سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در چهارشنبه 92/7/3 ساعت 11:19 ص توسط علی اکبرخدابخشی
از مسائل مهمی که در دنیای مدرن امروز به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده است، مساله سقط جنین و کشتن فرزندانی است که می توانند فرصتی برای زندگی داشته باشند که این مساله به عنوان تهدیدی مهم برای مدرن بودن انسان قرن بیست و یکم مطرح می شود و شخصیت و تفکر او را به تفکری جاهلی تبدیل کرده است...
 زندگی در قرن بیست و یکم، کمی عجیب و غریب به نظر می رسد، از طرفی مدرنیته را می توان در تمام ابعاد زندگی انسان مشاهده کرد، از اخلاق و رفتار و سبک زندگی و صنعت همه و همه دستخوش مدرنیته قرار گرفته اند و از طرفی نیز صنعت و تکنولوژی زندگی آدمی را به کلی متحول کرده است، اما آنچه عجیب و غریب به نظر می رسد این است که انسانی که در قرن بیست و یکم زندگی می کند و ادعای مدرن بودن دارد، هنوز مدرن نشده است و جاهلیت در رفتار و کردار او به وضوح دیده می شود.

جاهلیتی که هم در برخی از مردان بروز و ظهور دارد و هم در برخی از زنان جلوه گری می کند و مدرن بودن آنها را زیر سوال می برد. که در این مقاله به یکی از ابعاد این جاهلیت مدرن اشاره می کنیم.

از مسائل مهمی که در دنیای مدرن امروز به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده است، مساله سقط جنین و کشتن فرزندانی است که می توانند فرصتی برای زندگی داشته باشند که این مساله به عنوان تهدیدی مهم برای مدرن بودن انسان قرن بیست و یکم مطرح می شود و شخصیت و تفکر او را به تفکری جاهلی تبدیل کرده است، چرا که خداوند متعال در آیات متعددی به اعراب زمان رسول خدا و به تبع آن به تمام انسان ها دستور اکید داده است که از کشتن فرزندان خود چه آنهایی که هنوز در رحم مادر هستند و چه فرزندانی که متولد شده اند و تنها جرم آنها مسئله جنسیت است، خودداری کنند.

مسئله سقط جنین در سال های اخیر در کشور ما به یکی از معضلات مهم تبدیل شده است و آمار تکان دهنده ای از رسانه های مختلف پیرامون آن منتشر می شود که نیازمند بررسی جدی و دقیق توسط مسئولان است.

پیرامون این مسئله در موضوعات مختلف از جمله احکام و حقوق و اقتصاد و ... مطالب و مقالات متعددی به رشته تحریر در آمده است، اما آنچه مورد توجه این مقاله است، بررسی این مسئله از حوزه اخلاق است که با نگاه اخلاقی به بررسی این مسئله می پردازیم.

خداوند متعال در آیات قرآن مجید به بررسی عواملی که سبب کشته شدن جنین توسط پدر و مادر می شود، پرداخته است و با پاسخ به همه آنها و ضمانت های محکم و وعده های حتمی از همه مادران خواسته است تا از ارتکاب این عمل خود داری کنند، چرا که در آیات الهی برای ارتکاب این گناه بزرگ عواملی بیان شده است که برخی از آنها عبارت است از:

1- ترس از مسائل اقتصادی خانواده

2- ترس از مسائل اقتصادی فرزند

3- ترس از آینده اقتصادی فرزند

4- ترس از عاقبت به خیری فرزند

در نهایت برخی به دلیل ترس از انحراف و کج روی فرزند خود در آینده یا به هیچ وجه فرزندی نمی خواهند و یا اگر صاحب فرزندی شوند مرتکب عمل زشت و ناروای سقط جنین می شوند که در پاسخ به این دلیل نیز باید گفت که ترس از آینده فرزندان به هیچ وجه مجوزی برای سقط جنین و گرفتن حق حیات از آنها نخواهد شد،چرا که تنها وظیفه پدر و مادر به کار گرفتن تمام هم و غم خود برای تربیت فرزندان صالح است که توجه به این مسئله از قبل از تولد تا بعد از آن ادامه دارد

و ریشه تمام این امور را می توان در این آیه شریفه خلاصه کرد که افرادی که مرتکب این گناه می شوند به وعده های شیطان بیشتر از وعده های خداوند اعتقاد و باور دارند و این اعتقاد و باور پایه های زندگی آنان را ویران کرده است:

«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم: شیطان شما را از تهیدستى بیم می دهد و شما را به زشتى وامی دارد؛ و[لى‏] خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مى‏دهد، و خداوند گشایشگر داناست.»[البقرة : 268]

در این قسمت به پاسخ های زیبای خداوند متعال به عواملی که برای سقط جنین متصور است می پردازیم، خداوند متعال در پاسخ به سوالات فوق می فرماید:

1- اگر دلیل شما برای کشتن فرزندتان ترس از اقتصاد خانواده است،بدین معنا که ما در تامین نیاز ها و هزینه های زندگی خود مانده ایم و در صورت اضافه شدن فرد دیگری باید از خواسته های خود بکاهیم تا بتوانیم نیازهای فرد جدید الورود را تامین کنیم ،من ضمانت می کنم که موقعیت اقتصادی شما بهتر از قبل خواهد شد:


«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم: و فرزندان خود را از بیم تنگدستى مکشید؛ ما شما و آنان را روزى میرسانیم»[الأنعام :151]

2- اگر دلیل شما برای کشتن فرزندتان،ترس از تامین هزینه های فرزند است، بدین معنا که در شرائط حاضر قادر به تامین نیازها و هزینه های خود و همسرتان هستید، اما توان تامین هزینه های یک فرزند را ندارید، من ضمانت می کنم که مدار زندگی شما به گونه ای رقم بخورد که هزینه های فرزندتان نیز به خوبی هرچه تمام تر تامین شود:
سقط جنین

«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیرا: و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مى‏بخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.»[الإسراء: 31]

3- برخی از افراد به دلیل شرائط بد جامعه و بی عدالتی هایی که ممکن است پس از مرگ آنها دامن گیر فرزندان آنها شود از داشتن فرزند خودداری کرده و در صورت داشتن فرزند در صدد سقط آن اقدام می کنند که در این زمینه نیز خداوند متعال یک راهکار بسیار زیبا را بیان می کند، تا آینده اقتصادی فرزندان نیز کاملا بیمه شود:

«وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیدا: و آنان که اگر فرزندان ناتوانى از خود بر جاى بگذارند بر [آینده‏] آنان بیم دارند، باید [از ستم بر یتیمان مردم نیز] بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنى [بجا و] درست گویند.»[النساء: 9]

اگر از آینده اقتصادی فرزندان خود ترسی دارید، بهترین توصیه خداوند آن است که آینده اقتصادی فرزندانی که به هر نحو از نعمت والدین محروم شده اند را به خطر نیندازید تا در نتیجه آینده فرزندان شما نیز در امنیت باشد.

4- و در نهایت برخی به دلیل ترس از انحراف و کج روی فرزند خود در آینده یا به هیچ وجه فرزندی نمی خواهند و یا اگر صاحب فرزندی شوند مرتکب عمل زشت و ناروای سقط جنین می شوند که در پاسخ به این دلیل نیز باید گفت که ترس از آینده فرزندان به هیچ وجه مجوزی برای سقط جنین و گرفتن حق حیات از آنها نخواهد شد، چرا که تنها وظیفه پدر و مادر به کار گرفتن تمام هم و غم خود برای تربیت فرزندان صالح است که توجه به این مسئله از قبل از تولد تا بعد از آن ادامه دارد.
مسئله سقط جنین در سال های اخیر در کشور ما به یکی از معضلات مهم تبدیل شده است و آمار تکان دهنده ای از رسانه های مختلف پیرامون آن منتشر می شود که نیازمند بررسی جدی و دقیق توسط مسئولان است

در پایان توجه به این مسئله اهمیت دارد که سقط جنین تنها یک گناه نیست بلکه فرد با ارتکاب آن مرتکب چندین گناه خواهد شد،گناهانی از جمله:

1- قتل نفس و کشتن یک انسان بی گناه که خداوند متعال پیرامون این مسئله می فرماید:

«مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعا....: از این روى بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسى را -جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادى در زمین- بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد...»[المائدة: 32]

2-گناه سوء ظن به خداوند متعال چرا که چنین انسانی تصور می کند که خداوند متعال توان روزی دادن به او و فرزندانش را ندارد در حالی که خداوند متعال می فرماید:

«وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم: و چه بسیار جاندارانى که نمى‏توانند متحمّل روزى خود شوند. خداست که آنها و شما را روزى مى‏دهد، و اوست شنواى دانا.»[العنکبوت: 60]

خلاصه کلام آنکه، آنچه بیشتر در مسئله سقط جنین مورد اهمیت است توجه و دغدغه های اقتصادی و ترس از آینده فرزندان است که خداوند متعال با وعده های حتمی و توصیه های طلایی خود در آیات متعددی از قرآن مجید به خوبی هر چه تمام تر آینده اقتصادی و معنوی فرزندان را مورد ضمانت قرار داده است و فقدان باور به این وعده های حتمی گناه نابخشودنی است که می تواند پایه های زندگی فردی و اجتماعی انسان را ویران کند.




      
بعد از بفرمایید شام حالا نوبت آکادمی موسیقی رسید

استعداد ذاتی است اما خلاقیت آموختنی است. این را در یکی از کلاس‌های آموزش خلاقیت آموزش دیده بودم. مدرس آن کلاس می‌گفت هر انسانی می‌تواند خلاقیت داشته باشد به شرط اینکه نحوه و راه و روش آن را یاد بگیرد. با آنکه استاد روش‌های خاصی را برای ایجاد خلاقیت در حاضرین در آن کلاس موصوف، اجرا می‌کرد اما در نهایت فقط چند نفر توانستند خود را با ایده‌آل‌های مد نظر استاد هماهنگ کنند.

بالاخره خلاق بودن هم استعداد می‌خواهد که خیلی از آدم‌ها کمی تا قسمتی از آن بهره می‌گیرند. در ضمن لازم نیست که همه خلاقیت داشته باشند، بالاخره لازم است آدم‌هایی هم باشند که از خلاقیت بقیه استفاده کنند. نمونه این استفاده را می‌توان در تولیدات جدید برخی از برنامه‌سازان نامدار تلویزیون دید؛ زمانی که شبکه «من و تو» در آن سوی آب‌ها برنامه‌ای برای دور هم جمع شدن چند ایرانی لندن‌نشین ترتیب داد و با نام «بفرمایید شام» حسابی برای خودش اسم و رسم پیدا کرد، در ایران کسی به نام بیژن بیرنگ پیدا شد که با سابقه طولانی برنامه‌سازی تلویزیونی، دست به خلاقیت زد و با تولید برنامه «شام ایرانی» که اصلاً معلوم نبود از کجا کپی شده است! باز هم از شهرت بازیگر‌های سینما و تلویزیون استفاده کرد تا محصول خود را در شبکه خانگی نمایش به‌فروش برساند؛ مجموعه‌ای که بعد از چند نسخه به حال خود رها شد و نشان دادن سبک زندگی بازیگران به جای اینکه جالب و مرفه باشد باعث ایجاد درد سر شد تا جایی که یکی از بازیگر‌ها از برداشت‌هایی که مردم نسبت به زندگی‌اش داشتند به شدت گلایه کرد و کار به آه و نفرین کشید. اما این آه و نفرین‌ها گویا بر خلاقیت استاد بیرنگ بی‌تأثیر بوده و ایشان بار دیگر بدون اینکه نگاهی به شبکه «من و تو» داشته باشند، دست به خلاقیت زده و سر کیسه استعدادشان را شل کرده‌اند. این بار برنامه «آکادمی موسیقی ایرانی» که هیچ ربطی به آکادمی موسیقی گوگوش ندارد، قرار است ساخته شود و البته از شبکه سوم سیما نیز پخش گردد. با آنکه بسیاری از علما بر حرمت موسیقی تأکید دارند و هیچ‌گاه موسیقی برنامه اصلی شبکه‌های پر بیننده سیما نبوده است؛ تولید چنین برنامه‌ای که احتمالاً سرشار از خلاقیت نیز هست، قدمی به سمت تابوشکنی به شمار می‌آید.

خدا رو شکر که آقای بیرنگ تنها شبکه «من و تو» را نگاه می‌کند و کانال‌های مورد دار دیگر را کد گذاشته است و‌گرنه معلوم نبود با این استعداد شگرف و خلاقیت ایشان در تولید برنامه، ما وقتی پای برنامه‌های سیما می‌نشستیم، چه چیز‌ها که نمی‌دیدیم. اگر مسئولان فرهنگی کشور با ماهواره مخالف هستند، تنها به دلیل این نیست که آن‌طرفی‌ها حجاب ندارند و این طرفی‌ها با حجاب کار می‌کنند. برنامه‌هایی مثل بفرمایید شام و آکادمی موسیقی سبک زندگی ایرانی را هدف قرار داده‌اند، چیزی که آدم‌های با استعداد برنامه‌ساز کمتر به آن توجه کرده‌اند.

نویسنده : هادی عسگری 




      
ارسال شده در یکشنبه 92/6/31 ساعت 9:18 ص توسط علی اکبرخدابخشی

 

  • ذکر جمیل نماد مقاومت اسلامی ـ عربی سیدحسن نصرالله
  • من سرباز امام خامنه‌ای هستم... 

  • علی احمدی فراهانی

  • سید را دوست و دشمن، روحانی سیاستمدار خوانده‌اند، اما به راستی هویت واقعی او چیست؟ بر همگان محرز است که دبیرکل حزب‌الله فارغ‌التحصیل هاروارد یا آکسفورد یا عین‌شمس قاهره یا سوربن پاریس نیست، ولی شخصیت او به‌گونه‌ای است که از نظر هوش سیاسی، حکمت و عقلانیت به‌ندرت چنین فردی در دنیای فارغ‌التحصیلان این مراکز علمی معتبر پیدا می‌شود. او در سن 18 سالگی جوان‌ترین عضو مؤسسان حزب‌الله بود و از آن هنگام در این تشکیلات به فعالیت مشغول بود و همیشه با انرژی بسیار و مثبت درحال فعالیت، تعلیم و تعلم بوده است. با فرا رسیدن هشتمین سالگرد شهادت شیخ شهیدان مقاومت اسلامی شهید شیخ راغب حرب، دبیرکل سابق حزب‌الله سید عباس موسوی برای ایراد سخنرانی در شهر جبشیت حضور می‌یابد و دقایقی پس از ترک محل و شناسایی توسط مزدوران خائن، پنجه خون‌آلود رژیم غاصب به‌ سوی آن دراز شد و ایشان را به همراه همسر و فرزند خردسالش شهید کرد. پس از شهادت سید عباس موسوی شورای مرکزی حزب‌الله تشکیل و جناب سید حسن نصرالله به عنوان دبیرکل حزب‌الله انتخاب شد. سید در اولین سخنرانی خود بر ادامه مقاومت و انتقام خون شهید سید عباس موسوی تأکید کرد. او اعلام کرد مقاومت اسلامی تا بیرون راندن کامل رژیم غاصب، رهایی تمامی اسیران لبنانی ـ ‌همه اسرای در بند تشکیلات جهادی‌ـ و پس گرفتن اجساد شهدا از مبارزه با اسرائیل دست برنمی‌دارد. برای بسیاری از سیاسیون آن زمان این سخنان عجیب و دور از واقع به نظر می‌رسید، اما گویا جناب سید‌حسن نصرالله چیز دیگری می‌دیدند. اخلاص بسیاری که در دل سید غلیان می‌کرد باعث شد سرچشمه‌های حکمت از زبانش جاری شود و غائله‌ها را یکی پس از دیگری بخواباند. ورود حزب‌الله به عرصه سیاست ملی لبنان و کاندیدا شدن چند نماینده از حزب‌الله برای انتخابات پارلمانی به ذائقه برخی افراد کوته‌فکر و متحجر خوش نیامد و آن را امری خلاف شرع دانستند و حتی به مبارزه مسلحانه با حزب‌الله لبنان روی آوردند، اما سید بزرگوار آنان را با حکمت و درایت بسیار مهار کرد و این جریان به جریانی فراموش‌شده تبدیل شد. گام بعد از ورود به پارلمان، رساندن پیام حزب‌الله به عرصه سیاست ملی بود. در این مسیر چنان توفیقی حاصل شد که دولت بعدی مجبور شد مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان را به عنوان ارگان مجاز به حمل سلاح و دفاع از کشور در عرصه سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی اعلام کند. طرح بعدی سید وحدت خط و منش تمامی تشکیلات اهل تشیع در لبنان و به‌خصوص رقیب سرسخت حزب‌الله، جنبش امل بود. روش ایشان به‌گونه‌ای بود که توانست رقیب گذشته خود را که سابقه 18 ماه مبارزه مسلحانه با حزب‌الله را داشت به همپیمانی مهم در عرصه سیاست ملی تبدیل کند و اکنون وحدت کلمه حزب‌الله و جنبش امل در تمامی انتخابات‌ها و مناسبات سیاسی مشهود است. هوش و ذکاوت، زبان سلیس و بلیغ توأم با عمل و روانکاوی جناب سید‌حسن نصرالله باعث شد در عرض چند سال حزب‌الله تیتر اول روزنامه‌ها و بحث‌های سیاسی خاورمیانه شود. در میدان مبارزه علیه رژیم صهیونیستی قاطعیت ایشان در مبارزه سران آن رژیم را به ستوه آورد و آنها را به این قاطعیت رساند که باید حزب‌الله را از بین برد. ژوئن 1993 جنگی تمام عیار به مدت هفت روز برای نابودی حزب‌الله توسط اسرائیل آغاز شد، ولی سران رژیم غاصب در میانه نبرد به این موضوع پی بردند که نابودی مقاومت ممکن نیست، لذا تلاش کردند در این جنگ فشار روانی روی جامعه حامی حزب‌الله و مقاومت اسلامی تحمیل کنند، اما خداوند یاری‌دهنده و قادر است و بار دیگر وعده الهی محقق شد و جناب سید بزرگوار و حزب‌الله پیروز شدند. سال 2000 میلادی حادثه بزرگ دیگری به‌وقوع پیوست، رژیم صهیونیستی زیر بار حملات سنگین حزب‌الله زانو خم کرد و مجبور شد برای کاهش تلفاتش هرچه زودتر از جنوب لبنان عقب‌نشینی کند. اوج حکمت، درایت، سیاسی‌گری و هوشمندی سیدحسن نصرالله در این مرحله خود را نشان داد، موقعیت‌ها و مناصب بسیاری به ایشان پیشنهاد شد، هجوم مردم و سران ملت‌ها به سمت ایشان تا حدی بود که افراد متعددی او را امیرالمؤمنین خطاب کردند، میلیاردها دلار به او پیشنهاد شد، اما ایشان بر سر حرف خود ماند و تصریح کرد:«هدف ما واضح و مشخص است؛ آزادسازی تمامی اسرای حزب‌الله، برگرداندن اجساد شهدا و پس گرفتن سرزمین‌های خود.»هرچه گفته شود، بازگو و بیان‌کننده شخصیت این مرد بزرگ نیست و به همین مقدار اکتفا می‌کنم و سخن را با اشاره‌ای کوتاه به یک حادثه به پایان می‌رسانم. بیشتر افراد صحنه‌ای جالب را از جناب سید و مقام معظم رهبری مشاهده کرده‌اند که سید‌حسن نصرالله خم شد و بر دست رهبر گرانقدر بوسه زد. هنگامی که از او پرسیدند:«علت این عمل چه بود؟» بغض گلویش را گرفت و فرمود:«می‌خواستم به همگان برسانم من کسی جز سرباز کوچکی که در مسیر این رهبر الهی است، نیستم.»

    منبع : روزنامه جوان




      
ارسال شده در یکشنبه 92/6/31 ساعت 9:17 ص توسط علی اکبرخدابخشی

«الکاسب حبیب الله» یعنی کاسب باید حبیب خدا باشد. کم فروشی نکند، گران فروشی نکند، جنس تقلبی و فاسد دست مردم ندهد. به حق و حقوقی که برایش قائل شدن قانع باشد، البته در سال های قبل کسبه صبح که برای کار به مغازه می رفتند، در مساجد، حسینیه ها درس مکاسب می آموختند….

باز انتخابات، بازار تهران

اشاره:

تا حالا به بازار تهران سر زدین. به این حجره قدیمی ها که این روزها دیگه تک و توک دیده می شن. خوب نگاه کردین، می دونین تو این حجره ها کیا کار می کردند، الان کجان؟ دارن چیکار می کنند؟

حتما شنیدین. می گن قدیمی ها یه جور دیگه پول در می آوردن. یه جور دیگه زندگی می کردن.آره میگن قدیمی ها زندگی هاشون چه صفایی داشت…راست میگن یه صفای دیگه داشت.

قدیم ها یه حساب کتابی تو کار بود، کاسب هایی که می خواستند برند بازار و تو حجره کار و کسبی راه بندازند، اول می رفتند حوزه و مثل یه طلبه می شستنند پای درس “مکاسب”.

اعتقاد داشتن که آدم مومن تا مکاسب ندونه و یادش نگیره نمی تونه راه کسب حلال و پیدا کنه… حالا این مکاسب چی هست؟ هر چی که کسب آدمو از حلال بودن در میاره و برکت روزی و می بره تو این مکاسب گفته شده… اونقدر هم دقیق و ریز به ریز جزیی ترین مسائل مربوط به معامله و خرید و فروش رو بررسی کرده که مو لا درزش نمیره.

اما این روزها نه از اون صفا و صمیمیت خبری هست و نه از درس مکاسب در بازار! اونقدر در هیاهوی زندگی شهری غرق شده ایم و فقط به فکر پول در آوردنیم که دیگه کار و کاسبی پاک و حلال یه جورایی به حاشیه رفته.

این موضوع چند وقتیه دغدغه اصلی شورای اصناف شده و همه حواس ها یه جوری جمع شده که خدایی نکرده شاهد روزی نباشیم که حساب و کتاب حلال برای همیشه از بازار و کاسبی ما رخت بربنده و فراموش بشه.

شورای اصناف کشور تصمیم گرفته یه جورایی دوباره کار و کاسبی قدیمی ها رو احیا کنه و سنت های خوب کاسبی را برای نسل های آینده زنده نگه داره. برای همین چند ماهی است که دوره های مکاسب برای کاسب ها در صنوف گوناگون برگزار میشه و همه کاسب ها برای گرفتن مجوز کسب باید این دوره را بگذرانند. این موضوع بهانه گپ و گفت کوتاه ما با قاسم نوده فراهانی رئیس شورای اصناف کشور بود. این گفت و گو هم اینک پیش روی شماست.

*********************************************

*آقای فرهانی! از نظر شما کاسب ایده ال به چه کسی گفته می شود؟

با یک جمله پاسخ این پرسش را می دهم، کاسب ایده ال به کسی گفته می شود که وجدان کاری داشته باشد.

*این وجدان کاری در فعالیت های روزمره یک کاسب به چه صورتی تعریف می شود؟

یعنی در وهله اول یک کاسب حلال و حرام را تشخیص بدهد و به حقی که برای خودش در نظرگرفته شده در قوانین و مقررات مقید باشد و خودش را ملزم به اجرای آن کند و حق هر کسی را ناحق نکند.

زمانی که گفته می شود، «الکاسب حبیب الله» یعنی کاسب باید حبیب خدا باشد. کم فروشی نکند، گران فروشی نکند، جنس تقلبی و فاسد دست مردم ندهد. به حق و حقوقی که برایش قائل شدن قانع باشد، البته در سال های قبل کسبه صبح که برای کار به مغازه می رفتند، در مساجد، حسینیه ها درس مکاسب می آموختند.

*یعنی اول درس مکاسب بعد کار و تلاش.

بله! می رفتند درس مکاسب می آموختند، اما متاسفانه این روزها درس مکاسب برای کاسب ها از بین رفته است و به فراموشی سپرده شده است.

*شما مدتی پیش در خبری از تشکیل دوباره این کلاس ها پس از سال ها در مساجد و هیات های مذهبی خبر دادید، آیا این موضوع محقق شده است؟

بله! حدود یکسال و نیم است که در حوزه اصناف در مواردی که آموزش داده می شود، مبحث مکاسب هم در کنار آموزش ها قرارگرفته است. البته قراراست آموزش قبل از کاسبی برای اصناف اجباری شود که یکی ازسرفصل های اصلی این آموزش ها درس مکاسب است.

*این دوره آموزشی برای کاسب ها در کجا تدریس می شود؟

در مجامع امورصنفی تمام کاسب هایی که بخواهند، مجوز بگیرند به عنوان کاسب یعنی پروانه کسب دریافت کنند، باید این آموزش ها را بگذرانند. البته افرادی هم که پیش از این پروانه کسب گرفته اند، زمانی که برای تمدید پروانه کسب مراجعه می کنند برای دریافت و تمدید دوباره مجوز باید این دوره های را بگذرانند. این دوره آموزش یکی از درس هایش درس مکاسب است.

این درس به واقع در بحث کاسبی اثرگذار است و تا به امروز در حدود یک سال و نیم است که در حوزه اصناف به صورت آزمایشی تدریس می شود.

*آقای فراهانی! شما به عنوان رئیس شورای اصناف کشور با توجه به اینکه ارتباط مستقیم با اصناف گوناگون دارید، فکر می کنید راه و رسم والگوهایی لازم برای کسب و کار حلال و به قول شما کسب و کار مشخص از حرام، تا چه میزان در کشوررعایت می شود ؟

متاسفانه آنطور که باید به مسئله مهم رزق و روزی حلال و شیوه درست کاسبی توجه نمی شود. به همین دلیل هم ما به این فکرافتادیم که چاره اندیشی کنیم. بهترین راه درشرایط کنونی هم برقراری همین آموزش های مکاسب در کشور است.

من معتقدم با تحکم و بگیر و ببند کار درست نمی شود، کار فرهنگ سازیست، از راه فرهنگ سازی بسیاری ازکارها پیش می رود. ما هم سرمایه گذاری زیادی در بحث آموزش مکاسب و اجرای آن در تمامی اصناف کشور انجام داده ایم و امیدوارم که به نتایج مطلوبی در این زمینه برسیم.

*فکر می کنید چه زمانی شاهد نتایج مطلوب این طرح باشیم؟

برای اصناف به این وسعت برای رسیدن به نتیجه مطلوب به زمان زیادی نیاز داریم. هیچ چیزی بهتر ازاین نیست که ما در جامعه در هرجایی که می خواهیم کاری را انجام دهیم در وهله اول از لحاظ اطلاع رسانی و فرهنگ سازی عمل کنیم که نتیجه اش به طور قطع بهتر از بهتر از نامه نگاری های اداری و بخشنامه و اقدامات پلیسی و قضائی است./ انتهای مطلب

منبع: هفته نامه رویش نو





      
ارسال شده در یکشنبه 92/6/31 ساعت 9:13 ص توسط علی اکبرخدابخشی
تداوم عزل و نصب‌های گسترده در دانشگاه ها

روزهای اخیر روزهای پر از تغییرات برای دانشگاه‌های کشور است و هر زمان خبر تازه‌ای از انتصابات وزیر بهداشت، سرپرست وزارت علوم و حتی هیئت امنای دانشگاه آزاد به گوش می‌خورد به طوری که طی ماه گذشته 11 رئیس دانشگاه و دانشکده با صدور احکامی تغییر کرده‌اند.

به گزارش مهر، از مهم‌ترین تغییراتی که تاکنون رخ داده است می‌توان به تغییر شتابزده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد که پس از حدود 10 روز تکذیب و احتمال برکناری وی انجام شد. برکناری ریاست دانشگاه آزاد در حالی انجام شد که هنوز حدود دو سال از اتمام حکم فرهاد دانشجو در این سمت باقی مانده بود. این تصمیم هیئت امنای دانشگاه آزاد پس از برگزاری یک جلسه فوق‌العاده در روز چهارشنبه هفته گذشته عملیاتی شد.

همچنین از ابتدای شروع به کار سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دو تغییر مهم در سطح رؤسای دانشگاه‌ها رخ داده است. پس از اینکه دو دانشگاه مهم و تحت تابعه وزارت علوم یعنی دانشگاه صنعتی اصفهان و علامه طباطبایی در ماه گذشته حاشیه‌ساز شدند، ریاست آنها تغییر کرد. اما وزارت بهداشت تغییرات بیشتری را شاهد بوده است و تاکنون وزیر بهداشت هفت رئیس دانشگاه و دانشکده علوم پزشکی را عزل و افراد دیگری را به جای آنان منصوب کرده است.





      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User