ذی طوی نام منطقه ای است در یک فرسخی مکه که داخل حرم قرار دارد . [1]
(طوی ) در لغت به معنای پیچیدن و درنوردیدن است . [2]
روایات مربوط به ذی طوی
طبق روایات برخی روایات ، حضرت مهدی (عج ) در آن جا زندگی می کند و از همان جا نیز همراه یارانش قیام خواهد کرد .
در برخی روایات ، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وی نیز ، همین منطقه یاد شده است . [3]
در روایتی آمده است که ( هنگام ظهور امام زمان (عج) آن حضرت قبل از آن که کنار کعبه برود و صدای خود را بلند کرده و به جهانیان برساند ، در این مکان در انتظار 313 نفر از یاران خاصش توقف می کند ، تا این که آن ها می آیند و به آن حضرت می پیوندند ...) [4]
در دعای ندبه هم می خوانیم ( لیت شعری این استقرت بک النوی ، بل ای ارض ثقلک اوثری ابرضوی او غیر ها ام ذی طوی ... ) [5]
ای کاش می دانستم که کجا دل ها به ظهور ، آرام و قرار خواهد یافت ، در کدامین سرزمین اقامت داری ؟ در سرزمین (رضوی ) یا غیر آن ، یا در دیار (ذی طوی ) مسکن کرده ای ؟
موقعیت جغرافیایی ذی طوی
ذی طوی ؛ بین (حجوان ) و (فخ ) قرار دارد . کسی که در مسجد تنعیم احرام بسته به سوی مسجد الحرام عزیمت می کند ، پس از عبور از منطقه (فخ ) وارد ذی طوی می شود ، آن گاه از طرف قبرستان حضرت ابوطالب وارد مکه معظمه می شود .
بیتوته پیامبر در ذی طوی
رسول اکرم در حجه الوداع شب چهارم ذی حجه الحرام را در آن جا بیتوته کردند . نماز صبح را در آن جا ادا نمودند ، آن گاه غسل کرده ، از بخش سنگلاخ ( ذی طوی ) که مشرف بر حجون است ، وارد مکه معظمه شدند . [6]
دو روایت در باب اهمیت ذی طوی
امام صادق (ع) می فرماید : گویی قائم را با چشم خود می بینم که با پای برهنه در ذی طوی سرپا ایستاده ، همانند حضرت موسی (ع)، نگران و منتظر است که به مقام ابراهیم بیاید و دعوت خود را اعلام نماید . در منطقه (ذی طوی ) چاه هایی است که غسل با آب آن ها مستحب است .
در سال ششم هجری که رسول خدا (ص) با پیروان خود قصد سفر حج کرد ، بزرگان قریش در ذی طوی حضرت در این نقطه فرمان داد که زبیر با مهاجر از اعلای مکه در آمده ، رایتی که بر دوش داشته در حجون نصب کنند . [7]
1. | ↑ مجمع البحرین ، ج1 ص279. |
2. | ↑ معجم مقاییس اللغه ج3،ص430. |
3. | ↑ غیبه نعمانی ، ص182. |
4. | ↑ بحار الانوار ، ج 52، ص304. |
5. | ↑ مفاتیح الجنان ، دعای ندبه . |
6. | ↑ با دعای ندبه در پگاه جمعه ، مهدی پور ، ص100. |
7. | ↑ فرهنگ اصطلاحات حج ، حریری ، ص85. |
به تمام دوستانی که از وبلاگ من دیدن می کنند توصیه میکنم سری به سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن بزنند. پشیمان نخواهند شد.
دعوای الله اکبر
بیداری اسلامی باشد یا انسانی فرقی نمی کند اما عده ای بر سر الله اکبر دعوا دارند!
مصر طی دو ماه بعد از برکناری مرسی حدود 200 نفر کشته داده بود اما روز چهارشنبه طبق آمار وزارت بهداشت مصر در یک روز 594 نفر و طبق آمار اخوان المسلمین بیش از 2000 نفرجان خود را از دست دادند. میادین و خیابان های مصر که سال پیش همه فریاد الله اکبر بود و مردم یکپارچه در کنار هم بر علیه استبداد مبارزه می کردند حال آن جمعیت دو دسته شده، روبروی هم ایستاده اند و هر کدام با خوانش خود دم از شعارهای انقلابی خود می زنند.
این قصه را به گونه ای دیگر در سوریه شاهد هستیم، در سوریه وقتی در کنار مردم می آیید که در برابر ارتش آزاد ایستاده اند فریاد الله اکبر می شنوید و وقتی در ارتش آزاد نگاه می کنید آنجا هم فریاد الله اکبر به گوش می خورد!
این اتفاقات، موضوعی است که شاید در صورت عدم هشیاری سایر کشورهای بیداری اسلامی همچنین صحنه هایی را در آنجا هم شاهد باشیم. در حدود دو دهه پیش نیز همین اتفاق در شکل بین المللی خود میان دو کشور ایران و عراق اتفاق افتاد و سال 88 در داخل مرزهای کشور ما در حال پا گرفتن بود اما نتوانست در میان انسجام مردم ایران وارد شود. در این ماجرا فضا اینگونه شکل می گرفت که دو جریان با شعار های اسلامی و دعاوی قانونی مقابل یکدیگر قرار گیرند اما جبهه ای که به دنبال ایجاد این اختلاف بود با افتادن پرده ها و آشکار شدن چهره واقعی و پشت پرده آن، کم کم در شعار ها و عملکرد خود از فضای اسلامی و قانونی فاصله گرفت و مردم با هشیاری این جریان را از صحنه کشور کنار زدند. این جریان همان اتفاقاتی است که این روزها در سایر کشورهای اسلامی رخ داده اما مردم به جای وحدت و حفظ یکپارچگی در دل این بازی وارد شده و به آن دامن زده اند و راه نفوذ بیشتر بیگانه را که این اتفاقات محصول دست آشکار او در پشت جریان های سیاسی بیداری اسلامی است را فراهم آوردند.
الله اکبر در دستان کیست؟
در واقع در تاریخ مذاهب اسلامی مقطع تاریخی خاصی وجود ندارد که دو مذهب یا افرادی واحد با دو گرایش از یک مذهب به صورت جدی مقابل یکدیگر بایستند بلکه برادران مسلمان همواره در کنار یکدیگر با تکیه بر اصول خود با وجود اختلاف عقاید به صورت مسالمت آمیز زیسته اند.
الله اکبر یک پرچم است در دست افراد مسلمان اما آنچه امروز باعث شده است دو پرچم با این شعار روبروی یکدیگر قرار گیرد، این اختلاف را دامن زده است و اکنون همچون دم خروس از زیر ژس دموکراسی خواهانه غرب بیرون زده است مشکلاتی تزریق شده و تحمیل شده از سوی بیگانگان می باشد. رهبری در اینباره می فرمایند". یقیناً این حوادثى که امروز در منطقهى غرب آسیا و در شمال آفریقا دارد اتفاق مىافتد، اگر دخالتهاى بیگانگان نبود، اگر سیاستهاى مغرضانهى قدرتها نبود، اوضاع به این شکل پیچیده نمیشد. امروز هم راه علاج این است که خود ملتها تصمیم بگیرند، دیگران دخالت نکنند، بیگانگان دخالت نکنند. علاج حوادثى که امروز در این منطقه وجود دارد، صرفاً این است. مصر همین جور است، لیبى همین جور است، سوریه همین جور است. ملتها میتوانند با حکمت نخبگانِ خودشان و با هدایت پیشروان و پیشوایانِ خودشان و عقلاى قوم، راههاى خلاص را پیدا کنند؛ اگر بیگانهها بگذارند، اگر تزریق نفاق نکنند، تزریق دودلى بین مردم نکنند."
بىشک غرب میکوشد انقلابها را تبدیل به ضد انقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوهى جدید و تخلیهى احساسات تودهها و جابهجائى اصول و فروع و تغییر مهرههاى خود و اصلاحات صورى و تصنعى و ظاهرسازى دموکراتیک، دوباره براى دهها سال دیگر سیطرهى خود را بر جهان عرب حفظ کند
همواره آنچه نگذاشته است که پتانسیل موجود در کشورهای اسلامی با هم متحد شوند و این قوت پا گیرد، دست کشورهای غربی بوده است. هر کجا جریانی با خوانش موحدانه و ضد استکبار در کشورهای اسلامی به دنبال شکل گیری بوده، غرب آن را تهدیدی برای خود پنداشته و کوشیده است با هر شیوه ای آن را زمین زند یا به انحراف ببرد. غرب همواره اختلاف افکنی میان جریانات اسلامی و هزار فرقه سازی انها را در جهت عدم شکل گیری یکپارچه قدرت اسلامی و حفظ منافع خود در دستور کار داشته است؛ در بعد جریان ساز خود با ایجاد گروه و فرقه های انجرافی که خوانشی متمایل به غرب و متفاوت از اسلام دارند سعی در ایجاد نقشه های خود داشته اند. جریاناتی چون وهابیت و سلفی ها که امروز تیغ تیز خود را در سوریه و مصر در جهت عدم پیاده سازی اسلام به کار گرفته اند. و در بعد موج سوار خود اختلاف افکنی میان مذاهب راستین اسلام را در دستور کار داشته است. اما همواره رهبران جهان اسلام به ویژه بنیانگذار انقلاب کبیر ایران و رهبر معظم انقلاب در همه حال این مورد را گوشزد کرده اند که باید ملت اسلامی بر مبنای مشترکات و مبانی اسلامی دور هم جمع شده و خود سرنوشت خود را تعیین کنند و با وحدت میان خود چنان قدرتی گیرند که بتوانند تاثیری به سزا در پیشرفت خود و معادلات جهانی داشته باشند.
رهبر انقلاب خطر غرب را همواره گوش زد کرده اند و گفته اند:"بىشک غرب میکوشد انقلابها را تبدیل به ضد انقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوهى جدید و تخلیهى احساسات تودهها و جابهجائى اصول و فروع و تغییر مهرههاى خود و اصلاحات صورى و تصنعى و ظاهرسازى دموکراتیک، دوباره براى دهها سال دیگر سیطرهى خود را بر جهان عرب حفظ کند."
کدام الله اکبر پبروز خواهد شد؟
اما الله اکبر در اسلام بر مبنای صحیح، یک خوانش بیشتر ندارد و همه باید گرد این محور جمع شوند. الله اکبر اگر دو خوانش پیدا کند این ابتدای شکست کل اهالی این شعار در مقابل نقشه های غرب خواهد بود اما این الله اکبر را از کجا تشخیص دهیم.
رهبری در اینباره می گویند: "رژیمهاى عربى که در معرض خشم مردمشان قرار گرفتهاند، چه خصوصیاتى داشتهاند؟ دینستیزى، سرسپردگى و دستنشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و ...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورىهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقبماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانوادههاى حاکم، تبعیض و بىعدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگوئى قانونى، از خصوصیات مشترک آنها بوده است. حتّى تظاهر به اسلام یا جمهوریت در برخى موارد نیز نتوانسته مردم را فریب دهد. اینها واضحترین علائم براى شناخت ماهیت خیزش ملتهاى عرب است؛ اعم از آنها که پیروزىهاى بزرگى به دست آوردند، یا آنان که انشاءاللّه به دست خواهند آورد.
این جریان همان اتفاقاتی است که این روزها در سایر کشورهای اسلامی رخ داده اما مردم به جای وحدت و حفظ یکپارچکی در دل این بازی وارد شده و به آن دامن زده اند و راه نفوذ بیشتر بیگانه را که این اتفاقات محصول دست آشکار او در پشت جریان های سیاسی بیداری اسلامی است را فراهم آوردند
هر ادعاى دیگرى در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار «اللّه اکبر» صورت گرفته، نادیده گرفتن واقعیت در جهت بهرهبردارىهاى دیگر و تحمیلها و انحرافات بعدى است. آیندهى این انقلابها با همین اصول سنجیده خواهد شد و معیار اصالت یا انحراف انقلابها همین آرمانها خواهد بود. ضد را به ضد میتوان شناخت و انقلابها را به ضدیت با صفات رژیمهائى که به لرزه افتادهاند. انقلابیون همچنان باید مراقب هدفتراشىها و تلاشهائى که براى تغییر شعارها صورت میگیرد، باشند"
رمز پیروزی الله اکبر چیست؟
رمز پیروزی همانطور که اشاره شد وحدت و بعد ماندگاری بر آن است این مورد را رهبری در بیانات خود اینگونه می فرمایند"ایمان به خدا و اتحاد، دین و اتحاد کلمه؛ این دو چیز است که میتواند کشورها را، ملتها را روى پاى خودشان نگه دارد؛ قدرت مقاومت به آنها بدهد" رهبری عنوان کرده اند که ملت ایران از این دو الگو برخوردارند و این نظام مردمسالار در بعد ساختاری خود مدلی است که می توان برای حکومت های نوپای بیداری اسلامی امید بخش و الگو باشد.
اما این ایمان به خدا و اتحاد مورد آزمون های بسیاری قرار خواهد گرفت که حفظ آن، نیازمند هشیاری مردم و مسئولین این کشور ها می باشد که برای این مهم توجه به اصول زیر که نکاتی است که بارها در صحبت های رهبری مورد اشاره قرار گرقته اند،، دارای اهمیت می باشد:
· جهاد در راه آرمان ها تا استقرار حکومت جدید بر مبنای اصول اسلامی
· حفظ دستاوردها بر مبنای ایمان به خدا، وحدت و پایداری بر ارزش ها
· تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان و عدم ایجاد فضا برای دخالت بیگانگان
· تاکید بر منافع مردم و حل مشکلات در صورت بروز؛ به دست آنها و مسئولین بر پایه این منافع و عدم دخالت بیگانگان
اما آیا این روزها جریان الله اکبر بر این مبنا و الگوی زیستی پیش می رود یا خوانش دیگری از زیست سیاسی را شاهد هستیم؟
علت تعبیرات مختلف از عذاب روز قیامت چیست؟
تعابیر متعدد و مختلف از عذاب در آیات الهی، به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.
در این مقاله به دو شبهه که در مورد آیات قرآن کریم وارد کرده اند پاسخ می گوییم:
1 ـ آیا آیهی دوم سوره فتح که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: گناهان (ذنوب) قبل و بعد تو را میبخشم، دلیل بر این نیست که ایشان نیز گناه داشتهاند؟
معنای «ذنب» گناه نیست. بلکه به معنای «دنباله و تبعات بد» است. گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق میگردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته میشود.
لذا اگر چه هر گناهی چون آثار و عواقب بدی در دنیا و آخرت به دنبال دارد ذنب است، اما هر ذنبی، یعنی هر فعلی که بتواند آثار ناخوشایندی به دنبال داشته باشد، نیست. و بسیار اتفاق میافتد که یک عمل درست و خوب نیز آثار و عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. مثل این که مأموری مجرمی را دستگیر میکند و یا یک قاضی به عدالت وی را محکوم میکند، اما او پس از آزادی به قصد انتقام، نقشهی ترور وی را میکشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چه قبل از هجرت و چه پس از آن، کارهای بسیاری داشتند که میتوانست موجب بغض، کینهتوزی و انتقام مردم عرب قرار گیرد که از جمله بیاعتبار کردن بت و بتپرستی، ساقط کردن حکومت کفر و طواغیت، مقاومت کامل در جنگهایی که بر او تحمیل میکردند، کوتاه کردن دست صاحبان زر و زور و تزویر از اجحاف به مردم و ...، در ضمن تهمتهایی نیز به ایشان میزدند که میتوانست دنباله و عواقب سویی داشته باشد، مثل ساحر، مجنون و ... . به اینها «ذنب» گفته میشد.
مغفرت نیز به معنای «پوشاندن» است که به فارسی بخشش معنا شده است. چرا که بخشش نیز همان پوشاندن گناه یا ذنب به معنی فوق است.
لذا خداوند متعال فرمود: همهی ذنوب گذشته و آیندهی تو را پوشش میدهم. یعنی نمیگذارم عواقب سوء آن عملکردها [که به حق بوده است] یا آن تهمتها و ...، به تو بچسبد و دامنگیر تو شود.
و حق تعالی برای تحقق این وعدهی خود، فتح مکه و امان دادن به مخالفین را که موجب تلطیف قلوب شد، نصیب ایشان نمود. بدیهی است که اگر کسی گناه کند، بخشنده در مقابل جایزه نمیدهد. اما خداوند هم فتح مکه را داد و هم در آیه بعد وعدهی یک نصرت کامل را بیان نمود.
در مورد عذاب یوم ظله در تفاسیر چنین آمده است: بعد از هفت روز که سراسر سرزمین شان را گرمای مفرط و سوزان فرا گرفته بود و به هیچ وجه نسیمی نمی وزید، به ناگاه قطعه ابری در آسمان شان ظاهر شد و نسیمی به وزیدن در گرفت. با مشاهده این قطعه ابر از خانه هایشان شتابان بیرون رفتند و سوی آن شتافتند که در این هنگام صاعقه ای مرگبار همراه با صدایی هولناک از آن برخاست و دنبالش آتشی فراوان از آن بر آنان فرو ریخت و نهایتاً زمین را به لرزه درآورد و همگی را هلاک ساخت
و اما شبهه ای دیگر:
یک شبهه که بعضی در آیات قرآن وارد می کند این است که چرا در آیات مختلف قرآن عذابها به یک شکل بیان نشده اند، مثلا عنوان می کنند که آیات 78 سوره اعراف، 13 و 16 و 17 سوره فصلت، 67 و 94 سوره هود، 5 سوره حاقه، 189 شعراء، 44 ذاریات و ... انواع مختلف عذاب ها را برای اقوام عاد و ثمود و مدین بیان نموده که مشخص نیست کدامشان صحیح است. به عنوان نمونه، عذاب قوم ثمود در مقاطع مختلف "رجفه"،"طاغیه"،"صاعقه" و "صیحه" اعلام شده است.
حتی اگر فرض کنیم که تمام انواع عذاب با هم بوده است، چه دلیلی دارد که این موضوع به نحوی در آیات مختلف بیان شود که بوی تناقض از آنها به مشام آید؟
پاسخ:
پیش از پرداختن به پاسخ ناگزیر از بیان مقدمه ای هستیم.
هدف قرآن آموزش تاریخ، داستان، رماننویسى، و ... نیست گرچه برای رسیدن به هدفش به نحوی از همه این ها بهره می برد. قرآن کتاب هدایت، انسان سازی و تربیت است که دارای مواعظ و نصایح و انذار و تبشیر و ... می باشد.
از این رو می بینیم قرآن در نقل تاریخ یا داستان، تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمىکند و در نقل داستان ها هم برای بهره برداری تربیتی و اخلاقی قطعه ای از آن را در جایی و قطعه ای دیگر از آن را در جای مناسبی دیگر بیان می کند؛ "زیرا روش کلام خداى تعالى در آن جا که قصهها را بیان مىکند بر این است که به نکات برجسته و مهمى که در ایفاى غرض م?ثر است، اکتفاء کند، و به جزئیات و تفصیل داستان نمىپردازد. بنابر این از اول تا به آخر داستان را حکایت نمىکند". [1]
با توجه به این مقدمه اکنون به پاسخ پرسش می پردازیم.
اصطلاحات صاعقه، رجفه، طاغیه، صیحه، یوم الظله، هر چند تعابیر متعدد و در ظاهر متفاوتی هستند،اما با اندک توجه و تأمل در مفاهیم عنوان های یاد شده در آیات و تفاسیر که به عنوان عذاب برای یک قوم آمده اند؛ به دست می آید که هیچ گونه تناقضی بینشان وجود ندارد؛ مثلاً برای قوم ثمود در آیه 78 سوره مبارکه اعراف، رجفه [2]؛ (زلزله) بیان شده است اما در آیات 13 و 17 سوره فصلت و آیه 44 سوره ذاریات به صاعقه (عذاب نابود کننده، قطعه ای از آتش که براثر تصادم با ابرها جهیده می شود و با هر چه برخورد کند آتش می زند، صدای هولناک و مرگ)[3] تعبیر شده است و از طرفی، در آیه 5 سوره حاقّه عذابشان، طاغیه (همان صاعقه [4] یا چیزی که از حد طبیعی خود گذشته باشد) آمده است و در آیه 67 سوره هود هم عنوان صیحه (به معنای عذاب)[5] ذکر شده است.
همچنین برای قوم مدین در آیه 94 سوره هود عذاب صیحه و در آیه 91 اعراف رجفه بیان شده است و در آیه 189 سوره شعراء عذاب یوم ظله (سایبانی از ابر صاعقه خیز) آمده است.
گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق میگردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته میشود
در مورد عذاب یوم ظله در تفاسیر چنین آمده است:
بعد از هفت روز که سراسر سرزمین شان را گرمای مفرط و سوزان فرا گرفته بود و به هیچ وجه نسیمی نمی وزید، به ناگاه قطعه ابری در آسمان شان ظاهر شد و نسیمی به وزیدن در گرفت. با مشاهده این قطعه ابر از خانه هایشان شتابان بیرون رفتند و سوی آن شتافتند که در این هنگام صاعقه ای مرگبار همراه با صدایی هولناک از آن برخاست و دنبالش آتشی فراوان از آن بر آنان فرو ریخت و نهایتاً زمین را به لرزه درآورد و همگی را هلاک ساخت. [6]
طاغیه از طرفی، همان طور که ذکر شد به خود صاعقه گفته می شود و از طرف دیگر، به معنای موجودی که از حد خود تجاوز کند هم، آمده است که دراین صورت علاوه بر صاعقه با زلزله هم سازگار است و صیحه هم، باز همان طور که بیان شد به معنای عذاب است و عذاب در معنای صاعقه هم بیان شده است.
علاوه بر این هر کدام از زلزله و طاغیه خود مصداق عذاب های شدید طبیعی هستند. [7]
با توجه به آن چه بیان شد و تأمل در مفاهیم ذکرشده برای اصطلاحات به کار رفته که هر کدام در موارد جداگانه به عنوان عذاب برای قوم ثمود و مدین ذکر شده اند و همچنین، توجه به ارتباطی که بینشان وجود دارد، معلوم می شود که هیچ گونه تناقض و تضادی بینشان نیست؛ بلکه آنها لازم و ملزوم و در بردارنده معانی یک دیگر هستند.
اما تعابیر متعدد و مختلف از عذاب به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.
پی نوشت ها:
[1] تفسیر المیزان ج 13، ص 403
[2] ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 153
[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 348
[4] لسان العرب، ج 8، ص 170.
[5] لسان العرب، ج 7، ص 440
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 339 و 340
[7] تفسیرنمونه،ج 20 ص،243 و 244.
+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی