاتوری مدرن اجازه می‌داد، قطعاً اینجانب و برخی دیگر از اصلاح‌طلبان شورا به آنان رأی می‌دادیم. به دنبال تخریب سازمان یافته جریان دیکتاتوری مدرن اینجانب به عنوان یک بانوی اصلاح‌طلب صراحتاً فاصله و اختلاف دیدگاه عمیق و اساسی خود را با این غوغاسالاران مدرن و به ظاهر دموکرات ابراز می‌دارم.»

در ادامه این نامه آمده است:«این دیکتاتوری و تک‌صدایی قبلاً داد بخش بزرگی از جناح موسوم به چپ و اصلاح‌طلبان فعلی را در آورده بود یعنی یک حزب دولتی که برآمده از دولت هفتم و هشتم بود از طرف تمام جریان تصمیم می‌گرفت و اگر کسی با آن تصمیم مخالفت داشت با بهره‌گیری از رأفت‌های مختلف و در قالب‌های زیبایی که داشت نه تنها مخالفین بلکه منتقدین را یا از صحنه بیرون یا مجبور به سکوت می‌کرد. این درحالی بود که ادعای گسترش جامعه مدنی و مشارکت مردم توسط آنان گوش فلک را کر می‌کرد!»

برخورد دوگانه شما شبیه دموکرات مآبان امریکایی است

راستگو در نامه خود تصریح کرده است:«اینجانب بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی که هنوز چند روزی از آن نگذشته به مردم شریف تهران متعهد می‌شوم که بر اساس اقناع آنچه پس از تحقیق و دریافت‌های خودم به آن رسیده‌ام از منافع شهروندان دفاع کنم و آن را به منافع شخصی و باندی ترجیح دهم. حتی اگر دیکتاتورهای مدرن و قیم‌مآب را خوش نیاید و انبوه اهانت‌ها، تحقیرها و توهین‌ها را در شبکه رسانه‌ای داخلی و خارجی خود به اینجانب نثار نمایند چراکه از سال 76 با این شیوه استبداد مدرن آشنا شده و بارها از سوی آن نواخته شده‌ام. از این قیم‌مآبان به ظاهر دموکرات سؤالی دارم و آن این است که شعار شما توجه به آرا و نظرات مردم نیست؟ آیا مردم شریف تهران در نظرسنجی‌هایی که خودتان انجام داده‌اید آقای قالیباف را بر دیگران ترجیح نداده بودند‌؟ این برخورد دوگانه شما بسیار شبیه به دموکرات‌مآبان غربی امریکایی است که نشان می‌دهد دموکراسی فقط در زمانی مقبول شماست که همسو با نظرات و علایق جناحی و حزبی شما باشد.»

چه شد که اهانتگران به هاشمی رفسنجانی حامی او شده‌اند؟!

وی تأکید کرده است یکی از دلایلی که او را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رأی ندهد همانا حمایت اصلاح‌طلبان از ایشان بود چراکه در گذشته نه چندان دور وی و پدرش را افراد دیکتاتور معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و... را نثار آنان می‌کردند:« کافی است برای اینکه کاملاً به یادتان بیاید در رسانه‌هایی از سال 76 تا 84 نام ایشان راجست‌وجو کنید؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخاستید. اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتاً توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید یا اینکه شما ماهیت خود را نشان دهید.»

راستگو صراحتاً اعلام کرده است که با بخشی از جریان اصلاح‌طلب که اتفاقاً بخش تندروی آن محسوب می‌شوند و جالب آنکه بر اساس جبر زمانه اکنون شعار اعتدال می‌دهند(!) و از دولت سهم خواهی می‌کنند زاویه داشته و دارد و تا آنجا که مطلع است بخش زیادی از نخبگان این جریان با اینجانب نیز همسو هستند، اما غالباً به دلیل جلوگیری از هتک حرمت خویش جرئت بیان انتقادات خود را از این قیم مآبان ندارند. به نظر او چنانچه نقد درون گفتمانی در جریان اصلاح‌طلب انجام نشود مجدداً با برخود قاطبه مردم رو به رو خواهند شد.

هجمه‌ها مرا تسلیم نخواهد کرد

راستگو تصریح کرده است که او می‌توانست رأی خودش را در شورای شهر پنهان کند اما بر اساس اقناع وجدانی که دکتر قالیباف را بر آقای مهندس هاشمی به دلایل متعدد از جمله توانایی اجرایی ترجیح داده، رأیش را شفاف ارائه کرده است:«بدیهی است که این هجمه‌ها اینجانب را از پشت کردن به سوگندی که در ابتدای عضویت در شورای شهر تهران خورده‌ام، باز نخواهد داشت و شرافت و عمل به سوگند خود را به تسلیم شدن در برابر دیکتاتوری مدرن ترجیح خواهم داد.»

نویسنده : محمد خورشیدی 




      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User